باغ‌های بانوان؛ نه چندان مورد استقبال

امکانات تفریحی دختران و زنان اصفهانی در ساحت شهر چندان چشمگیر نیست. باغ‌های بانوان هم نتوانسته چندان جذابیتی را برای کشاندن بانوان به این مناطق ایفا کند. بسیاری از زنان معتقدند، در دهه‌های گذشته باوجود برخی محدودیت های اجتماعی، زنان اغلب شادتر بودند و سبک زندگی قدیم که دیگر منسوخ شده به نظر می‌رسد، لااقل در تولید رضایتمندی عملا کارکرد بهتری نسبت به شرایط کنونی داشته است.

باغ‌های بانوان؛ نه چندان مورد استقبال

پی‌یترو دلاواله، جهانگرد ایتالیایی که به شرح سیاحت و بازدید خود از اصفهان عصر صفوی بسیار پرداخته است، در ضمن توضیحاتی از تفرجگاه تاریخی عصر صفوی، یعنی چهارباغ، اشاره‌ای به اختصاص دادن این گذر به جهت تفریح و شادمانی در یک روز هفته به زنان درباری و زنان دیگر شهر دارد. یک روز کامل، چهارشنبه ها، چهارباغ و سی‌وسه‌پل قرق می‌شد برای تفریح زنان. نوعی توجه به فراهم آوردن امکانی برای تفریح زنان و قابلیتی که چهارباغ برای این هدف از آن برخوردار بود.

این سال‌ها در اصفهان فضایی با عنوان باغ بانوان به جهت امکان و فرصتی برای تفریح زنان ایجادشده است. فضای اختصاص‌یافته باغ‌های بانوان، فضای بسته و جایی شبیه فضاهای شهری معمول سطح شهر هستند و امکانات و ویژگی خاصی برای تفریح در آن به چشم نمی‌آید.

وارد یکی از این باغ‌ها می‌شوم تا درباره نگرش زنان درباره تفریح و شاد بودن و اختصاص دادن یک فضا به جهت تفریح بانوان بپرسم، باغ تقریبا خلوت است، تنها چند خانم که ظاهرا از مشکل اضافه وزن رنج می‌برند مشغول پیاده‌روی هستند و کمی آن‌طرف‌تر چند خانم میانسال در یکی از آلاچیق‌ها مشغول صرف صبحانه‌اند و چند دختر جوان هم در فضای باز و زیر آفتاب و روی زمین آسفالت مشغول بازی والیبال هستند.

مریم 25 ساله که همراه دوستانش در مجموعه حضور دارد می‌گوید: «اینکه فضایی باشد که بانوان آزادانه‌تر تفریح کنند، خوب است اما باغ‌های بانوان سطح شهر امکانات و وسایل کاملی برای تفریح و ورزش ندارند. برای مثال دوچرخه‌سواری خانم‌ها در خیابان ممنوع است و شاید عرف هم نیست و این مجموعه‌ها هم یا فاقد دوچرخه هستند و یا اگر باشد خراب است و یا امکان استفاده از آن در فضای محدود نیست.»

او ادامه می‌دهد: «در سال‌های اخیر هم اغلب باغ‌های بانوان به مکانی برای برگزاری کلاس‌های فرهنگی و هنری تبدیل‌شده و به جنبه تفریحی و پویایی آن توجه نمی‌شود و بانوان هم استقبال چندانی نمی‌کنند.»

شهرزاد 35 ساله معتقد است که بیش از اینکه فضا و امکانات برای تفریح بانوان باید موردتوجه باشد، تعریف از تفریح باید در نظر گرفته شود. او می‌گوید: «در تفریح و شاد بودن بعد روحی و روانی مهمتر است. در سطح شهر فضاها و امکان‌های مختلفی برای تفریح وجود دارد، مثل باشگاه‌های ورزشی، کوهنوردی و یا رفتن به رستوران و غیره، اما عمده کسانی که می‌گویند تفریح نداریم مشکل مکانی ندارند بلکه مشکل نوع تفکر آنهاست.»

«وقتی موقعیتی برای تفریح را انتخاب می‌کنیم باید راحت باشیم، راحت بپوشیم، راحت حرف بزنیم، راحت بخندیم و شاد باشیم، بدون این دغدغه یا نگرانی که چه رفتاری بکنیم که دیگران راجع ما فکر بدی نکنند.

شهرزاد فکر می‌کند که اغلب زنان ما تحت تاثیر باورهای عرفی مثل‌اینکه زن باید سر و سنگین باشد قرار گرفته‌اند، حتی راه شاد بودن و تفریح کردن را نیاموخته‌اند، اینکه یک لباس ورزشی مناسب به تن کنند و مسیری را بدوند و نگران نباشند که کسی آنها را ببیند.

