نقش احمدی‌نژاد در اغتشاشات اخیر فراموش نشود

هر چند جمع بندی بسیاری از صاحبنظران درباره وقایع روزهای گذشته در چند شهر این است که عده‌ای از رقبای دولت درصدد به راه انداختن تجمعات اعتراضی با هدف خالی کردن زیر پای رئیس‌جمهور و دولتمردان بودند وی کنترل اوضاع از دستشان خارج شد و عده‌ای بر موج به راه افتاده سوار شدند و به بالاتر از دولت تعرض و گستاخی کردند و حتی خواستار براندازی اصل نظام شدند، ولی واقعیت این است که باید به دخالت عوامل دیگر در این ماجرا هم توجه کرد.

هر چند جمع بندی بسیاری از صاحبنظران درباره وقایع روزهای گذشته در چند شهر این است که عده‌ای از رقبای دولت درصدد به راه انداختن تجمعات اعتراضی با هدف خالی کردن زیر پای رئیس‌جمهور و دولتمردان بودند وی کنترل اوضاع از دستشان خارج شد و عده‌ای بر موج به راه افتاده سوار شدند و به بالاتر از دولت تعرض و گستاخی کردند و حتی خواستار براندازی اصل نظام شدند، ولی واقعیت این است که باید به دخالت عوامل دیگر در این ماجرا هم توجه کرد.

رقابت سیاسی غیرسالم، که در جامعه اسلامی و انقلابی ما نباید جائی داشته باشد ولی متاسفانه جا خوش کرده است، کپی ‌برداری از «سیاست ماکیاولی» است که می‌گوید رقیب را باید به هر قیمت که شده حذف کرد. توسل به سیاست کثیف و ماتریالیستی «هدف، وسیله را توجیه می‌کند» نباید ابزاری دردست فعالان سیاسی جامعه ما باشد، که اگر باشد نمی‌توان آنها را سیاستمدار دانست بلکه سیاست بازانی هستند که ژست سیاستمداری می‌گیرند.

با تکیه بر این سیاست ماکیاولی و ماتریالیستی است که عده‌ای خارج از چارجوب‌های قانون و شرع و اخلاق تلاش می‌کنند رقیب خود را که براساس موازین قانونی به قدرت رسیده کنار بزنند و به قدرت برسند و بعد از رسیدن به قدرت نیز معتقدند به هر قیمتی باید آن را در اختیار داشته باشند.

در همین چارچوب است عملکرد عده‌ای هم که با در اختیار داشتن امکانات تبلیغاتی به ویژه رسانه ملی، از آن برای سست کردن پایه‌های دولت مستقر استفاده می‌کنند حتی به قیمت ناامید کردن مردم.

متاسفانه رسانه ملی علاوه بر اینکه در ماه‌های قبل از انتخابات به مثابه یک رقیب نسبت به دولت مستقر عمل کرد، بعد از آنکه مردم برخلاف سیاست مورد نظر و ترویج این رسانه رای دادند، باز هم دست از رقابت با دولت برنداشت و با پخش اخبار و گزارش‌های به ظاهر انتقادی ولی در واقع انتقامی، به ناامید کردن مردم دامن زد، کاری که خواست بیگانگان است. البته این انتقاد از رسانه ملی به معنای نادیده گرفتن نقاط قوت آن نیست بلکه بدین معناست که وظیفه ذاتی این رسانه که امید بخشیدن به مردم است نباید هرگز مورد غفلت قرار گیرد.

دمیدن در بوق خاموش شده وقایع سال‌های دور گذشته که جز نمک پاشیدن بر زخم‌های کهنه چیز دیگری نیست آن هم درست در ایامی که عده‌ای معاند با شعارهای ساختارشکن به صحنه آمده اند، از جمله غفلت‌ها و اقدامات انحرافی است که عده‌ای مرتکب می‌شوند. در چنین زمانی، جامعه ما بیش از هر چیز به انسجام نیاز دارد و غیر از سخن و اقدام وحدت آفرین به سراغ هر سخن و اقدامی رفتن، کمک به همان ساختارشکنان است و آنها را آنقدر گستاخ می‌کند که احساس می‌کنند شرایط دامن زده شدن به اختلافات نیروهای انقلاب بهترین فرصت برای شعار دادن علیه اصل نظام و بالاترین قله آن و تلاش برای براندازی است.

بر این واقعیت تاکید داریم که دولت باید از انتقاد و اعتراض استقبال کند و حتی زمینه را برای اینکه مردم حرفشان را بزنند فراهم کند. در این واقعیت نیز تردیدی وجود ندارد که مشکلات معیشتی و بی‌ کاری نیز مرم را نگران کرده است، ولی شعارها و عملکرد کسانی که این روزها در تعدادی از شهرها تجمعات اعتراضی را شکل داده‌اند نشان می‌دهد که این اقدامات ربطی به آن نگرانی ندارد و هدف دیگری را دنبال می‌کند.

رقبای دولت هم که فکر نمی‌کردند دمیدن در بوق تبلیغات ضد دولتی گرانی و تورم چه عواقب سوئی خواهد داشت، برای این سوال پاسخی ندارند که در زمانی که دولت محبوب و مورد حمایتشان تورم را به بالای 40 درصد برده و گرانی‌های ساعت به ساعت، امان مردم را بریده بود چرا این شیپور را دردست نداشتند؟

از نقش گستاخی‌های جریان انحرافی که 8 سال قدرت را دردست داشت و حالا ژست اپوزیسیونی می‌گیرد و تا بالاترین نقطه نظام را مورد تعرض قرار می‌دهد، در پیدایش جریان جدید ساختارشکن نباید غافل شد. از عجایب این است که بانیان واقعی فتنه 88 سران همین جریان انحرافی بودند و با اینکه اکنون دست آنها کاملاً رو شده و نقاب از چهره آنها بر افتاده، هنوز هم عده‌ای برای حق به جانب بودن آنها در آن زمان سینه می‌زنند و حاضر نیستند اینان را که بیش از یکسال است برای ساختارشکنی زمینه سازی می‌کنند به دست قانون بسپارند!

جالب این است که ترامپ و نتانیاهو و آل سعود و منافقین هم به ساختارشکنان پیوسته‌اند و از همان زمان که جریان انحرافی گستاخی‌های خود را شروع کرد، با آب و تاب آن را در بوق می‌کردند به ویژه گردانندگان بی‌بی سی که در این زمینه پیش کسوت تشریف دارند.

به میدان آمدن بیگانگان برای حمایت از ساختارشکنان را به فال نیک می‌گیریم و آن را از مصادیق «عدو شود سبب خیر» می‌دانیم و معتقدیم این واقعه علاوه بر افتادن نقاب از چهره جریان‌های پشت پرده، زمینه را برای پیدایش تغییراتی در نگاه کسانی که مدت هاست باید در نگاه خود تجدیدنظر کنند فراهم خواهد کرد، تغییرات و تجدیدنظری که موجب انسجام هرچه بیشتر نیروهای واقعی انقلاب خواهد شد.

ارسال نظر

اخرین اخبار
پربیننده‌ترین اخبار