رادیو؛ در برابر هجوم بی‌امان رسانه‌های نوین

رادیو اصفهان در بیستم دی‌ماه 1328 در اصفهان آغاز به کارکرده بود و نخستین گوینده آن شادروان رضا ارحام صدر، هنرپیشه نامور تئاتر آن زمان بود. رادیو اصفهان ابتدا عصرها، یک ساعت برنامه داشت که پس از مدتی به دو ساعت افزایش پیدا کرد، در ساعت پخش برنامه از رادیو، قهوه‌خانه‌ها که یک رادیوی بزرگ مبله داشتند مملو از جمعیت می‌شدند و خانواده‌هایی که رادیو نداشتند، در خانه همسایه‌ها جمع می‌شدند تا صدای شهرشان را بشنوند زیرا ادای جمله (اینجا اصفهان است)، با صدای روانشاد ارحام صدر غرور خاصی در اصفهانی‌ها به وجود می‌آورد.

حسین غزالی:نویسنده، تهیه‌کننده و گوینده پیشکسوت رادیو و تلویزیون اصفهان

نوجوان که بودم جاذبه رادیو، این رسانه گرم و خیال‌پرداز که در آن روزها همه‌جا را تسخیر کرده بود، مرا مجذوب خود ساخت و در سال دوم دبیرستان، پایم به رادیو باز شد. رادیو اصفهان در بیستم دی‌ماه 1328 در اصفهان آغاز به کارکرده بود و نخستین گوینده آن شادروان رضا ارحام صدر، هنرپیشه نامور تئاتر آن زمان بود. رادیو اصفهان ابتدا عصرها، یک ساعت برنامه داشت که پس از مدتی به دو ساعت افزایش پیدا کرد، در ساعت پخش برنامه از رادیو، قهوه‌خانه‌ها که یک رادیوی بزرگ مبله داشتند مملو از جمعیت می‌شدند و خانواده‌هایی که رادیو نداشتند، در خانه همسایه‌ها جمع می‌شدند تا صدای شهرشان را بشنوند زیرا ادای جمله (اینجا اصفهان است)، با صدای روانشاد ارحام صدر غرور خاصی در اصفهانی‌ها به وجود می‌آورد.

سال 1330، پانزده‌ساله بودم که پس از یک آزمایش کوتاه به‌وسیله مرحوم علی مجاهد مدیریت رادیو به مرحوم ارحام صدر که سرپرست رادیو بود معرفی شدم و هفته‌ای یکی دو بار قطعات ادبی را در رادیو اجرا می‌کردم، در آن زمان گوینده زن رادیو آذر پژوهش و بعدها پریچهر اتراک و گویندگان مرد حسین توصیفیان (عمرش طولانی باد) و مرحوم حسین خاتم‌ساز بودند.

در سال 1337 که برنامه‌های رادیو به‌روزی 7 ساعت، صبح و عصر افزایش یافت، ارحام صدر مرا به مدیر وقت رادیو معرفی کرد و گفت بعد از من این جوان بااستعدادی که دارد می‌تواند رادیو را اداره کند و خود رادیو را برای همیشه ترک گفت. من رسما به استخدام رادیو در آمدم و به‌عنوان نخستین فردی که برای گذراندن دوره تهیه‌کنندگی انتخاب‌شده بود به تهران رفتم و دوره سه‌ماهه تهیه‌کنندگی و سپس دوره کوتاه‌مدت گویندگی برای رادیو زیر نظر کارشناسان خارجی و داخلی اداره انتشارات و رادیو آن زمان را گذراندم و پس از بازگشت به اصفهان به‌عنوان رئیس اداره برنامه‌ها برنامه‌های رادیویی را متحول ساختم و ازآن‌پس برنامه‌ها طبق اصول جدید، ضبط، ادیت و پخش می‌شد و خودم گویندگی چند برنامه پرشنونده آن زمان را برعهده داشتم ازجمله یک برنامه شاد و اجتماعی با عنوان گل بگوییم و گل بشنویم که مرحوم نوروز جمشاد آن را می‌نوشت و من با یک گوینده خانم، عصرها دونفره اجرا می‌کردیم.

رادیو در آن زمان تنها رسانه بی‌رقیب ایران بود که نفوذ بسیار زیادی در جامعه و خانواده‌ها داشت و کارکنان رادیو، از عزت و منزلت ویژه‌ای برخوردار بودند. البته هنوز رادیوهای کوچکی که بتوان همه‌جا از آن استفاده کرد وجود نداشت، بعدها رادیو (آندریا) به بازار آمد که سنگین بود و با باطری کار می‌کرد و اولین رادیوی پرتابل و قابل‌حمل در ایران بود. در دهه 40، بعضی از خانواده‌ها، با نصب یک آنتن 10-15 متری که روی بام نصب می‌شد، برنامه‌های تلویزیون تهران را با برفک تماشا می‌کردند و زمزمه آمدن تلویزیون به اصفهان بر سر زبان‌ها بود که من نگران موقعیت رادیو شدم.

