یاسر کوهی: از بچگی عاشق ساز زدن بودم
گروه موسیقی "موتیف" به سرپرستی یاسر کوهی در بیست و نهم آذرماه به صحنه هنرسرای خورشید رفت و اجرای قابل قبولی را ارایه داد.
گروه موسیقی "موتیف" به سرپرستی یاسر کوهی در بیست و نهم آذرماه به صحنه هنرسرای خورشید رفت و اجرای قابل قبولی را ارایه داد.
به گزارش ایمنا، قطعات ای ن اجرا که در قالب موسیقی تلفیقی پاپ و فلامنکو تنظیم شده بود بر سازهای هشت نوازنده گروه نشست و لحظات دلنشینی را برای حاضران در برنامه ایجاد کرد.
یاسر کوهی سرپرست جوان این گروه موسیقی به طور تخصصی گیتار فلامنکو می نوازد و دستی هم بر نواختن پیانو دارد. او اهل فومن است، اما سالهاست که در اصفهان زندگی می کند. این هنرمند جوان از تجربه اجرا در اصفهان و سختی های آن می گوید. گفتگوی ایمنا ب ا او را در ادامه می خوانید.
از ورودت به دنیای موسیقی بگو.
از بچگی عاشق ساز زدن بودم. مدتی که در تهران زندگی می کردم ساز اصلی ام سنتور بود، بعد با گیتار آشنا شدم و از فیگور آن هنگام نواختن خوشم آمد، سنتور را رها کردم و یک گیتار خریدم. به هنرستان موسیقی رفتم و بعد از آن هم به دانشگاه. از ابتدا می دانستم که هیچ وقت کارمند نمی شوم، می خواستم یا موسیقی دان شوم یا ورزشکار و جز این دو، راه سومی برایم وجود نداشت. مدتی در کنسرواتوآر تهران درس خواندم و بعد از آشنا شدن با گیتار فلامنکو به یک نوازنده درجه یک فلامنکو برخورد کردم و به واسطه او، حال و هوای اسپانیایی این گیتار مرا دیوانه کرد و باعث شد تا به سمت آن جذب شوم. البته در ابتدا گیتار مثل این روزها ساز شناخته شده و پرطرفداری نبود، در فلامنکو اسپانیایی سازی به نام "کیتارا" وجود داشته که بیشتر در حاشیه بوده و از صدا و نحوه نواختن آن بیشتر برای برپایی رقص و آواز استفاده می شده، بعد شخصی ایرانی به نام "زریاب" دو سیم از عود به کیتارا اضافه می کند و به این ترتیب گیتار ابداع می شود.
در این سالها از فومن به اصفهان عزیمت کرده بودی؟
بله در این ایام در فولادشهر اصفهان زندگی می کردیم. فولادشهر در پیشرفت من بسیار موثر بود، چون هنرمندان و ورزشکاران خیلی خوبی در آن منطقه زندگی می کنند و آموزشگاه ها و اساتید هنری خوبی در آن فعالیت دارند.
چه جذابیتی در موسیقی غرب و فلامنکو بود که تو را از دنیای موسیقی دستگاهی ایرانی جدا کرد؟
فلامنکو قبل از آنکه یک شکل از موسیقی باشد یک سبک از زندگی بوده است که بعد از اختراع گیتار، نوازنده های بسیار خوبی در سراسر دنیا آن را ادامه داده و جهانی اش کردند. من شیفته موسیقی و البته سبک زندگی اسپانیایی شدم. البته این را هم باید بگویم که فلامنکو بیشتر از آنکه به موسیقی غرب نزدیک باشد به موسیقی ایرانی نزدیک است و در بخش هایی شباهت زیادی به آن دارد و حتی مبانی آن در تئوری شبیه به دستگاه و گوشه و دیگر ساخت های موسیقی سنتی ایران است. یکی از ویژگی های موسیقیدان های غرب این است که در تئوریزه کردن موسیقی از ما خیلی قوی تر و جلوترند و دیگر اینکه در ذات موسیقی آنها تغییر و پیشرفت وجود دارد، اما ما همچنان در ۱۰۰ سال قبل خود مانده ایم.
از چه زمانی به نواختن پیانو پرداختی؟
پیانو ساز دوم من در دانشگاه بود. همه کسانی که در دانشگاه در رشته نوازندگی تحصیل می کنند یک ساز تخصصی دارند و یک ساز دوم و من پیانو را به عنوان ساز دوم انتخاب کردم.
کمی از برنامههای آیندهات بگو.
در حال تکمیل یک آلبوم موسیقی بیکلام هستم. یک قطعه ساخته ام به نام "زمزمه تنهایی" که در کنسرت اخیر اجرا شد و مردم بسیار آن را پسندیدند. این قطعه از نظر شیوه آهنگسازی تلفیقی از پاپ و فلامنکو بود.
گیتار در کشور ما به سازی برای هم خوانی چند ترانه قدیمی و معروف تبدیل شده و حداقل در میان عامه مردم نگاه تخصصی به آن وجود ندارد، نظرت در این خصوص چیست؟
این نگاه سطحی و ابتدایی نه تنها درباره گیتار بلکه درباره خیلی از سازهای دیگر در میان مردم کشور وجود دارد، ما می خواهیم همه چیز را برای خودمان راحت کنیم. در دنیا با گیتار چه شگفتی هایی که خلق نمی شود. شوپن که خودش از پیانیست های برتر دنیاست می گوید "هیچ صدایی قشنگ نیست، مگر اینکه دو گیتار در کنار هم بنوازند." البته من همیشه تلاش می کنم به هنرجویانم وجوه درست و با اصالت گیتار را معرفی کنم و فکر می کنم در این کار موفق بوده ام.
برای برگزاری کنسرت با مشکلاتی روبرو شدهای، جریان چه بود؟
پیش از این شنیده بودم که روند دریافت مجوز کنسرت در اصفهان دشوار است اما باور نمی کردم، تا اینکه برای نخستین بار اقدام کردم. این دشواری از همان ابتدا خودش را در ایراداتی که به ظاهر و نحوه پوشش من می گرفتند نشان داد، در نهایت برگه ای بدون مُهر به عنوان مجوز دادند که اگر مسئله ای پیش آمد درگیر نشوند. شب اجرا هم در اواسط برنامه من را از سالن بیرون کشیدند و گفتند شما مجوز کنسرت موسیقی سنتی گرفته اید، چرا اکنون سبک دیگری اجرا می کنید؟ در نهایت با بررسی مجوزها از من تعهد گرفتند که افرادی که به سالن آمده اند باید حجابشان را رعایت کنند!
و حرف آخر؟
همیشه به هنرجویانم می گویم آنچه شما امروز به راحتی سر کلاس می آموزید را من به سختی به دست آورده ام. برای یادگرفتن هر کدام از این نت ها و تکنیک ها هر هفته به تهران می رفتم و برمی گشتم، اوضاع برای افراد پیش از ما و خیلی پیشتر از ما سخت تر هم بوده است، تا جایی که حتی سازشان را هم مخفیانه جابه جا می کردند، پس قدر موسیقی را بدانید.