پرواز تا ناممکن ها

محمدرضا مشکات، با اراده‌ای مثال‌زدنی توانسته تبعات جسمی و ذهنی و روحی ناشی از سانحه شدید سقوط با پاراگلایدر را کنار گذاشته و دیگربار ماجراجویی‌های خود و نیز البته کار و زندگی‌اش با موفقیت از سربگیرد. او اخیرا سقوطی آزاد را نیز امتحان کرد و اگرچه ماه‌ها بر ویلچر می‌نشست، حال در تلاش است با کار مدام و بازگرداندن سلامت به پاهایش، دیگر بار پرواز با پاراگلایدر را از سر بگیرد. مأموریتی خودخوانده برای پرواز تا ناممکن‌ها.

پرواز تا ناممکن ها

اصفهان امروز- ختن کوفگر:

شاید درصد بالایی از افراد پس از یک اتفاق ناگوار روحیه خود را باخته و نهایتاً زندگی را به یک روزشمار تکراری مبدل سازند، اما هستند کسانی که از حوادث تلخ سربلند بیرون آمده و مایه مباهات همگان می‌شوند. محمدرضا مشکات ازاین‌دست چهره‌هاست. وی متولد 1351 در اصفهان است و در پی یک سانحه سنگین پرواز با پاراگلایدر، دیگربار چنان خود را احیا کرد که زندگی شجاعانه گذشته را به‌گونه‌ای دیگر و بااراده‌ای ستودنی مجدد آغاز کرد.

محمدرضا مشکات می‌گوید: «وقتی نوجوان بودم با تماشای برنامه دیدنی‌ها که تصاویری از سقوط آزاد را نشان می‌داد، به پرواز علاقمند شدم. از سال 73 فعالیت کوهنوردی خود را با گروه کرکس اصفهان شروع کردم و دو سال هم به‌عنوان مربی کوهنوردی در دانشگاه اصفهان فعالیت داشتم و درنهایت با پیگیری‌های زیاد در سال 75 توانستم با یکی از مربیان این رشته بسیار نوپا در کشورم آشنا شوم ولی به دلیل هزینه سنگین تجهیزات پروازی و عدم امکان اجاره آنها مجبور به رها کردن دوره آموزشی خود تا 10 سال بعد شدم. البته در این 10 سال هم اخبار مربوط به پاراگلایدر را از طریق مجلات و همچنین سایت جنت‌آباد (یکی از سایت‌های پروازی کشور واقع در شمال غرب تهران) دنبال می‌کردم.»

وی ادامه می‌دهد: «سال 85 از لحاظ اقتصادی شرایط بهتری نسبت به قبل پیدا کردم و چشم‌به‌راه تولد فرزند دومم بودم که توانستم در دوره آموزش پاراگلایدر زیر نظر مربی‌ای که از تهران می‌آمد، شرکت کنم.»

پاراگلایدر ورزش پرش با چتربال است. چتربال مانند بال هواپیماست ولی فاقد موتور که باعث تعلیق است و خلبان پاراگلایدر است که با استفاده از طناب‌های چتربال و با تکیه‌بر مهارت خود و با آگاهی از شرایط جوی پروازش را کنترل می‌کند.

مشکات در تشریح فنی ورزش پاراگلایدر می‌گوید: «به نظر من پاراگلایدر یکی از ایمن‌ترین رشته‌های پرواز است و اگر حادثه‌ای رخ‌داده بیشتر نتیجه اشتباه خلبان بوده، البته نکات فنی بسیاری دارد و مهارت و تمرکز بالایی می‌طلبد و به‌غیراز آموزش‌های فنی باید با مسائل دیگری مانند شناخت توده‌ها و جریان‌های هوایی، آلودگی‌ها و آشفتگی‌های هوایی، جهت و میزان وزش باد و... آشنا بود و در هنگام پرواز باید تمامی این موارد در نظر گرفته و مسلما این هماهنگی و تمرکز فشار زیادی به مغز وارد می‌کند. ازاین‌جهت یک خلبان باتجربه نهایتاً بیشتر از سه پرواز در یک روز نمی‌تواند داشته باشد و قبل از پرواز نیاز به استراحت کامل بدنی و ذهنی دارد.»

مشکات خیلی زود توانست پیشرفت قابل‌ملاحظه‌ای داشته باشد، به صورتی که پس از مدتی به‌عنوان کمک‌مربی شروع به فعالیت کرد و در سال 90 نیز جزو 10 نفری بود که به‌صورت شخصی در قالب تیمی از ایران برای حضور در مسابقات جهانی این رشته در ترکیه شرکت کرد و از میان 140 شرکت‌کننده از سراسر جهان به‌عنوان هفتادم رسید؛ که باسابقه اندک او در این رشته، عنوان قابل قبولی برای رقابتی جهانی بود.

مشکات پرواز با پاراگلایدر را به‌گونه‌ای حرفه‌ای دنبال کرد: «در همین سال پروژه‌هایی را مرتبط با پاراگلایدر کارکردم. از جمله تهیه فیلمی به نام «پرواز با بال‌هایم» به سفارش صداوسیما در خصوص پاراگلایدر که در سایت آبسرد گیلاوند انجام می‌شد نیز پروژه‌ای که مستلزم پرواز از دامنه کوه دماوند تا تهران بود و آموزش شاگردان علاقمند به پرواز.»

