زیرپوست ناخدا خورشید
شاید کمتر کسی بداند باعثوبانی ساخت ماندگارترین و بیبدیلترین فیلم تاریخ سینمای ایران یعنی ناخدا خورشید به کارگردانی ناصر تقوایی، یک جوان سیوچندساله اصفهانی باشد. اکبر خامین، نویسنده و کارگردان سینما و خالق آثاری همچون سلام سرزمین من، بالای شهر پایینشهر و دختر میلیونر که فعالیت سینمایی خود را از سینمای آزاد شروع کرد، در سال 1363 قدم اصلی را برای ساخت این فیلم پرافتخار برداشت و ناصر تقوایی را برای خلق آن تشویق کرد.
اصفهان امروز-پونه خامین: شاید کمتر کسی بداند باعثوبانی ساخت ماندگارترین و بیبدیلترین فیلم تاریخ سینمای ایران یعنی ناخدا خورشید به کارگردانی ناصر تقوایی، یک جوان سیوچندساله اصفهانی باشد. اکبر خامین، نویسنده و کارگردان سینما و خالق آثاری همچون سلام سرزمین من، بالای شهر پایینشهر و دختر میلیونر که فعالیت سینمایی خود را از سینمای آزاد شروع کرد، در سال 1363 قدم اصلی را برای ساخت این فیلم پرافتخار برداشت و ناصر تقوایی را برای خلق آن تشویق کرد. آنچه در ادامه میآید، گفتههایی است از خامین پیرامون شکلگیری این فیلم.
ناخدا خورشید چگونه شکل گرفت؟
ما چهار، پنج جوان بودیم که میخواستیم اولین فیلم سینمایی خود را تهیه و تولید کنیم. من شنیده بودم که ناصر تقوایی با تلویزیون به مشکل برخورده و ساخت سریال میرزا کوچکخان متوقفشده است و ایشان خانهنشین شدهاند. آقای تقوایی، قبلاً داستان ناخدا خورشید را در دو خط برای من تعریف کرده بودند. من به دیدار ایشان رفتم و دیدم که در خانه بیکار نشسته است. گفتم برایتان پیشنهاد کار دارم و تقوایی قبول کرد. از او خواستم فیلمنامه ناخدا خورشید را بنویسد و ایشان شروع به نوشتن کردند. جالب است بدانید که روزها در خانه تقوایی مینشستیم و او یک ورق، یک ورق مینوشت و من برای تایپ میبردم. درنهایت فیلمنامه در طول یک ماه آماده شد. فیلمنامه را به ارشاد بردم و تصویب شد و تصمیم به تولید آن گرفتیم؛ و اینگونه شد که این چند جوان اصفهانی در قالب گروه فیلم پیمان اصفهان، تولید ناخدا خورشید را بر عهده گرفتند.
بازیگران چطور انتخاب شدند؟
اول به سراغ انتخاب عوامل رفتیم و آقای زریندست را برای فیلمبرداری انتخاب کردیم اما به توافق نرسیدیم. همه بازیگرها بهراحتی انتخاب شدند بهجز بازیگر ناخدا خورشید. برای این نقش دنبال یک بازیگر یک دست بودیم. حتی یک نفر را دریکی از پیادهروهای اصفهان پیدا کردیم که یک دست داشت و اتفاقاً بچه جنوب بود. تیپ خوبی داشت و نامش قباد بود. شاید بیشتر از داریوش ارجمند به ناخدا نزدیک بود. او را به تهران بردیم و تقوایی هم خیلی خوشش آمد. مدتی را با او تمرین کردیم اما متأسفانه سواد نداشت و نمیتوانست دیالوگ بگوید و درنهایت با چشم گریان به اصفهان برگشت. حتی یک آگهی دادیم برای پیدا کردن افراد یک دست. خیلیها آمدند اما هیچکدام بهخوبی قباد نبودند. بعدازآن، به سراغ فردین رفتم و آنجا بود که دیدم چقدر او برای این نقش مناسب است. من و تقوایی یک جلسه با ایشان صحبت کردیم و فردین هم نسبتاً از قصه و نقش خوشش آمد اما ارشاد با حضور او در فیلم مخالفت کرد. تقوایی، علی نصیریان را پیشنهاد کرد اما من بهشدت مخالف