«سرایدار»؛ روایتی شفاف و پر ابهام
یک محوطه حدود بیست متر مربعی که دور تا دورش فنس کشی شده است. چند اره، یک سطل که از سقف آویزان است، دو درب در قسمتهای راست و چپ صحنه، چند جعبه چوبی، دو تخته خواب و یک میز چند کشویی، همه چیزی است که «سرایدار» را تشکیل میدهند
مسعود زرفشانی - اصفهان امروز: یک محوطه حدود بیست متر مربعی که دور تا دورش فنس کشی شده است. چند اره، یک سطل که از سقف آویزان است، دو درب در قسمتهای راست و چپ صحنه، چند جعبه چوبی، دو تخته خواب و یک میز چند کشویی، همه چیزی است که «سرایدار» را تشکیل میدهند. این نمایش سه شخصیت بیشتر ندارد که شامل یک پیرمرد کارتن خواب، یک مرد مالیخولیایی که صاحب جایی است که نمایش تنها در آنجا میگذرد و برادر جوان این مرد که یک نوع ناسازگاری مبهم با او دارد. داستان البته سر و ته مشخصی ندارد و مانند تمام داستانهای مدرنیستی، بیشتر از اینکه داستانی را روایت کند، میخواهد ذهنیات شخصیتها را به نمایش بگذارد و مفاهیم خاص خودش را بروز بدهد. مخاطب تنها میداند که مرد صاحب آن انبار (کارگاه) پیرمرد کارتن خواب را از یک دعوا در کافهای همان حوالی نجات داده و پیش خودش آورده است. این البته به صورتی است که مخاطب احساس میکند آن دو با هم رفاقتی دارند، اما در میانه داستان میفهمد که گویا رابطهای با هم نداشتهاند. به طور کلی، «سرایدار» که هارولد پینتر آن را نوشته است، به واقع نمونه یک نمایش مدرنیستی و روانکاوانه است. دیالوگهای پشت سر هم و رگباری، سوالهای بیربط، حرکات اضافی، مونولوگهای میان داستان که درون ذهن شخصیت میرود، نشانهگذاریها، معلوم نبودن گذشته افراد و مبهم بودن شخصیتشان و همه اینها مشخصههای مدرنیستی این نمایش هستند.
اما برای بیشتر دانستن درباره این نمایش بهتر است حرفهای کارگردان آن را بشنویم. میثم کیان که سال 1365 در اصفهان به دنیا آمده ، حقوق خوانده است، اما از سال 1380 وارد تئاتر شده و تا الان هم نمایشهایی همچون درد مختصر، یک رنگی، کسوف، مستخدم ماشینی و مالی سویینی را به روی صحنه برده و «سرایدار» ششمین کار اوست که تا سیام همین ماه روی صحنه است. در ادامه گفتگوی این کارگردان را جوان را میخوانید:
- چرا سرایدار؟ چه شد این نمایشنامه را انتخاب کردید؟
نمایشنامه سرایدار را ابتدا قرار بود در سال نود کارکنم. ولی در آن زمان به دلایل متعددی امکانش فراهم نشد ،تا اوایل تابستان امسال که پیش تولید آن را کلید زدم و این روزها در حال اجراست . سرایدار والباقی نمایشنامه های هارولد پینتر را سالهاست که کنکاش می کنم تا ایده های اجرایی را در آن بسط بدهم . منتهی سرایدار تفاوت آشکاری نسبت به دیگر آثار این نویسنده دارد مخصوصا در قابلیت پنهان کردن غرایز سرکوب شده ی شخصیتها . . . و یک دلیل دیگر انتخاب این متن و متنهای قبلی این نویسنده ،شکل جهان بینی بنده است . آدمهایی که در یک اتاق محصور شده اند و از چیزهای ناشناخته ای می ترسند . ترس ،دلهره ،تهدید و اضطراب از دغدغه های مهم من هستند که در لایه های زیرین و بیرونی این متن هویداست .
