رضا کشانی: کام «شکر پاره» را تلخ کردند
امروز، درست ۹ سال است که اصفهان، «شکر پاره» ندارد...
امروز، درست ۹ سال است که اصفهان، «شکر پاره» ندارد...
به گزارش ایمنا ، اگر آن سال هایی که استاد ارحام صدر آرزو داشت روی صحنه باشد و رخصت نمی گرفت را نیز در شمار آوریم، بیش از ۹ سال است که ما شکرپارۀ اصفهان را از دست داده ایم. با این همه، اگر امروز دریغی بر آنچه بر ارحام صدر گذشته می گوییم، بهتر است آن را به تلاشی در جهت حفظ میراثش بدل کنیم؛ مکتبی که روزی از سراسر دنیا گردشگران را به اصفهان می کشاند و ثبت میراث ناملموس اصفهان در یونسکو نیز شده اما نامه هایی که برای تبدیل شدن آن به رشتۀ دانشگاهی نوشته می شود، همچنان و هنوز در پوشۀ سنگین بی توجهی ها بایگانی می شود و راه به جایی نمی برد. احداث پژوهشکدۀ مکتب تئاتر کمدی اصفهان، مهمی است که امید می رود توجه به آن، اندکی موجب کاستن از حجم انبوه آن تلخ کامی هایی که رفت شود.
در سالروز درگذشت استاد ارحام صدر، با یکی از پیشکسوتان تئاتر که سال ها همراه با او در داخل و خارج از کشور به اجرای نمایش می پرداخت، به گفتگو نشستیم تا برای ما از شکرپاره بگوید و از سرنوشت مکتب نمایش کمدی اصفهان.
رضا کشانی، بازیگر و کارگردان پیشکسوت تئاتر اصفهان که سابقۀ سال ها همکاری با استاد ارحام صدر را در کارنامۀ هنری خود دارد، در گفتگو با ایمنا چنین گفت:
اجازۀ اجرای نمایشی که ۹ ماه برای آن تمرین کرده بود ندادند
سال ۱۳۶۹ به مناسبت ۴۰۰ سالگی پایتختی اصفهان قرار بود جشن نکوداشتی برای این شهر از سوی یونسکو برگزار شود. نمایشی را به نام «کوزه طلا» برای اجرا آماده کرده بودیم اما موعد برگزاری جشنواره که رسید عده ای تهدید کردند که اگر ارحام صدر در این نمایش بازی کند ما حمله می کنیم و چه و چه. گفتند ایشان اجازۀ اجرای نمایش کمدی در اصفهان ندارند. ما هم یک نمایش جدی به نام «بازپرس وارد می شود» نوشتۀ جی. بی. پریستلی را تولید کردیم و استاد، ۹ ماه هر روز با آقای صفا پور می آمدند و تمرین می کردند. اما اجازۀ اجرای عموم آن را هم ندادند و پیشنهاد دادند که یک نفر دیگر به جای ایشان بازی کند. لحظه ای که استاد ارحام صدر این حرف ها را شنید کامش خیلی تلخ شد و گفت: «بالاخره شرایطی نیست که اجرا کنیم.» او ۹ ماه برای اجرای این نمایش تمرین کرده بود و حالا به این شکل از اجرای آن بازداشته می شد. این خاطرۀ دردناک هرگز از ذهن من فراموش نمی شود. با اینکه استاد از من خواست نمایش را با فرد دیگری روی صحنه ببرم اما بنده به عنوان کارگردان نپذیرفتم و در نهایت آن نمایش به صورت عمومی اجرا نشد. فقط چند اجرای محدود خصوصی داشت و تنها نقش جدی استاد ارحام صدر نیز در همین نمایش بود که از عهدۀ اجرای آن هم عالی برآمد. بعد از این تغییراتی ایجاد شد و سختگیری هایی کردند. ما هم نمایش «آقا معلم» را در کیش روی صحنه بردیم. خوب به خاطر دارم علیرغم اینکه دریا بسیار طوفانی شده بود مردم نشسته بودند و استاد هم به خوبی اجرا می کرد. این اجرا و استقبال مردم اندکی دل او را شاد کرد.
