روشهای ایجاد «حس مکان» در دکوراسیون
در این مجال به یکی دیگر از عوامل مذکور تحت عنوان «رنگ و بافت» موجود در عناصر و مصالح میپردازیم. هر چه رنگ و بافتی که در طراحی داخلی استفاده میشود به طبیعت نزدیکتر بوده و متناسب با عملکرد فضا انتخاب شود، کاربران، ارتباط عمیقتری با فضا برقرار کرده و احساس آرامش و راحتی بیشتری خواهند داشت که این امر با داشتن حس تعلقخاطر رابطه مستقیمی دارد.
مجله منزل - مائده ضیاپور: همانگونه که در شمارههای پیشین مجله منزل در باب حس مکان و تعلقخاطر به خانه بیان شد عوامل متعددی در ایجاد این حس، تأثیرگذار هستند که بهتدریج با هر یک و نحوه بهکارگیری آنها در طراحی داخلی منازل خود آشنا شدیم. در این مجال به یکی دیگر از عوامل مذکور تحت عنوان «رنگ و بافت» موجود در عناصر و مصالح میپردازیم. هر چه رنگ و بافتی که در طراحی داخلی استفاده میشود به طبیعت نزدیکتر بوده و متناسب با عملکرد فضا انتخاب شود، کاربران، ارتباط عمیقتری با فضا برقرار کرده و احساس آرامش و راحتی بیشتری خواهند داشت که این امر با داشتن حس تعلقخاطر رابطه مستقیمی دارد.
احساسات رنگی
محیط پیرامون ما اعم از عناصر طبیعی و مصنوعی دارای رنگ مخصوص به خود هستند. رنگ سطوح و اشیاء در دکوراسیون داخلی یکی از اصلیترین ویژگیهای آنها بوده، باعث شناخت بهتر اشیاء شده و بر ادراک، عواطف و احساسات انسان تأثیر میگذارد. رنگ درواقع حاوی اطلاعات زیادی از محیط اطراف ما است؛ بنابراين با استفاده درست از آن میتوانیم خانهای شاد و محيط کاري دلانگیز و امن داشته باشيم؛ به همين دليل لازم است زبان و معناي رنگها را بدانيم تا بهدرستی از آنها استفاده کنیم. برای این منظور باید بدانیم در فضایی که قرار است رنگآمیزی شود چه نوع فعالیتی انجام خواهد شد. میزان نور و ابعاد فضا چگونه است؟ تمایل به داشتن فضایی گرم داریم یا سرد؟ مکان موردنظر محیطی آرام خواهد بود یا پرتحرک؟ و...
تأثیرات ذهنی رنگ
ازآنجاکه حس مکان و تعلقخاطر، یک امر ذهنی است، عواملی که با تأثیر بر ادراک و ذهن مخاطب در ایجاد این حس مؤثرند، نقش مهمی در این امر ایفا کرده و موجبات تبدیل یک« فضا» به یک «مکان» را فراهم میآورند. همانگونه که بیان شد یکی از این عوامل، رنگ است. بحث رنگ در فضای داخلی بسیار گسترده است. رنگ علاوه بر کاربرد فیزیکیاش میتواند کاملا ذهنی نیز باشد؛ بنابراین در طراحی داخلی باید ویژگیهای رنگ و چگونگی عملکرد آن را بهعنوان عامل تمرکز و سازماندهی در فضا، مدنظر قرار داد. در این راستا اگر به دنبال این هستیم که فضایی را کوچکتر ازآنچه هست نشان دهیم بهتر است از رنگهای خالص، قوی و درخشان مانند قرمز، زرد، نارنجی و امثال آن بهره بگیریم که این امر موجب میشود حس منتقل شده از مکان، سرشار از سرزندگی و جنبش بصری باشد، البته نباید عملکرد فضا را فراموش نمود و درنتیجه باید متناسب با فعالیتی که در مکان انجام میشود به انتخاب رنگ پرداخت.
