تراریختگی احساس و تسلط فناوری
تا ربع قرن پیش هم این فرهنگ به جا مانده از میراث تاریخی در کشور تا حدودی جاری بود، فرزند از زمانی که دست چپ و راستش را تشخیص میداد باید به کمک اولیای خود میشتافت و در حقیقت چرخی از خانوادهای را که معمولاً پرجمعیت بود میچرخاند.
حسن روانشید- اصفهان امروز: تا ربع قرن پیش هم این فرهنگ به جا مانده از میراث تاریخی در کشور تا حدودی جاری بود، فرزند از زمانی که دست چپ و راستش را تشخیص میداد باید به کمک اولیای خود میشتافت و در حقیقت چرخی از خانوادهای را که معمولاً پرجمعیت بود میچرخاند. پسرها اگر مدرسه میرفتند در مسیر رفتوبرگشت موظف به انجام خردهفرمایشهای پدر و مادر مثل خرید نان و دیگر مایحتاج خانواده بودند و دخترها نیز یار و یاور انجام امور خانه مثل آشپزی و رفتوروب میشدند. این خصلت مشارکتی بهمرورزمان باعث میشد که فرزندان پسر در سنین دوازدهسالگی برای خودشان استقلال کاری پیدا کنند و ایام تعطیلات تابستان را به ایجاد درآمد از کسبوکار موردعلاقه و یا حداقل شغل پدری بپردازند و دختران نیز اموری را در این زمینه مثل بافندگی فرش و خیاطی و دیگر هنرها در دست بگیرند. شاید تعریف این محاسن برای نسل فعلی باورکردنی و دلپذیر نباشد اما اگر گفته شود بیشتر جهیز عروسی دختران از دستمزد کاری خودشان تأمین میشد و پسران نیز که کار را جزئی از زندگی خود میدانستند قسمت بزرگی از هزینه ازدواج خود را پسانداز میکردند، درحالیکه دانش آموزان نیز دوران تحصیل خود را با همین درآمد گذرانده بودند، واقعیت دارد! گرچه از زمانی که فناوری به ناگاه دوران شکوفایی خود را آغاز کرد و اولیا در کار خود تغییر ماهیت داده و سعی کردند از امکانات پیشرفته بیشتر استفاده کنند و کمتر به درآمد فرزندان نیازمند باشند، بهمرورزمان ورق برگشت و پدرسالاری بهجامانده در طول تاریخ جایش را به زنسالاری و بلافاصله فرزند سالاری داد و امروز پس از قرنها مدیریت یکپارچه مرد بر خانواده به ماشین کسب درآمد تغییر شکل داده و زن خانواده نیز به یاری و مساعدت برخواسته تا نیازهای ضروری و حتی غیرضروری فرزندان را که سالاران بلافصل هستند فراهم کنند! امروز فرزندانی که تمام اوقات عمر خود را به بازی، سرگرمی و درس خواندن میگذرانند کمترین اطلاعی از بعضی فنون پیشپاافتاده که خود نیز به آنها نیازمندند ندارند تا حداقل بتوانند یاور خود و احتمالاً خانواده باشند. آنها اگر هم روزگاری تن به ازدواج بدهند همچنان چشم امیدشان به کمکهای مادی و معنوی و فکری خانواده پدری است! اینجاست که مسئولیت اولیا مبرهن میشود و عقل و انتخاب درست و مستند باید حاکم باشد نه احساسات رقیق، گویا خانوادهها نتوانستهاند نسلهای دهه چهل و پنجاه که منتخبانشان رزمندگان و شهدای جبهههای انقلاب اسلامی، دفاع هشتساله و ادامه جنگ نرم و ایثارگران و شهدای حرمین شریفین هستند را به فرزندانشان تفهیم کرده و بشناسانند و خود الگوی نظم و نسخ برای دهههای بعد بویژه بعضی از متولدان دهه شصت به بعد باشند. آنچه بهعنوان فرهنگی پایدار برای تربیت فرزندان در طول تاریخ این سرزمین جاری بود، حاصل بهدستآمده از سنت ناب رسولالله(ص) است که هرگونه تغییر و دستکاری در آن میتواند تراریختگی احساسی حاصل از فناوری را تداعی کند. فرزندان ما هنوز هم با دنیا و روشهای تجربهشده در آن ناآشنا بوده و تنها کسانی که مسئول رهنمود آنها هستند اولیایشان اند که باید بر اساس تجربیات خود و همچنین بروز کردن آنها اقدام کنند و آگاه باشند که فرزندان نیازمند حضور پررنگ و صبور و خستگیناپذیر بزرگتری در محیط خانواده هستند تا از همین راه ها راهنمای آنها باشد. اگر قرار است زن و مرد تنها به دلیل تأمین معاش تمام وقت های مثمر ثمر را به کار در خارج از خانه بپردازند در نتیجه، حاصل نیز همان خواهد شد که فرزندان وظیفه خود را رفتن به مدرسه و استراحت مطلق در محیط خانه دانسته و از زندگی کردن به معنای واقعی بازبمانند. آنچه در گذشته موردتوجه خانوادههای ایرانی بهمنظور پرورش فرزندان مدنظر بوده، استفاده بهینه از اصول زندگی در اسلام و قرآن سرچشمه میگرفت که سالیان دراز است غربیان گوشههایی از آن را از فرهنگ اسلام گرفته و با تراریختگی در آن فرزندان را از سن 18 سالگی به حال خود رها میکنند تا بیمهابا وارد بازار و زندگی اقتصادی خالی از پشتوانه فرهنگ شوند که امروز ما با مشاهده آن در طرح 2030 دراینباره به یک بیماری دوگانه اندیشی مبتلا و داشتههای خود را رها و سعی میکنیم نیمنگاهی به غرب داشته باشیم!
ادامه دارد