علی قطبی؛ سفیر نقاشی معاصر اصفهان
علی قطبي را ابتدا با طرحهای سریع و اسکیس های قویاش میشناختند. کمکم رنگ در کارش جان گرفت و آثارش مخاطبان بسیاری یافت. نقاشی های او چند سالی است از مرزهای ایران نیز فراتر رفته و فروردین ماه جاری برای دومین سال پیاپی نمایشی از آثارش در آرتز ات ریگاردز در بوردوی فرانسه به نمایش درآمد.

اصفهان امروز: علی قطبی متولد 1353 هنرمند اصفهاني است كه توانسته كارهايش را پيش چشم مخاطبان سه قاره جهان قرار دهد و خيلي راحت، نشاط و رضايت دروني بيشتر مخاطبان را از آن خود كند. قطبي خوب طراحي میکند و از مباني هنرهاي تجسمي بهخوبی بهره میبرد. هيچ تكلفي از وي در بيان نقاشانه و در گفتگو با مخاطب و خبرنگار، ديده نمیشود و بنا به ديدگاه خودش در نقاشي و البته در همهجا خودش بوده است. نقاش درباره کارهایش میگوید: «کارهای من کاملا اجتماعی است ولیکن به دنبال رسالتی در نقاشی نیستم یعنی بهتر است بگویم به دنبال فلسفه خاص و پیچیدهای نیستم. لحظاتی از زندگی مردم را بهگونهای به تصویر میکشم که مخاطب با آن راحت ارتباط پیدا میکند و میبیند که با موضوعهای ساده زندگی هم میتواند زیبا برخورد کرد و لذت برد. قرار نیست همیشه در دنیا به دنبال چیزهای بزرگ و پیچیده رفت. مخاطب بهتر از من فلسفیدن میکند و برای همین است که دنبال مفاهیم بزرگ و پیچیده نیستم. بارها با این جملات در نمایشگاهم روبرو شدم که وقتی وارد گالری شدم حسم بهتر شد، حالم خوب شد، رنگهایتان شادم کرد، همهچیز را فراموش کردم و همین برای من بس است.»
در یکی از نمایشگاههایش، خانمی که فلج بود و روی چرخ نشسته بود از دیدن نمایشگاه و هیجان اینکه چقدر میتوان ساده و شاد بود، اشک شوق میریخت. علی قطبی بهتازگی نمایشگاهی موفق از آثارش برای دومین بار در فرانسه برگزارشده است. artsetregards نام گالری در شهر بوردو در جنوب فرانسه میزبان کارهای آقای قطبی و همسر وی خانم اصفهانی بوده است.
در مقابل این پرسش که چه تفاوت مهمی بین کارهای خودتان و آثار هنرمندان امروز فرانسه میبیند، قطبی میگوید: «آنچه از مخاطبان شنیدیم تفاوت عمدهای نمیدیدم، گهگاه حتی انتظار داشتند که با آثاری شرقیتری چون مینیاتور روبرو شوند ولی بااینحال که از نقاشی فرانسه دور نبود برایشان تازگی هم داشت و ارتباط خوبی برقرار میکردند.»
علی قطبی همچنین در برابر این پرسش که نگاه فرانسویها با نگاه برخی از دوستان اصفهانی که کارهای او را با نقدی تند خطاب قرار دادهاند، چقدر متفاوت است، میگوید: «من فکر میکنم تفاوت فرهنگی بسیاری داریم، نقاشی و لذت بردن از نقاشی در آن فرهنگ بسیار متفاوت است، آنها دعواهایشان تمامشده و بهجایی رسیدهاند که از هنر لذت میبرند و در حال تثبیت خودشان یا شکستن دیگری نیستند. هرکسی به کار خود مشغول است بیشتر بهنقد خودشان میپردازند تا دیگری، با نهایت حرمت نفس به خود و دیگری.» وی ادامه میدهد: «راستش آنجا فضا برای هر کار خوب آماده است و آنجا هنرمند اصفهانی، تهرانی و در کل این بخشبندیها معنی ندارد. هر کار خوبی که از هر جای دنیا باشد استقبال میشود.»