اگر خواهان محیطی آرامتر و راحتتر هستید رنگهای سبز، فیروزهای، بنفش تیره و آبی، فراهم آورنده چنین فضایی هستند. هم چنین بهکارگیری رنگها بهصورت تیره و روشن در کنار هم منجر به درک عمیق سایهها و تأثیر آنها بر بیننده شده و این موضوع از یکنواختی فضا میکاهد.
طبقهبندی رنگها
بهطورکلی رنگها دودستهاند: رنگهای اصلي که شامل زرد، آبي و قرمز هستند و رنگهای فرعي نظير سبز، بنفش، نارنجی، زرد مايل به سبز ، سبز مايل به آبي، آبي مايل به سبز، بنفش مايل به قرمز و... که از ترکيب رنگهای اصلي به وجود میآیند، البته تقسیمبندی ديگري هم براي رنگها مطرح میشود؛ بهاینترتیب که آنها را در دو گروه رنگهای گرم و سرد قرار میدهند. رنگهایی مثل سبز و فیروزهای که در ترکيب آنها آبي بهکاررفته، احساس سردی و سرما را در ما ایجاد میکنند؛ لذا با عنوان رنگهای سرد ناميده میشوند. اين رنگها بهطورکلی خاصيت آرام بخشي دارند. رنگهایی نظير صورتي، نارنجي و... که در ترکيب آنها قرمز بهکاررفته، حس گرما را القا میکنند و بهعنوان رنگ گرم شناخته میشوند؛ بنابراین میتوان گفت اینگونه رنگها بيانگر احساسات مختلفی هستند.
بر اساس این طبقهبندی، روشن شد که رنگها به لحاظ روانی در میزان دمای فضا و احساس مخاطب از گرمی یا سردی آن بهشدت تأثیرگذار خواهند بود؛ بنابراین برای ایجاد حس تعلقخاطر به خانه بهتر است در فضاهایی مانند نشیمن و غذاخوری که جمعهای خانوادگی شکل میگیرد از رنگهای گرم بهره برد تا با ایجاد حس صمیمیت و گرما در فضا، مکانی با این خصوصیات را در اختیار بگیریم. در طراحی داخلی، نقش رنگ در همراهی با جنس مصالح، پیچیدهتر میشود. مصالح، دارای ویژگیهای جذب، انعکاس و درخشش هستند و استفاده مناسب از آنها در فضا خود تأثیر بسزایی در چگونگی ادراک رنگ در فضا خواهد داشت؛ لذا در ادامه به نقش بافت و جنس سطوح و عناصر معماری داخلی در میزان تأثیر بر ادراک و حس مکان خواهیم پرداخت.
بافت در دکوراسیون داخلی
هر مادهای سطح و رویهای دارد که کیفیت آن منحصربهفرد است؛ درواقع به ویژگی خاص یک سطح که به ماده و ساختار آن مربوط میشود «بافت» گفته میشود. بافت، بیانگر نرمی یا زبری نسبی سطح و گویای کیفیت ظاهری مصالح مانند زبری و صلابت سنگ، گرما و لطافت چوب، نرمی لاستیک، صیقلی بودن شیشه و.... است. اصولا بافت بر دو نوع است: بافت لامسهای که اجزای آن دارای طول، عرض و ارتفاع بوده و با لمس کردن قابلدرک است و دیگر بافت بصری است که از راه چشم مشاهدهشده و ممکن است مانند نقش روی یک سطح، فاقد عمق و بعد باشد. بافت مصالح موجود در دکوراسیون داخلی بهواسطه ارتباط نزدیک و دوسویه حس بینایی و حس لامسه، تأثیر ادراکی و احساسی عمیقی بر مخاطب دارد؛ لذا در به وجود آوردن حسی خاص در یک مکان بسیار تأثیرگذار است.
بافت و سطوح
سطح صفحاتی چون دیوار، کف و سقف میتواند مرزهای یک مکان را به وجود آورد. آنچه بر درک ما از موقعیت نسبی آنها در فضا تأثیر میگذارد، بافت و طرح آنهاست که این مسئله بهنوبه خود، آگاهی ما را از ابعاد، اندازه و تناسب یک مکان، تحتالشعاع قرار میدهد. درکی که بهواسطه مواجهه با بافت سطوح مختلف برای مخاطب حاصل میشود، به شکل مستقیمی بر احساس او نسبت به مکان اثرگذار بوده و میتواند حس تعلقخاطر نسبت به فضا را برایش به ارمغان بیاورد.