اما تا حدود نیم‌قرن پیش زنان علی‌رغم عدم حضور گسترده در فعالیت‌های اجتماعی و شغلی، تمام ساعت روز و اوقات فراغت خود را با فعالیت‌های مربوط به زمانه خود مثل میهمانی‌های زنانه، دوره‌ها و دورهمی‌های خانگی و صرف غذا و نوشیدنی‌های سنتی و یا پرداختن به اموری مثل قالیبافی و تهیه صنایع‌دستی به شادی برگزار می‌کردند.

بالطبع در هر دوره‌ای زنان برای شادبودن با محدودیت‌های عرفی و نگرش جامعه و یا کمبود امکانات روبه‌رو بودند، اما زنان چند نسل گذشته کمتر از افسردگی و بی‌حوصلگی رنج می‌بردند.

عزت 50 ساله معتقد است که زنان اصفهان بیشتر از زنان اغلب شهرهای دیگر، خودشان را درگیر تجملات و ظواهر زندگی کرده‌اند. او می‌گوید: «قدیم‌ترها هدف برپایی دورهمی ها و میهمانی‌های زنانه فقط تفریح و دیدار از یکدیگر بود و نه فخرفروشی و چشم‌وهمچشمی.» او ادامه می‌دهد: «زنان این دوره وقتی مهمان دعوت می‌کنند آنقدر خودشان را به‌زحمت می‌اندازند که ادامه‌دار بودن این سنت مهمانداری برایشان مشکل می‌شود و حتی رسمی ناپسند را از تجمل و تکلف ترویج می‌دهند. وقتی هم امکان اقتصادی محدودتر شود کم‌کم سرخورده و افسرده می‌شوند.»

زمانی بود که زنان فصل‌های بهار و تابستان در حیاط خانه‌های قدیمی به‌اتفاق هم ترشی و مربا تهیه می‌کردند و یا صرف آش رشته و کاهو سکنجبین و باقالا، بهانه‌ای برای ایجاد فضای دورهمی های شاد و ساده می‌شد.

عصمت 65 ساله اما از دهه‌های قبل می‌گوید که اغلب زنان در خانه به حرفه‌های خانگی مشغول بودند و حس تولید و خلق کردن و سرگرم بودنشان در کنار هم آنها را شاد می‌کرد. او می‌گوید: «دهه 40 درهرمنطقه و محله اصفهان یک حرفه خانگی و تولید صنایع‌دستی رواج داشت. برای مثال محله طوقچی گیوه‌دوزی انجام می‌شد و در اغلب محله‌ها هم کارگاه‌های خانگی قالیبافی بود به‌طوری‌که بسیاری از فرش‌های بازار اصفهان را زنان در خانه‌ها می‌بافتند.»

وی می‌گوید: «یادم می‌آید در محله ما دختران در یک‌خانه که دار قالی برپا بود جمع می‌شدند و از صبح تا ظهر و ظهر تا شب در کنار هم قالی می‌بافتند. دوره‌های بعد خیاطی مد شد و حدود دهه 50 هم ماشین‌های بافتنی آمد و دختران به این فعالیت مشغول بودند.»

عصمت خانم ادامه می‌دهد: «تابستان‌ها به همراه دختران فامیل و همسایه، روی پشت‌بام‌ها زیلو پهن می‌کردیم و فضایی برای گپ‌وگفت‌های دخترانه و شوخی و خنده برپا بود. البته بودند دختران خانواده‌هایی که سطح نگرش بالاتری داشتند و به کلاس‌های ورزشی که در مجموعه باغ تختی بود، می‌رفتند.»

افسانه 30 ساله اگرچه معتقد است که زنان امروز بیشتر از زنان قدیم فرصت و امکان تفریح و شاد بودن را دارا هستند، اما زنان قدیم کمتر افسرده می‌شدند. «هر دوره‌ای ملزومات خودش را دارد و امکانات شهری هم باید برای زنان مهیا باشد.»

او ادامه می‌دهد: «مثلا دختران جوان این روزها معمولا دورهمی و برگزاری جشن تولد در کافه‌ها را انتخاب می‌کنند، شاید به این دلیل که امکان دیگری برای تفریح در دسترسشان نیست. شاید اگر امکانی مثل دوچرخه‌سواری در سطح شهر و تماشای رقابت‌ها در استادیوم‌های ورزشی برای بانوان وجود داشت، فرصتهای قابل ذکر تفریح و تحرک دختران شهر به مراتب بیشتر بود.»

ارسال نظر