- چه ویژگی هایی در سرایدار وجود دارد که فکر کردید به درد مخاطب میخورد؟
همان طور که گفتم نمایشنامه ی سرایدار ترکیبی از موقعیتهای دلهره آور و تهدید آمیز است که با اختصار به ریشه های آن که در نیازهای جسمانی و روانی نهفته است اشاره دارد . ولی این ترکیب در یک قصه ی ساده و خطی خلاصه شده است . این سادگی است که باعث جهانشمول بودن این متن و این اجرا میشود ،و هر انسانی در هرجای دنیا میتواند با آن ارتباط برقرار کند . مضحک بودن ،آشفته بودن ،گیج آور بودن ،و در عین حال تهدید آمیز بودن از ویژگی های اصلی این نمایشنامه و این اجراست
- آیا قبول دارید سرایدار نمونه خالص یک نمایش مدرنیستی است؟ با توجه به کاراکترها و فضای نمایش و دیالوگ ها
مسلما همین طور است . نگاهی به پایان نمایش بیندازیم . یک ویرانه به تماشاچی تحویل داده میشود . به نظرتان در دنیای به اصطلاح مدرن مان ،روند تدریجی اتفاقات به این شکل نیست که از یک موقعیت ساده آغاز شود و منجر به فاجعه شود . در دنیای امروزی تمام ترسها و اضطرابها به خاطر فقدان معنویت در آدمها پنهان شده و جایی بروز می کند که منجر به یک ویرانی یا یک فاجعه میشود .
- درباره نویسنده بگویید. چقدر از هارولد پینتر شناخت دارید؟ آیا علاقه شخصی باعث شد او را انتخاب کنید؟
سالهای زیادی است که آثار این نویسنده را می خوانم و دوباره خوانی و چند باره خوانی می کنم . همینطور نظریات پیرامون آنها را . ولازم به ذکر میدانم که سرایدار ،آخرین اثری است که از این نویسنده اجرا می کنم ،به دلایل زیادی که در درونم هست . ولی سلیقه شخصی شاید کلمه ی درستی نباشد ،شما به اجراهای دیگر من هم اگر بیایید ،درجه ای از این اضطراب و ترس را تجربه خواهید کرد . بنده با نویسنده ی این اثر از لحاظ جهان بینی ،در اکثر موضوعات ،دیدگاه های مشترکی دارم و نه همه ی موضوعات. مهم جهان بینی است نه سلیقه . من آدمهای جامعه ی اطرافم را به خوبی درک می کنم و . همین طور مردم شهرم را . پس سعی می کنم طبق جهان بینی خودم ،چیزی را عرضه کنم ،که آنان را به اندیشیدن وادارم .بروید الباقی مصاحبه های بنده را بخوانید . اضطراب انسان معاصر و فقدان معنویت و ارتباط با طبیعت درون از دغدغه های بنده است که سعی کردم نمودی در اجراهایم داشته باشد.
- درباره بازیگران بگویید
در مورد بازیگران نکات شگفت انگیز زیادی وجود دارد . روند انتخاب شدنشان و روند حل شدنشان . به قول یکی از دوستان اجرا به نحوی است که هیچ بازیگر دیگری را نمی توان در قالب شخصیتهای روی صحنه تصور کرد . حسن جویره از بزرگان عرصه ی تیاتر اصفهان و کشور هستند که هنوز هم پر از قابلیتهای بالقوه ای در زمینه ی بازیگری است . پیام میرکی ،بازیگری است که سعی می کند در عین حال تکنیک و غرایز شهودی اش را با یکدیگر پیوند بزند ودر این کار نیز توانسته است به این امر ،به خوبی دست یابد و پوریا ریحانی ،بازیگری ستیزه جو با کاراکتر است که به هر نحو میتواند لایه های بیرونی و درونی نقشش را بیرون بکشد و به تماشاچی عرضه کند . بازیگران این اثر ،بهترین و حرفه ای ترین های کار خود در اصفهان هستند و جا دارد ،در این جا ،از آنها تشکر ویژه داشته باشم .
- درباره چیدمان صندلی ها توضیح بدید. چرا همه صندلیها روی سن و انقدر نزدیک به دکور چیده شده بود؟ هدفتان چه بود؟
طراحی کلی اثر ایجاب میکرد که تماشاچیان فاصله ی نزدیکی با بازیگران داشته باشند . بیشتر آن هم به خاطر سکوتهاییست که در شخصیتها نمود درونی دارند و این امر در فاصله ی نزدیک درک و حس میشود . تماشاچیان ما در طی این چند شب به خوبی توانسته اند با استیصال آدم های روی صحنه ارتباط برقرار کنند.