بافت و نور
نور بر درك ما از بافت تأثير میگذارد و برعكس، روشنايي محيط نيز تحت تأثير بافت است. تابش نور مستقيم بر روي سطحي با بافت فيزيكي سبب افزايش بافت بصري آن میشود. نورپردازي پراكنده بر بافت فيزيكي اثر منفي گذاشته و میتواند ساختار سهبعدی آن را بپوشاند. از سویی سطوح صاف و روشن، نور را با ظرافت بازتاب میدهند و سطوحي كه داراي بافت مات يا نيمه زبر هستند، نور را جذب و پخش میکنند و در مقايسه با سطوح صاف و رنگي مشابه، كمتر درخشان به نظر میرسند. سطوح بسيار زبر با تابش مستقيم نور، طرحهای سایهروشن ايجاد میکنند. برای بهتر دیده شدن بافتها، حتما در بالا یا رو به روی دیواری که به آن بافت دادهاید از نورهای نقطهای هالوژن یا بازویی متحرک که قابلیت تنظیم نور را در جهتی خاص دارند استفاده نمایید. نورپردازی صحیح در نشان دادن فرورفتگیها و برجستگیهای بافت تأثیرگذار است.
بافت و مقياس
مقياس و فاصله ديد ازجمله عوامل مهم در درك بافتها و سطوح تشکیلدهنده آن محسوب میشوند. همه مصالح داراي بافت هستند، اما مقياس بهتر يك طرح در صافتر به نظر رسيدن آن تأثیر خواهد گذاشت. حتي زماني كه از فاصله دور به بافتهای درشت و زبر مینگریم تقريبا صاف به نظر میرسند و تنها از فاصله نزدیکتر، درشتي و زبري آنها قابلمشاهده است. مقياس نسبي يك بافت بر شكل ظاهري و موقعيت سطح در فضا اثرگذار است. بهطورکلی بافتهایی وجود دارند كه به لحاظ بصري فضا را پُر میکنند. بهرهگیری از بافتهای مختلف بهعنوان پرکننده فضا از روشهایی است که در طراحی دیوارهای داخلی برای هماهنگی با سبک دکوراسیون و معماری داخلی فضا مورداستفاده قرار میگیرد. دیوارها از با اهمیتترین عوامل ایجاد فضا در معماری و معماری داخلی هستند که بیشترین بار دراماتیک فضا را متحمل میشوند؛ لذا پرداختن به آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است.
همنشینی بافت و رنگ
انتخاب یک بافت مناسب میتواند به بالا بردن نیروی رنگها در طراحی دکوراسیون خانه کمک کند. بافتهای متراکمی مثل پارچههای مخمل میتواند توانگری رنگهای قرمز، آبی و زرشکی را افزایش دهد؛ به این معنا که این رنگها قویتر به نظر رسیده و نظر مخاطب را بیشازپیش بهسوی خود جلب میکنند. از سوی دیگر، بافت پارچههای ابریشمی در نرمتر نشان دادن رنگهای روشن مناسب خواهند بود. همچنین این بافتها با رنگهای متالیک (براق) برای فضاهایی مانند اتاق خواب که نیاز به حس آرامش در آنها داریم، بسیار مناسب هستند. اگر میخواهید در طراحی داخلی خانه خود از رنگهای خنثی استفاده کنید، استفاده خلاقانه از بافت میتواند به فضای شما شخصیت ببخشد؛ بهعنوانمثال، پارچههایی با بافت درشت مانند پارچههای پشمی و نخی با طرح جناقی، راهراه و فاستونی برای رنگ قهوه ای و خاکستری تیره مناسب هستند.
