دری نجف آبادی: آقای هاشمی از قتلهای زنجیرهای مبرا بود
آیتا... هاشمی تا آخر پای رهبری ایستادند
آیتا... هاشمی تا آخر پای رهبری ایستادند
آیتا... قربانعلی دری نجفآبادی نماینده ولی فقیه در استان مرکزی و امام جمعه اراک و نماینده مردم تهران و عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری است. وی نماینده مجلس دوم، مجلس چهارم و مجلس پنجم، نماینده مجلس خبرگان رهبری و برای مدتی وزیر اطلاعات در دولت اول اصلاحات و نیز دادستان کل کشور بود.
او خاطرات زیادی از آیتا... هاشمی دارد و درگفتوگو با «فارس» تاکید کرده که بسیاری از اتهامات به هاشمی بیاساس بوده است. بخشی از این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
اشاره داشتید که مرحوم هاشمی از روحیه تعامل خوبی با گروههای مختلف برخوردار بودند، یکی از دورههایی که ایشان مورد هجمههای سنگینی واقع شد دوره دوم خرداد است و انتقادات زیادی از سوی اصلاحطلبان به آقای هاشمی وارد میشد اما ایشان سعی داشتند با سعهصدر با برخی جریانات رادیکال برخورد کنند و همان زمان موضوع اعتدال را در برابر رادیکالیسم اصلاحات مطرح کردند، دلیل این مساله در آن زمان به نظر شما چه بود؟
بازخوانی این سیر جریانی کار بسیار درستی است، برخی افراد افراطی و دست نشاندگان تندروها در آن زمان سمپاشیهای مختلفی علیه آقای هاشمی رفسنجانی انجام دادند و در این خصوص به انتشار کتاب و نوشتن مقالات در روزنامهها پرداختند و روزنامه جامعه یا... را علیه مرحوم هاشمی فعال کردند و در این روزنامههای زنجیرهای از ایشان بهعنوان عالیجناب سرخپوش نام برده و با نقدهای تند وی را مورد هجمه قرار دادند.
ماهیت این جریان پس از 20 سال کاملا روشنشده است، البته برخی افراد نیز نقد دلسوزانه داشتند و آقای هاشمی واقعا نقدپذیر بود اما عدهای از افراد بیظرفیت، بیهویت و کم شخصیت برای متهم کردن و لوث کردن مرحوم هاشمی از هیچحرف نامناسبی علیه ایشان دریغ نکردند. آنها با سازماندهی درونی یا ارتباط با بیگانگان در این زمینه فعال بودند و بعدها نیز سر از آخور بیگانگان درآوردند. به نظرم دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی باید آن را بررسی و بگویند چرا یک جریان علیه یک فرد تا این حد جوسازی و تهمت پراکنی کرد. البته هیچکس خالی از نقد نیست، اما خدمات آقای هاشمی در برابر نقدهای مخرب را چطور میتوان پاسخ داد.
یک مورد دیگر هم درباره روزنامههای زنجیرهای اصلاحات و کتاب عالیجناب سرخپوش بود که هجمههای شدیدی را علیه آقای هاشمی مطرح کردند، اما بعد از آن همین جریان اصلاحطلب به هاشمی لقب «امیرکبیر» داد، این چرخش به خاطر تغییر مواضع آقای هاشمی بوده یا جریان مقابل دچار تغییر شد؟
چند اصل را اگر نگاه کنیم در پاسخ به این سوال موثر است، آقای هاشمی فرد متدینی بود، ایشان نمیخواست کاری برخلاف دین و شرع انجام دهد، یکوقت فردی سیاسیکار است و به دنبال بازی سیاسی خود میرود، دومین نکته این است آقای هاشمی عاشق امام بود و سوم اینکه ایشان تا آخر پای ولایتفقیه و رهبری ایستادند و در آخرین هفته عمرشان هم تاکید داشتند که هیچکس برای ایشان آیتا... خامنهای نمیشود، این را باعلاقه میگفت و قبول داشت.
یک جلسه خبرگان خدمت مقام معظم رهبری بودند، بعد از اتمام جلسه به مقام معظم رهبری گفته بودند از لحاظ شرعی خود را مقید به اطاعت از ولیفقیه میدانم و تاکید کرده بودند شاید نظر دیگری داشته باشم اما وقتی ولیفقیه نظری داد تابع نظر او هستم و حجت بر من تمام است. آقای هاشمی به شهدا، امام و مقام معظم رهبری وفادار بود و نمیخواست وارد بازی سیاسی شود، افراد دیگر هم نباید از این مسائل سوءاستفاده کنند، آقای هاشمی فردی است که بیشترین کتک را در ساواک و کمیته ضدخرابکاری خورده است. اگر ایشان از اعتدال همسخن گفته این اعتدال مفهوم خاص خود را دارد، مگر امام و رهبری غیر از اعتدال چیزی گفتهاند و میگویند؟
آقای محمد هاشمی اخیرا در گفتوگویی که با فارس داشتند تاکید کردند که حتی روح برادرم از قتلهای زنجیرهای خبر نداشت.
واقعا همینطور بود، من نمیخواستم این را بگویم اما اخیرا یکی از بچههای وزارت اطلاعات که آن زمان هم متعرض ما میشد، مصاحبه مفصلی انجام داده و گفته روح مقام معظم رهبری و هاشمی صددرصد از این موضوع مبراست، به وزارت هم ارتباطی نداشت، 5-4 نفر بیرون نشسته و برای خود تصمیمی گرفتند، اما این موضوع سیاسی شد و پیگیری آن باید طبق مقررات انجام میگرفت و هیچحرفی در این نیست. به هرحال بنده شهادت میدهم که آقای هاشمی مبرا بود و در این قضیه وزیر اطلاعات را هم دور زدند (خنده)، این کارها بسیار غلط بود و من تاکنون هم اینطور نگفته بودم.
البته در بحث قتلهای زنجیرهای موضوع سعید امامی هنوز در ابهام است، اینکه خودکشی کرد یا کشته شد همچنان مطرح میشود.
من اصلا نمیدانم و وارد هم نمیشوم، برای بررسی این مسائل باید مسئولان ذیربط را دعوت کنید.