به دنبال ظرفیتهای فراموش شده
دست روی دست نگذاریم، افکارمان را به باد غفلت نسپاریم، ناامیدی را سرلوحه زندگی خود قرار ندهیم
حسن روانشید - اصفهان امروز: دست روی دست نگذاریم، افکارمان را به باد غفلت نسپاریم، ناامیدی را سرلوحه زندگی خود قرار ندهیم، سرزمین ما یادگاری است بهجامانده از کسانی که با دستخالی قرنها آن را نگهداشتهاند تا به ما بسپارند. آنها اگرچه فناوری موجود را در خواب هم نمیدیدند اما تسلیم حوادث طبیعی و غیرمترقبه نشدند و با هر آنچه داشتند روزگار را گذرانده و به ستیز با ناملایمات پرداختند تا بتوانند اینگونه آن را در اختیار ما قرار دهند که امروز به نسلهای بعدی تحویل دهیم! حقیقت این است که ما هم هوای بیانگیزگی و تنبلی به تنمان ساخته و حاضر نیستیم همچون نیاکانمان برای به دست آوردن کوزهای آب از کوهها بالا رفته و دشتها و صخرهها را طی کنیم! عادت کردهایم تنها با طی دو قدم خودمان را به شیر آب برسانیم و یک لیوان از آن را نوش جان کنیم. حال اگر غفلت کردیم و چند لیتر از آن هم هدر رفت چه باک! چنین همتی را در خود نمیبینیم تا فاصله مدرسه یا خانه یا محل کار را اگرچه کیلومترهاست بسان دودمانمان پیاده طی کنیم که در گذشته همه امور گذران زندگی اینگونه بوده است، اما امروز باید سرویس جلوی پاشنه در سوار و مجدد همانجا پیادهمان کند! ندیدهایم اما شاید شنیدهایم که نسلهای گذشته داروی علاج دردهای خود را از دشتهای سرسبز به دست میآوردند و میخشکاندند و به قول خودشان عمل میآوردند تا در اشکاف ها و گنجههای چوبی خانه نگهداری و برای درمان به بیماران بدهند، اما امروز نهتنها این حرفه را بهخوبی و همچون شاگردان ابنسینا نمیدانیم، بلکه حاضر نیستیم سری به داروخانههای فراوان بزنیم تا درمان دردمان را تهیه کنیم. درنهایت تنبلی از پیک استفاده کرده تا نیاز درمانی ما را هم تأمین کند! بعضی از بچههای نسل جدید نمیدانند و خبر ندارند نانی که میخورند حاصل دسترنج چه کسانی است اما روزگاری آسیاب سنگی در خانهها گندم را آرد تا در قدح خمیر و در تنورهایی با شعله خار و خس به نان تبدیل شود. امروز اگر انگیزه و یا همتی در خود سراغ داشته باشیم سری به نانوایی یا سوپر محله میزنیم تا چند قرص نان تهیه کنیم در غیر این صورت بازهم دست به دامن خرید اینترنتی یا تلفنی میشویم که زحمتش با پیک است! برای این تغییر 180 درجهای دهها مثل و متل میتوان شاهد آورد اما بهتر است برای یک بار هم که شده از خود سؤال کنیم به کجا میرویم؟ ظرفیتهای به جا مانده از گذشتگان امروز چگونه مصرف میشود؟ سوختوساز موردنیاز بدن در کجا تأمین و چگونه هزینه میشود؟ کسی منکر استفاده بهینه و حداکثری از فناوری در همه زمینهها نیست، اما آیا باید توان و ظرفیت موجود را تنها به دلیل وجود فناوری نادیده انگاشت؟ آیا نمیشود از اینهمه انرژی ذخیرهشده در جهتهای دیگر و برای رفاه و آسایش آیندگان استفاده کرد؟ آیا نمیتوان بازهم بهسوی کشت و زرع گیاهان دارویی رفت که اصولاً نیازمند داشت هستند تا به مرحله برداشت برسند؟ تغییرات اقلیمی جایگاههای رویش این گیاهان باارزش که میتواند جنبه استراتژیک داشته باشد نوعی جفا به نسلهای آینده است که اگر فاقد آن باشند چیزی جز سودا زدن ارزشها در بازارهای جهانی نخواهند داشت. تعداد این بوتههای ارزشمند ازنظر نوع و موقعیت آب و هوایی در سرزمین ما اگر بینظیر نباشد کمنظیر است، اما امروز جایگاه مرتع هایشان در چه وضعیتی قرارگرفتهاند؟ پیش خود نمیاندیشیم شاید این انحطاط هم نوعی سیاست از جانب دشمنان است که اینگونه داشتههای ما را به یغما میبرند تا در آینده همچنان نیازمند باقی بمانیم؟ نهتنها وسعت کمنظیر کشت و برداشت داروهای گیاهی در ایران قابلتوجه است بلکه معادن کشف نشده و مغفول واقع شده آن نیز میتواند در عقب ماندن از غافله جهانی نقشی قابلتأمل داشته باشد. کشور ما دارای بزرگترین و عریضترین کویرهای جهان است که هرکدام ذخایر کلانی از کانیها را در خود جایدادهاند، اما بزرگان اقتصاد همچون گذشته همه توجهات و انرژی را معطوف نفت و مشتقات آن کردهاند که خود را به رقابتهای تنگاتنگ با دیگر صادرکنندگان آن سرگرم و درنهایت درگیر کنند، درحالیکه میتوان ذخایر فسیلی موجود را همچنان برای آیندگان باقی گذاشت و بهسوی چیزهایی رفت که رقبای کمتری در بازار جهانی داشته باشد. بهسوی آنهایی که همچنان مغفول ماندهاند!
ادامه دارد