همنشینی بافتها
بافتها برخلاف رنگها انعطافپذیر هستند؛ بهطوریکه میتوان بافتهای متنوعی را بدون اینکه در فضا حس پیچیدگی به وجود آورند در کنار هم استفاده نمود. بافتها در بعضی موارد میتوانند با هم سازگار نباشند؛ لذا در راستای استفاده همزمان از چند نوع بافت باید مواردی را مدنظر قرار داد؛ بهطور مثال نبایست سنگ مرمر را در کنار بتن استفاده نمود. وقتیکه میخواهید دو یا چند بافت را در کنار هم در دکوراسیون خانه استفاده کنید ابتدا چگونگی منعکس کردن نور از راه هرکدام از این بافتها را بهدقت بررسی کرده و سپس حس فضا را تجسم کنید و درنهایت تصمیم بگیرید.
انواع بافت
بافتها را میتوان از راه مواد طبیعی مانند انواع سنگ، چوب، فلزات چکشخورده، انواع آجر و.... ایجاد کرد. بافت سنگ، در ذات خود حس سختی و زبری خاصی القا میکند و هرقدر درشتتر بوده و برجستگیها و فرورفتگیهای آن بیشتر باشد، پرکنندگی فضا بیشتر شده و تنوع آن بسیار می گردد. موادی طبیعی مثل خردهسنگها یا خرده کاشی، سرامیک یا شیشههای رنگی از دیگر مواردی هستند که بهراحتی میتوانید آنها را بر روی دیوار اجرا کنید. خردهسنگها را میتوان در بستری از سیمان یا چسب بتن که بر روی دیوار کشیده شده با طرحهای متفاوت اجرا نمود. سنگها با وزن کمی که دارند در داخل سیمان و چسب بتن میچسبند و نمایی متنوع به وجود میآورند. میتوان برای پرداخت نهایی و ایجاد جلوهای براق بر روی سنگها از اسپری کیلر استفاده نمود. علاوه بر این مواد، رنگهای فانتزی و خمیرهایی که دانههای شن یا تکههای مواد رنگین با فرمها و طرحهای متفاوت دارند نیز میتوانند به ایجاد طرحهای جذاب روی دیوار به شما کمک کنند. موزاییککاری و استفاده از سرامیکهای کوچک و بزرگ هم میتواند شیوه دیگری برای ایجاد بافت بر روی دیوارها باشد. مواد طبیعی نظیر سنگهای تراورتن که بهاصطلاح «آنتیک» نامیده میشوند نیز گزینه دیگری برای دیزاین دیوارها محسوب میشوند. این سنگها از آن نظر آنتیک خوانده میشوند که رنگ و جلوه صیقل نیافته آنان حالتی قدیمی به آنها بخشیده است.
در کنار استفاده از مواد طبیعی، مدلهای پیشساخته مصنوعی این مواد نیز با جلوهها و بافتهای بسیار طبیعی در بازار موجود هستند. مزیت بزرگ این پنلهای مصنوعی در سبکی و راحتی نصب و اجرای آنها و ایمن بودن از حریق، خوردگی و فرسایش سریع است.
احساسات رنگی
محیط پیرامون ما اعم از عناصر طبیعی و مصنوعی دارای رنگ مخصوص به خود هستند. رنگ سطوح و اشیاء در دکوراسیون داخلی یکی از اصلیترین ویژگیهای آنها بوده، باعث شناخت بهتر اشیاء شده و بر ادراک، عواطف و احساسات انسان تأثیر میگذارد. رنگ درواقع حاوی اطلاعات زیادی از محیط اطراف ما است؛ بنابراين با استفاده درست از آن میتوانیم خانهای شاد و محيط کاري دلانگیز و امن داشته باشيم؛ به همين دليل لازم است زبان و معناي رنگها را بدانيم تا بهدرستی از آنها استفاده کنیم. برای این منظور باید بدانیم در فضایی که قرار است رنگآمیزی شود چه نوع فعالیتی انجام خواهد شد. میزان نور و ابعاد فضا چگونه است؟ تمایل به داشتن فضایی گرم داریم یا سرد؟ مکان موردنظر محیطی آرام خواهد بود یا پرتحرک؟ و...