بودم. دلیلش هم این بود که ایشان قبلاً با دودست در سینما ایفای نقش کردهاند و تماشاچی او را با یک دست باور نمیکند. من پیش از آن داریوش ارجمند را ندیده بودم. ایشان از مشهد برای نقش سرهنگ آمد. وقتی او را دیدم، برای نقش ناخدا پسندیدم ولی آقای تقوایی مخالف بود. من اصرار زیادی کردم و در نهایت تقوایی گفت بدون اینکه ارجمند بداند، یک تست گریم روی او انجام شود. عبدالله اسکندری تست گریم ناخدا را انجام داد و وقتی ارجمند از اتاق بیرون آمد، تقوایی گفت: مبارک باشه؛ تو ناخدایی! ارجمند هم یک جعبه بزرگ شیرینی خرید و به دفتر بازگشت. برای نقش فرحان به سراغ سعید راد رفتیم اما خودش دوست داشت نقش ناخدا را بازی کند. مدتها با او بحث کردیم ولی ارشاد با حضور ایشان هم در فیلم مخالفت کرد. یک قرارداد هم برای نقش فرحان با جمشید مشایخی بستیم ولی به دلیل تقارن با سریال هزاردستان، همکاری با ایشان میسر نشد و درنهایت این نقش، به علی نصیریان رسید. برای نقش یکی از تبعیدیها، جمشید هاشمپور را پیشنهاد دادیم ولی بازهم با مخالفت ارشاد مواجه شدیم. ببینید چه هفتخوان رستمی را برای بازیگران این فیلم گذراندیم. پروانه معصومی هم انتخاب اول آقای تقوایی بود. این بازیگر هم چشمبسته و فیلمنامه نخوانده به احترام آقای تقوایی قرارداد امضا کرد و بهاینترتیب، نقشها تقسیم شد.
مشکلات جنوب
ابتدا تقوایی به همراه مهرداد فخیمی، فیلمبردار و علیرضا محوری جانشین تولید به جنوب رفتند و بندرلنگه و بندر کنگ را بهعنوان لوکیشن های اصلی فیلم انتخاب کردند و بازگشتند. آن زمان خیلی از مردم حتی نمیدانستند اصلاً بند کنگ کجاست. مشکلات زیادی در آن مناطق داشتیم. مشکل اول، نبود تلفن بود. فقط شبها باید به مخابرات میرفتیم تا بتوانیم با تهران تماس بگیریم. مشکل دوم، کمبود بنزین و سهمیهای بودن آن بود. سوم، نبود سیاهیلشکر و هنرور بهویژه زنان بودند که به هیچوجه حاضر نمیشدند جلوی دوربین قرار بگیرند. مهمترین مشکل هم نبود برق در همهجا بود و مجبور بودیم از موتوربرق استفاده کنیم. کار بر روی آب هم بسیار سخت بود. در آن منطقه هیچ سینمایی وجود نداشت که ما صحنههای فیلمبرداری شده را ببینیم. مجبور بودیم با هواپیما به بندرعباس برویم و در تنها سینمای آن شهر، فیلمها را ببینیم. درنهایت، یک آپارات پرتابل از تهران آوردیم و در تنها مسافرخانه کنگ تماشا میکردیم.
حساسیتهای تقوایی
ما مدتزمان فیلمبرداری را دو ماه پیشبینی کرده بودیم اما عملاً چهار ماه به طول انجامید. آنهم به دلیل حساسیتها و وسواسهای خاص آقای تقوایی بود که در همه کارهایشان اعمال میکنند و یکی از دلایل موفقیت آثارشان همین است. برای مثال میگویم؛ مثلاً داخل کلاه نصیریان یک نخ بود، میگفت نخ را در بیاوریم. میگفتیم داخل کلاه که مشخص نیست، میگفت مهم است. یا مثلاً باید 10 اسکناس صدتومانی که مربوط به سال 1342 بود در جیب ناخدا میگذاشتیم. تهیه این اسکناسها خیلی سخت بود. 9 اسکناس داخل جیب ایشان گذاشته بودیم؛ تقوایی اصرار داشت 10 تا باشد. گفتم 9 تا باشد، مشخص نیست، میگفت من میگویم که تو یاد بگیری! نور و فیلمبرداری هم برایش خیلی مهم بود و حرکات دوربین را خودش تنظیم میکرد.