در سال 1350 ساختمان تولید و پخش رادیو در خیابان آذر و کوی تاج قرار داشت و در سه استودیوی مجهز آن روزی 17 ساعت برنامه ضبط، اجرا و پخش می‌شد، تلویزیون به اصفهان آمد و در ساختمانی که شهرداری به دستور استاندار در میان پارک جدیدالاحداث سعدی برای آن ساخت مستقر شد. در این مقطع نگرانی من از اینکه، تلویزیون، رادیو را به حاشیه براند و خود یکه‌تاز رسانه‌ای شهر شود بسیار زیاد شد؛ اما ادغام رادیو و تلویزیون و تشکیل سازمان رادیوتلویزیون ملی ایران موجب شد که چنین اتفاقی نیفتد و رادیو و تلویزیون به‌موازات هم و در کنار هم به فعالیت ادامه دهند و ما از ساختمان کوچه تاج به ساختمان جدید منتقل شدیم و در آن مکان یک استودیو برای رادیو و یک استودیو برای تلویزیون احداث شد که تلویزیون فقط شب‌ها دو ساعت برنامه داشت و شبکه تهران را تقویت می‌کرد و فقط یک بخش اخبار محلی داشت. ما کارکنان قدیمی رادیو ضمن تهیه و اجرای برنامه‌های رادیویی، جذب تلویزیون هم شدیم به‌خصوص من، هوشنگ حریرچیان، رسول صفایی، روانشاد هوشنگ فغانی و...

مسئله‌ای که نگذاشت رادیو به حاشیه برود این بود که برنامه‌های تلویزیون تنها شب‌ها به‌صورت کوتاه‌مدت اجرا می‌شد ولی رادیو در آن زمان شبانه‌روزی بود و حتی شب تا صبح برنامه‌ای به نام راه شب اجرا می‌شد که در سراسر کشور شنونده‌های زیادی داشت و هرچند وقت یک‌بار نوبت اجرای آن به اصفهان می‌رسید که من مجری آن بودم.

البته خصلت‌های ذاتی رادیو هم موجب شد که تلویزیون نتواند آن را کنار بگذارد و دسترسی آسان به رادیو در هر مکان و زمانی و شنیدن آن به هنگام کار و فعالیت و رانندگی و... بود که این امر با تولید رادیوهای پرتابل و حتی جیبی میسر شد. چند سال پیش زمانی که اینترنت در میان خانواده‌ها رواج یافت بار دیگر من نگران رسانه محبوب خود رادیو شدم که مقهور این رسانه تازه از راه رسیده نشود اما با راه‌اندازی رادیوهای اینترنتی، در حقیقت این اینترنت بود که در خدمت رادیو درآمد.

ولی امروز جایگاه رادیو در برابر هجوم رسانه‌های نوین که با عنوان شبکه‌های اجتماعی، جامعه ما را اعم از پیر و جوان مجذوب خودساخته، بسیاری نگران‌کننده است که نکند رسانه محبوب من، این رسانه گرم و تخیل زا در این هجوم بی‌امان آسیب ببیند و از چرخه رسانه‌های روز حذف شود، دلبستگی من به رادیو ازآن‌جهت است که شورانگیزترین سنین عمر و جوانی خود را در رادیو گذرانده‌ام، در رادیو رشد کردم، قد کشیدم و این روزهای پایانی عمرم را هم در رادیو سپری می‌کنم (رادیو صدای شهر)

فراموش نمی‌کنم روزی که حتی کشاورزانی که در مزرعه شخم می‌زدند، رادیویی به شاخ گاوشان آویخته بودند و به رادیو گوش می‌کردند و یا کسبه و پیشه وران در هر شغلی که بودند، رادیوهایشان هم کنارشان بود و ضمن گوش کردن به رادیو کارشان را انجام می‌دادند و رانندگانی که رادیو هم‌سفرشان بود و ضمن رانندگی به رادیو گوش می‌کردند.

اما امروز جای همه آنها را گوشی‌های هوشمند، تبلت و لپ تاب با جاذبه‌های دل‌فریب گرفته است. حتی راننده‌ها، به هنگام رانندگی با اینستاگرام و تلگرام و واتس آپ و لاین و فیس بوک و توییتر و... سرگرم هستند و در پیاده‌روها عابران پیاده، همه سربه زیر، درحالی‌که چهارچشمی روی گوشی خود متمرکز هستند به حرکت ادامه می‌دهند و به این‌وآن تنه می‌زنند.

اما انگار بازهم ته دلم قرص است که رادیو باوجود گسترش این‌همه رسانه فریبنده و مجذوب‌کننده نقش خود را در گردش اطلاعات و اخبار و اطلاع‌رسانی و بخصوص باقدرت خیال‌پردازی که سایر رسانه‌ها از آن محروم‌اند ایفا می‌کند، چون رادیو همچنان رسانه‌ای است که همیشه در دسترس بوده و بسیار فراگیر‌است. پس زنده‌باد رادیو

رادیو های نفتی

بد نیست به این نکته هم اشاره کنم که در تاریخچه ای که من برای رادیو در ایران نوشته ام ودر آرشیو صداو سیمای اصفهان موجود است به رادیو های نفتی اشاره کرده ام که برای بعضی از همکاران باور پذیر نبود ، چرا که فکر می کردند داخل رادیو ها نفت میریزند . . . یادآوری میکنم در سال هایی که هنوز بسیاری از قهوه خانه های بین راه در جاده های برون شهری ، یا برق نداشتند و یا شبها یکی دو ساعت از برق می توانستند استفاده کنند ، رادیو هایی مورد استفاده قرار می گرفت که برق آن از یک دستگاه آداپتور مخصوص تامین می شد که شارژ آن بوسیله چراغ های گرد سوز نفتی انجام می گرفت و بسیاری از قدیمی ها یادشان هست که این چراغ ها به دیوار نصب می شد و سیمی از آن به آداپتور رادیو وصل بود ، به این رادیو ها ، رادیو نفتی می گفتند .

ارسال نظر