تأثیرات ذهنی رنگ
ازآنجاکه حس مکان و تعلقخاطر، یک امر ذهنی است، عواملی که با تأثیر بر ادراک و ذهن مخاطب در ایجاد این حس مؤثرند، نقش مهمی در این امر ایفا کرده و موجبات تبدیل یک« فضا» به یک «مکان» را فراهم میآورند. همانگونه که بیان شد یکی از این عوامل، رنگ است. بحث رنگ در فضای داخلی بسیار گسترده است. رنگ علاوه بر کاربرد فیزیکیاش میتواند کاملا ذهنی نیز باشد؛ بنابراین در طراحی داخلی باید ویژگیهای رنگ و چگونگی عملکرد آن را بهعنوان عامل تمرکز و سازماندهی در فضا، مدنظر قرار داد. در این راستا اگر به دنبال این هستیم که فضایی را کوچکتر ازآنچه هست نشان دهیم بهتر است از رنگهای خالص، قوی و درخشان مانند قرمز، زرد، نارنجی و امثال آن بهره بگیریم که این امر موجب میشود حس منتقل شده از مکان، سرشار از سرزندگی و جنبش بصری باشد، البته نباید عملکرد فضا را فراموش نمود و درنتیجه باید متناسب با فعالیتی که در مکان انجام میشود به انتخاب رنگ پرداخت.
اگر خواهان محیطی آرامتر و راحتتر هستید رنگهای سبز، فیروزهای، بنفش تیره و آبی، فراهم آورنده چنین فضایی هستند. هم چنین بهکارگیری رنگها بهصورت تیره و روشن در کنار هم منجر به درک عمیق سایهها و تأثیر آنها بر بیننده شده و این موضوع از یکنواختی فضا میکاهد.
طبقهبندی رنگها
بهطورکلی رنگها دودستهاند: رنگهای اصلي که شامل زرد، آبي و قرمز هستند و رنگهای فرعي نظير سبز، بنفش، نارنجی، زرد مايل به سبز ، سبز مايل به آبي، آبي مايل به سبز، بنفش مايل به قرمز و... که از ترکيب رنگهای اصلي به وجود میآیند، البته تقسیمبندی ديگري هم براي رنگها مطرح میشود؛ بهاینترتیب که آنها را در دو گروه رنگهای گرم و سرد قرار میدهند. رنگهایی مثل سبز و فیروزهای که در ترکيب آنها آبي بهکاررفته، احساس سردی و سرما را در ما ایجاد میکنند؛ لذا با عنوان رنگهای سرد ناميده میشوند. اين رنگها بهطورکلی خاصيت آرام بخشي دارند. رنگهایی نظير صورتي، نارنجي و... که در ترکيب آنها قرمز بهکاررفته، حس گرما را القا میکنند و بهعنوان رنگ گرم شناخته میشوند؛ بنابراین میتوان گفت اینگونه رنگها بيانگر احساسات مختلفی هستند.
بر اساس این طبقهبندی، روشن شد که رنگها به لحاظ روانی در میزان دمای فضا و احساس مخاطب از گرمی یا سردی آن بهشدت تأثیرگذار خواهند بود؛ بنابراین برای ایجاد حس تعلقخاطر به خانه بهتر است در فضاهایی مانند نشیمن و غذاخوری که جمعهای خانوادگی شکل میگیرد از رنگهای گرم بهره برد تا با ایجاد حس صمیمیت و گرما در فضا، مکانی با این خصوصیات را در اختیار بگیریم. در طراحی داخلی، نقش رنگ در همراهی با جنس مصالح، پیچیدهتر میشود. مصالح، دارای ویژگیهای جذب، انعکاس و درخشش هستند و استفاده مناسب از آنها در فضا خود تأثیر بسزایی در چگونگی ادراک رنگ در فضا خواهد داشت؛ لذا در ادامه به نقش بافت و جنس سطوح و عناصر معماری داخلی در میزان تأثیر بر ادراک و حس مکان خواهیم پرداخت.