بازی بازیگران
تقوایی روی بازی بازیگران هم حساسیت زیادی داشت اما هرگز خودش جلوی هنرپیشهها بازی نمیکرد. آنقدر راهنماییشان میکرد و برایشان توضیح میداد تا به نقش برسند. آقای پور صمیمی و ارجمند اولین تجربه بازی مهمشان بود و رقابتی پنهان با آقای نصیریان داشتند که حرفهایتر بودند. برای همین هم خیلی تمرین میکردند. حتی ارجمند کبریت زدن با یک دست را یک ماه تمرین کرد تا به این نقطه رسید. یادم میآید آقای پورصمیمی در یک صحنه باید طبل میزد؛ آن شب تا صبح در هتل طبل میزد و نگذاشت کسی بخوابد. حتی روزها پابرهنه روی اسکله میرفت و بار جابجا میکرد تا در فضا قرار بگیرد.
وقتی ناخدا خورشید تا تعطیلی پیش رفت
به دلیل طولانی شدن زمان فیلمبرداری، بودجه گروه فیلم پیمان هم تمام شد و کار رفت تا با تعطیلی روبرو شود؛ اما با پیشنهاد وزارت ارشاد، شرکت پخش ایران به کمک ما آمد تا پروژه به اتمام برسد. درنهایت با کمکهای مالی و مساعدتهای بیدریغ شخص هارون یشایائیان، مدیر این شرکت، ناخدا خورشید به اتمام رسید.
اولین نمایش فیلم
اولین نمایش فیلم ناخدا خورشید در جشنواره فیلم فجر بود که با استقبال شدید تماشاگران روبرو شد تا آنجا که در بعضی از سینماها برای کنترل جمعیت، مجبور شدند از تعداد زیادی پلیس استفاده کنند. در آن جشنواره، ناخدا خورشید جایزه بهترین نقش اول مرد و نقش دوم مرد را به دست آورد و کاندید بهترین کارگردانی، بهترین موسیقی، بهترین فیلمبرداری و بهترین گریم شد؛ اما فیلم در اکران عمومی اصلاً موفق نبود. تماشاگر ایرانی، فیلم روی کشتی و آب را دوست ندارد. این را تجربه نشان میدهد. در عوض در خارج از کشور، در اکران عمومی بسیار مورد استقبال واقع شد و در جشنواره لوکارنو، پلنگ برنز بهترین فیلم را به دست آورد. این جایزه توسط سفیر سوئیس و طی مراسمی در ایران با حضور عوامل فیلم به ناصر تقوایی اهدا شد.
بازیگرانی از سراسر ایران
در این فیلم از بازیگران پیشکسوت بهعنوان یادگاری درصحنه حراج استفاده شد. بازیگرانی همچون غلامحسین نقشینه و علیاصغر گرمسیری. جالب است بدانید که ما از هنرپیشههایی از سراسر ایران استفاده کردیم که تابهحال جلوی دوربین نرفته بودند مثل خواجه ماجد از مشهد، دماغ از اصفهان، ناخدا از مشهد، شاگرد قهوهچی از بندرعباس و...
حرفهایی برای تقوایی
ناصر تقوایی قصه و فیلمنامه را دکوپاژ شده مینویسد و جنوب ایران را حتی بهتر از خود جنوبیها میشناسد؛ اما کار کردن با او، صبر و حوصله زیاد و سرمایه سنگین میخواهد. ناخدا خورشید هنوز هم ماندگارترین و بیبدیلترین فیلم تاریخ سینمای ایران است و خوشحالم که در ساخت آن نقشی داشتم.