«سال 90 روزهای آخر فیلمبرداری در حال انجام بود و در این پروژه وظیفه فیلمبرداری، صحبت کردن و همچنین خلبانی کار را بر عهده داشتم و از اصفهان عازم تهران می‌شدم با این تفاوت که این بار زمانی برای استراحت نداشتم. به تهران که رسیدم پس از آموزش شاگردانم و پس از 36 ساعت بیداری و نزدیک به ظهر که به علت گرم شدن هوا تقریبا یکی از نامناسب‌ترین زمان‌ها برای پرواز است، کار خود را آغاز کردم. آنقدر خسته بودم و حضور ذهن نداشتم که حتی دوربین فیلمبرداری هم خاموش بود و یک‌باره تسلطم را بر شرایط پرواز از دست دادم، آشفتگی بال‌ها رخ داد و چرخش آنها و تقریبا از گردش دوم به بعد چیزی یادم نمی‌آید. این در حالی است که در ترکیه درنهایت هوشیاری تمرین‌های چرخش بسیار خوبی داشتم ولی در اینجا به علت خستگی شدید در چرخش سوم بی‌هوش شدم و در ارتفاع 700 متری به کوه برخورد کردم بال‌هایم جمع شد سپس ضربه دوم و درنهایت در کنار جاده سقوط کردم. البته فرود آمدنم در کنار جاده باعث حضور سریع آمبولانس شد و همچنین حضور یکی از شاگردان پروازم به نام دکتر رحیمی درصحنه حادثه در روند درمانم بسیار مؤثر بود.»

«هر دو پایم از ناحیه لگن، ران، زانو، ساق و کف پا دچار آسیب بسیار شده بود و هم نیز دچار له‌شدگی شدید نخاع شده بودم به‌گونه‌ای که وقتی مرا به بیمارستان امام خمینی تهران منتقل کردند پزشکان با توجه به شرایط بسیار وخیم پاهایم تصمیم به قطع آنها گرفتند که در اینجا حضور دکتر رحیمی و تلاش فراوان او آنها را متقاعد به انجام عمل جراحی کرد و نهایتاً عمل انجام شد و در طی دو ماه شانزده عمل جراحی دیگر نیز صورت گرفت. پس از دو ماه بستری در بیمارستان به خانه برگشتم و 9 ماه مطلق خوابیده و تنها منظره‌ای که می‌توانستم ببینم سقف اتاقم بود.»

مشکات می‌افزاید: «پس از سال‌ها فعالیت و تلاش با چنین وضعیت جسمی و دوپایی که هیچ‌گونه حرکتی نداشتند و هزینه 28 میلیونی درمان که بیمه ورزشی در آن زمان تنها 5/2 میلیون آن را پرداخت کرد و باوجود دو فرزند و همسر عزیزی که از 10 سال قبل خود با بیماری ام اس درگیر بود و بسیاری مسائل دیگر چه باید می‌کردم؟ یا باید همه‌چیز را در همین‌جا متوقف می‌کردم و تسلیم می‌شدم یا شرایطم را می‌پذیرفتم و برمی‌خاستم؟»

«من به‌نوعی از مرگ بازگشته بودم و این چیز کمی نبود. پس باید با تکیه به ایمان درونی‌ام شروع به تلاش دوباره کردم. پس از یکسال از ویلچر استفاده می‌کردم و برای تقویت عضلات پاهایم که پزشکان کاملا ازکارافتاده می‌دانستند نیاز به فیزیوتراپی بسیار بود که به علت هزینه بالا، خودم دست‌به‌کار شدم و با یک نردبان و یک طناب و یک کارابین کارگاهی ایجاد کردم و شروع به حرکت دادن پاهایم کردم. با ویلچر به استخر می‌رفتم و ساده‌ترین حرکات در آب را انجام می‌دادم. حتی به یادگیری غواصی پرداختم که آب‌شور دریا کمک بزرگی بود. رانندگی را با تغییرات ساده در ماشین شروع کردم. قبلاً مربی آموزشگاه رانندگی هم بودم و این کار را با آموزش رانندگی در ترافیک به کسانی که گواهینامه داشتند ادامه دادم. در یک کارگاه داربست سازی نیز مشغول به کار شدم. در این مدت بسیاری از دوستانم نه اینکه نخواهند که حتماً نتوانستند در کنارم باشند اما بعضی‌های دیگر که فکرش را نمی‌کردم، در کنارم ماندند. به هر شکل دریافتم که فقط باید بر توان خودم حساب کنم. پس از دو سال توانستم از واکر استفاده کنم و در حال حاضر از دو عصا استفاده می‌کنم و تمام تلاشم را تا بهبود کامل خواهم کرد حتی اگر با توجه به امکانات و تجهیزات بازتوانی محدودم زمان زیادی بخواهد. هرروز فرصتی است برای زندگی و اگر در آن روز نهایت تلاشمان را نکنیم، شکست‌خورده‌ایم.»

لازم به ذکر است که محمدرضا مشکات نخستین فرد معلولی در کشور است که اقدام به سقوط آزاد دونفره کرده و در سال 95 در منطقه کیاسر از ارتفاع 4 هزار متر از سطح دریا موفق به این کار شد که جسارت و روحیه قوی وی مایه شگفتی است.

او همچنین نمایندگی اصفهان برای مجله پرواز آزاد را دارد و هم‌چنین تنها نماینده تجهیزات ریز پروازی به‌صورت سیار است. مشکات فعلاً برنامه مشخصی برای بازگشت به پاراگلایدر ندارد و حاضر به پرواز دونفره هم نشده نه به علت ترس که اگر ترسی داشت هرگز سقوط آزاد را انجام نمی‌داد بلکه او می‌خواهد به‌تنهایی و پس از بهبود کاملش به پرواز دست یابد و بهبودی کامل برای کسی که غیرممکن را ممکن ساخته، مسلما نزدیک است.


یادداشت احمدرضا شعله، کوهنورد و ناشر اصفهانی در مورد محمدرضا مشکات را در اینجا بخوانید.
ارسال نظر