بافت در دکوراسیون داخلی
هر مادهای سطح و رویهای دارد که کیفیت آن منحصربهفرد است؛ درواقع به ویژگی خاص یک سطح که به ماده و ساختار آن مربوط میشود «بافت» گفته میشود. بافت، بیانگر نرمی یا زبری نسبی سطح و گویای کیفیت ظاهری مصالح مانند زبری و صلابت سنگ، گرما و لطافت چوب، نرمی لاستیک، صیقلی بودن شیشه و.... است. اصولا بافت بر دو نوع است: بافت لامسهای که اجزای آن دارای طول، عرض و ارتفاع بوده و با لمس کردن قابلدرک است و دیگر بافت بصری است که از راه چشم مشاهدهشده و ممکن است مانند نقش روی یک سطح، فاقد عمق و بعد باشد. بافت مصالح موجود در دکوراسیون داخلی بهواسطه ارتباط نزدیک و دوسویه حس بینایی و حس لامسه، تأثیر ادراکی و احساسی عمیقی بر مخاطب دارد؛ لذا در به وجود آوردن حسی خاص در یک مکان بسیار تأثیرگذار است.
بافت و سطوح
سطح صفحاتی چون دیوار، کف و سقف میتواند مرزهای یک مکان را به وجود آورد. آنچه بر درک ما از موقعیت نسبی آنها در فضا تأثیر میگذارد، بافت و طرح آنهاست که این مسئله بهنوبه خود، آگاهی ما را از ابعاد، اندازه و تناسب یک مکان، تحتالشعاع قرار میدهد. درکی که بهواسطه مواجهه با بافت سطوح مختلف برای مخاطب حاصل میشود، به شکل مستقیمی بر احساس او نسبت به مکان اثرگذار بوده و میتواند حس تعلقخاطر نسبت به فضا را برایش به ارمغان بیاورد.
بافت و نور
نور بر درك ما از بافت تأثير میگذارد و برعكس، روشنايي محيط نيز تحت تأثير بافت است. تابش نور مستقيم بر روي سطحي با بافت فيزيكي سبب افزايش بافت بصري آن میشود. نورپردازي پراكنده بر بافت فيزيكي اثر منفي گذاشته و میتواند ساختار سهبعدی آن را بپوشاند. از سویی سطوح صاف و روشن، نور را با ظرافت بازتاب میدهند و سطوحي كه داراي بافت مات يا نيمه زبر هستند، نور را جذب و پخش میکنند و در مقايسه با سطوح صاف و رنگي مشابه، كمتر درخشان به نظر میرسند. سطوح بسيار زبر با تابش مستقيم نور، طرحهای سایهروشن ايجاد میکنند. برای بهتر دیده شدن بافتها، حتما در بالا یا رو به روی دیواری که به آن بافت دادهاید از نورهای نقطهای هالوژن یا بازویی متحرک که قابلیت تنظیم نور را در جهتی خاص دارند استفاده نمایید. نورپردازی صحیح در نشان دادن فرورفتگیها و برجستگیهای بافت تأثیرگذار است.
بافت و مقياس
مقياس و فاصله ديد ازجمله عوامل مهم در درك بافتها و سطوح تشکیلدهنده آن محسوب میشوند. همه مصالح داراي بافت هستند، اما مقياس بهتر يك طرح در صافتر به نظر رسيدن آن تأثیر خواهد گذاشت. حتي زماني كه از فاصله دور به بافتهای درشت و زبر مینگریم تقريبا صاف به نظر میرسند و تنها از فاصله نزدیکتر، درشتي و زبري آنها قابلمشاهده است. مقياس نسبي يك بافت بر شكل ظاهري و موقعيت سطح در فضا اثرگذار است. بهطورکلی بافتهایی وجود دارند كه به لحاظ بصري فضا را پُر میکنند. بهرهگیری از بافتهای مختلف بهعنوان پرکننده فضا از روشهایی است که در طراحی دیوارهای داخلی برای هماهنگی با سبک دکوراسیون و معماری داخلی فضا مورداستفاده قرار میگیرد. دیوارها از با اهمیتترین عوامل ایجاد فضا در معماری و معماری داخلی هستند که بیشترین بار دراماتیک فضا را متحمل میشوند؛ لذا پرداختن به آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است.