در آلمان گفته بودند که ایرانی ها سوسک و مگس می خورند اما ارحام صدر جوابشان را روی صحنه داد
وقتی برای اجرای نمایش به کشورهای مختلف سفر می کردیم استاد ارحام صدر مسائل روزی که در جامعۀ آن کشور مطرح بود دنبال می کرد و بعد در نمایش در مورد آن صحبت می کرد. در آن زمان صحبتی در آلمان شده بود که سوسک و مگس وعدۀ غذایی ایرانی هاست. استاد ارحام صدر در نمایشی که در آلمان داشتیم و به همراه پسرش در آن بازی می کرد، دستش را به غبغب پسرش زد و گفت: «اینا از سوسک و مگسس یا از بریون و چلو کباب؟»
نمایش های او بسیار مورد توجه ایرانیان خارج از کشور قرار می گرفت. خلاقیت او در تطبیق مسائل روز هر شهر و کشور با دیالوگ های نمایشی و حتی استفاده از کلمات خود مردم آن کشور در نمایش، موجب شده بود که حتی آلمانی ها و سوئدی ها نیز به تماشای اجرای او بنشینند.
فحاشی در مکتب کمدی اصفهان جایی ندارد
تئاتر زنده است و اگر اجتماعی باشد روی مسائل جامعه دست می گذارد، به همین دلیل ممکن است عده ای روی خوش به آن نشان ندهند اما در مکتب اصفهان هیچ چیز سطحی ای وجود ندارد و مردم را با طنز بنیادین می خندانند. در این مکتب فحاشی هیچ جایی ندارد.
جهت مکتب کمدی اصفهان به سمت مردم است به همین دلیل محبوبیت زیادی ایجاد می کند. به هر حال تئاتر کمدی و انتقادی همواره در همۀ جوامع مورد کم لطفی واقع شده است.
طنز در اصفهان ریشه دارد
لهجۀ اصفهان پهلوی معیار است و یکی از قدیمی ترین لهجه های کشور. هنوز هم در گز و خمینی شهر از واژه های پهلوی استفاده می شود. طنز اصفهان به صورت مکتوب از زمان غزنویان وجود دارد. تلخک که واژۀ دلقک نیز از نام او گرفته شده، اصفهانی بوده و در زمان شاه عباس نیز ما کل عنایت را داشته ایم. در زمان ناصرالدین شاه کریم شیره ای فعالیت داشت و بقال بازی او نیز به صورت مکتوب موجود است.
بعد از انقلاب ما نمایش «آقا معلم» را بر اساس همین مکتب با بازی ارحام صدر در کیش و آلمان و اتریش اجرا کردیم. از سال ۱۳۸۹ با اجرای نمایش «عصرانۀ سگی» به کارگردانی رادمهر کشانی این مکتب احیا شد و گروه تئاتر پژوهش مهر چندین تئاتر بر اساس این مکتب روی صحنه برد که آخرین آن با نام «دنیای بدون ارتودنسی» اکنون در هنرستان هنرهای زیبا در حال اجراست.
به کمک شهرداری برای احداث پژوهشکدۀ مکتب تئاتر کمدی اصفهان امیداوریم
دانشگاه های ما بازیگران را با کتاب های غربی تربیت می کنند و وقتی از آن ها می خواهیم اجازه بدهند که مکتب کمدی اصفهان حداقل در رشتۀ بازیگری تدریس شود اهمیتی نمی دهند. در اصفهان، مرتب نامه دادیم بلکه دو سه کتاب در این باره به دروس دانشگاهی رشتۀ بازیگری اضافه شود اما متاسفانه هیچ جوابی نگرفتیم. نامۀ ما را بایگانی می کنند و به نقطۀ اول برمان می گردانند.
با توجه به اینکه مکتب کمدی اصفهان در فهرست میراث ناملموس اصفهان در یونسکو به ثبت رسیده به میراث فرهنگی پیشنهاد دادیم حداقل در دانشگاه خودشان آن را تدریس کنند بلکه توسعه پیدا کند. با دانشگاه فرهنگ و هنر و هنرستان ها هم صحبت کردیم اما فعلا هیچ اقدامی صورت نگرفته است.
از شهرداری درخواست کرده ایم که مکانی را به عنوان پژوهشکده در نظر بگیرد تا تمام مدارک مربوط به این مکتب را در آنجا آرشیو کنیم و زمینۀ تحقیق و پژوهش بر روی آن فراهم شود و امیدواریم آن ها قدر این گوهر ارزشمند را بدانند. ما برای خودمان چیزی نمی خواهیم این مکتب به اسم اصفهان ثبت شده نه به نام شخص، اگر کاری برای آن انجام دهند به اصفهان کمک کرده اند.