هدیه فرهنگی این سفر برای نقاش مخاطبان این گزارش و هنرمندان اصفهانی چه بوده است؟ قطبی میگوید: «فکر میکنم آنچه در ادبیات ما هست خیام و حافظ و سعدی و مولانا را بارها آنجا دیدم که هنوز کاربرد فراوانی دارد و بهروز شده و استفاده میشود، هدیه من از حضرت حافظ باشد که میفرماید: نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی...»
این نقاش درباره خط زمانی و مراحلی که برای نمایشگاهش طی میکند، میگوید: «بعد از آخرین نمایشگاه انفرادی که در سال 94 داشتم، تصمیم گرفتیم که در اواخر سال 95 هم نمایشگاهی در همان گالری داشته باشیم به مناسبت دهمین سال تأسیس گالری که این نمایشگاه با حضور خانم اصفهانی برگزار شد.»
با همان حالت خودش میگوید: «خانم اصفهانی قبلاً بهصورت گروهی در این گالری آثارشان به نمایش درآمده بود و ازآنجاییکه مضمون آثار هر دو برای این نمایشگاه بسیار نزدیک به هم بود هر دو نفر دعوت شدیم و تصمیم بر این شد که این نمایشگاه دونفره برگزار شود، هرکدام از ما سی اثر در این نمایشگاه داشتیم.»
وی درباره تفاوت برنامههای یک نمایشگاه در گالریهای فرانسه با گالریهای اصفهان میگوید: «برنامهها تفاوت عمدهای ندارند. خیلی به هم نزدیک است. ازنظر ظاهر و چیدمان ولی آنچه پررنگتر از ایران است تلاش گالری دار برای فروش اثر است که کاملا مشهودست و همچنین مخاطب که واقعاً بدون حاشیه فقط برای دیدن و لذت بردن و نهایتا اگر توان داشته باشد، برای خرید به گالری میآید. مخاطب در همه گروههای سنی و در همه قشری با عشق به دیدن آثار میآیند، متأسفانه در ایران بیشتر مخاطبین خود هنرمندان و آشنایان هنرمندان هستند که گاهی هنرمندان برای نقد دستوپاشکسته و آشنایان هم در رودربایستی دارند.» و بعد اضافه میکند: «گالری دار تمام تبلیغات را بسیار منظم و با دقت و بهصورت جدی دنبال میکرد، از طریق پست، ایمیل، پیامک و حتی تلفن و روزنامهها هم پوشش خبری خود را داشتند».
بهاینترتیب استقبال عموم مردم و هنرمندان از گالریها در اصفهان و پاریس تا حدودی فرهنگی است. قطبی میگوید: «تفاوت در چیدمان و فضا و دکور نمایشگاه نیست. تفاوت را بیشتر در صداقت ِ در استقبال از نمایشگاه میتوان دید، ساده و صمیمی و باکمال میل به دیدن آثار میآیند و با دقت میبینند. متأسفانه همه ما، نه ولی تعداد زیادی از مخاطبین ما بیشتر برای نشان دادن خودشان به گالریها میآیند تا دیدن آثار.»
و البته درباره وضعیت فروش آثار و مقایسه این دفعه با نمایشگاه قبلی هم میگوید: «هر دو دفعه قابلقبول بود و مثل سال پیش بود، بااینکه شرایط اقتصادی در همه دنیا خراب است ولی هنوز مردم از خرید نقاشی نبریدهاند.»
وی درباره ویژگیهای نقاشی امروز اصفهان و نسبت آن با نقاشی معاصر جهان میگوید: «در کل سردرگمی و دور باطل از ویژگیهای نقاشی این شهر است و فکر میکنم دلیل این امر نبودن مخاطب خاص و راضی کردن مخاطب محدودی است که اشباعشده و هنرمند بلاتکلیف است. تفاوتش با دورههای قبل هم همین است هنرمند دوره صفویه تکلیفش با خودش و کارش مشخص بود و خودش بود و با هنرش زندگی میکرد. زیاد دور نمیبینم، هنرمندان امروز بااینهمه تنوع نقاشی در جهان و شاخهشاخههای متفاوت بههرحال به یکگوشهای از نقاشی دنیا نزدیک خواهند بود. من در نقاشی امروز اصفهان بهجز تعدادی انگشتشماری از هنرمندان هویتی خاص و درخور این شهر نمیبینم و ازاینرو نقاشی معاصر اصفهان نیاز به حمایت بیشتر دارد.»
سعید آقایی