همنشینی بافت و رنگ
انتخاب یک بافت مناسب میتواند به بالا بردن نیروی رنگها در طراحی دکوراسیون خانه کمک کند. بافتهای متراکمی مثل پارچههای مخمل میتواند توانگری رنگهای قرمز، آبی و زرشکی را افزایش دهد؛ به این معنا که این رنگها قویتر به نظر رسیده و نظر مخاطب را بیشازپیش بهسوی خود جلب میکنند. از سوی دیگر، بافت پارچههای ابریشمی در نرمتر نشان دادن رنگهای روشن مناسب خواهند بود. همچنین این بافتها با رنگهای متالیک (براق) برای فضاهایی مانند اتاق خواب که نیاز به حس آرامش در آنها داریم، بسیار مناسب هستند. اگر میخواهید در طراحی داخلی خانه خود از رنگهای خنثی استفاده کنید، استفاده خلاقانه از بافت میتواند به فضای شما شخصیت ببخشد؛ بهعنوانمثال، پارچههایی با بافت درشت مانند پارچههای پشمی و نخی با طرح جناقی، راهراه و فاستونی برای رنگ قهوه ای و خاکستری تیره مناسب هستند.
همنشینی بافتها
بافتها برخلاف رنگها انعطافپذیر هستند؛ بهطوریکه میتوان بافتهای متنوعی را بدون اینکه در فضا حس پیچیدگی به وجود آورند در کنار هم استفاده نمود. بافتها در بعضی موارد میتوانند با هم سازگار نباشند؛ لذا در راستای استفاده همزمان از چند نوع بافت باید مواردی را مدنظر قرار داد؛ بهطور مثال نبایست سنگ مرمر را در کنار بتن استفاده نمود. وقتیکه میخواهید دو یا چند بافت را در کنار هم در دکوراسیون خانه استفاده کنید ابتدا چگونگی منعکس کردن نور از راه هرکدام از این بافتها را بهدقت بررسی کرده و سپس حس فضا را تجسم کنید و درنهایت تصمیم بگیرید.
انواع بافت
بافتها را میتوان از راه مواد طبیعی مانند انواع سنگ، چوب، فلزات چکشخورده، انواع آجر و.... ایجاد کرد. بافت سنگ، در ذات خود حس سختی و زبری خاصی القا میکند و هرقدر درشتتر بوده و برجستگیها و فرورفتگیهای آن بیشتر باشد، پرکنندگی فضا بیشتر شده و تنوع آن بسیار می گردد. موادی طبیعی مثل خردهسنگها یا خرده کاشی، سرامیک یا شیشههای رنگی از دیگر مواردی هستند که بهراحتی میتوانید آنها را بر روی دیوار اجرا کنید. خردهسنگها را میتوان در بستری از سیمان یا چسب بتن که بر روی دیوار کشیده شده با طرحهای متفاوت اجرا نمود. سنگها با وزن کمی که دارند در داخل سیمان و چسب بتن میچسبند و نمایی متنوع به وجود میآورند. میتوان برای پرداخت نهایی و ایجاد جلوهای براق بر روی سنگها از اسپری کیلر استفاده نمود. علاوه بر این مواد، رنگهای فانتزی و خمیرهایی که دانههای شن یا تکههای مواد رنگین با فرمها و طرحهای متفاوت دارند نیز میتوانند به ایجاد طرحهای جذاب روی دیوار به شما کمک کنند. موزاییککاری و استفاده از سرامیکهای کوچک و بزرگ هم میتواند شیوه دیگری برای ایجاد بافت بر روی دیوارها باشد. مواد طبیعی نظیر سنگهای تراورتن که بهاصطلاح «آنتیک» نامیده میشوند نیز گزینه دیگری برای دیزاین دیوارها محسوب میشوند. این سنگها از آن نظر آنتیک خوانده میشوند که رنگ و جلوه صیقل نیافته آنان حالتی قدیمی به آنها بخشیده است.
در کنار استفاده از مواد طبیعی، مدلهای پیشساخته مصنوعی این مواد نیز با جلوهها و بافتهای بسیار طبیعی در بازار موجود هستند. مزیت بزرگ این پنلهای مصنوعی در سبکی و راحتی نصب و اجرای آنها و ایمن بودن از حریق، خوردگی و فرسایش سریع است.