منیژه حکمت: دوران غیبت اجتماعی زنان به پایان رسیده است

از بین کارگردانان زن سینمای ایران منیژه حکمت از برخی جهات و از جمله صراحت در بیان واقعیت‌های جامعه از دیگران متمایز است. حکمت به خوبی جامعه ایران را درک کرده و با ویژگی‌های آن آشناست.

از بین کارگردانان زن سینمای ایران منیژه حکمت از برخی جهات و از جمله صراحت در بیان واقعیت‌های جامعه از دیگران متمایز است. حکمت به خوبی جامعه ایران را درک کرده و با ویژگی‌های آن آشناست. به همین دلیل نیز در گفت‌وگو با ما به صورت عمیق و دقیق به تحلیل و بررسی مهم‌ترین مشکلات زن امروز در جامعه ایران می‌پردازد. کارگردان «زندان زنان» معتقد است:

«افزایش آسیب‌های اجتماعی نتیجه سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌هایی است که ساختار فکری جامعه برای جامعه طراحی کرده و به همین دلیل همه ما در مقابل این آسیب‌ها مسئولیت داریم». کارگردان برجسته سینمای ایران همچنین تصریح می‌کند: «برخلاف جنبش‌های فمینیستی در کشورهای غربی، زن ایرانی با خودباوری و اعتماد به نفس حرکت خود را برای تأثیرگذاری بر مناسبات اجتماعی آغاز کرده و در این مسیر هیچ مانعی نمی‌تواند در اراده وی خلل ایجاد کند».


چالش‌ها و آسیب‌های زنان جامعه به چه میزان به عدم حضور آنها در مدیریت سیاسی ارتباط دارد؟

در شرایط کنونی زن ایرانی از خانه بیرون آمده، به خودباوری رسیده و تلاش می‌کند جایگاه خود را درجامعه پیدا کند. با این همه، زنان ایرانی با نامهربانی‌های زیادی مواجه هستند و هنوز نوع نگاه به دغدغه‌ها و چالش‌های زنان در جامعه دارای اشکال است. جامعه باید به زنی که به خودباوری رسیده و تکلیفش را با خودش و جامعه‌اش مشخص کرده احترام بگذارد و اجازه بدهد به حرکت خود در مسیر خودباوری و اعتلا ادامه بدهد. به نظر من بینش برخی مسئولان و جامعه نسبت به دغدغه‌های زنان دارای اشکال است و اگر این دسته از مسئولان نگاه خود را تصحیح نکنند، فرصت تأثیرگذاری زنان را در مناسبات اجتماعی از دست خواهند داد. در اغلب کشورهای جهان زنان در مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جایگاه ممتازی پیدا کرده‌اند.
بدون شک این گونه جوامع تلاش می‌کنند از فرصت و پتانسیل زنان در راستای پیشرفت جامعه استفاده کنند. این در حالی است که هنوز این اتفاق در کشور ما رخ نداده و برخی اجازه نمی‌دهند میزان تأثیرگذاری زنان در مناسبات جامعه افزایش پیدا کند. مشکلات زنان جامعه به مسائل پیش پاافتاده‌ای تقلیل داده شده و برخی مشکلات زنان جامعه را محدود به یک دایره تعریف شده می‌کنند. به نظر من این نوعی فرصت سوزی است و در نهایت به ضرر کلیت جامعه تمام خواهد شد. با نگاهی به آسیب‌های اجتماعی در دهه‌های گذشته متوجه می‌شویم که آسیب‌های اجتماعی به صورت مرتب سیر صعودی داشته است. این در حالی است که برخی نصف جمعیت جامعه که زنان هستند را نمی‌بینند و به دغدغه‌های آنها توجه نمی‌کنند.

چرا هنوز نورافکن‌ها به مشکلات زنان نتابیده و مشکلات زنان به شکل‌های مختلف در زیر لایه‌های جامعه پنهان می‌شود؟

این اتفاق معمولا در جوامعی اتفاق می‌افتد که در آن مردسالاری ریشه دارد. از سوی دیگر قوانین نانوشته‌ای در جامعه ما درباره زنان وجود دارد که اجازه نمی‌دهد مشکلات زنان دیده شود. با نگاهی تاریخی به گذشته جامعه متوجه می‌شویم که زنان حرکت هوشمندانه‌ای را در جهت اعتلای جایگاه خود آغاز کرده‌اند و این حرکت در نهایت می‌تواند آنها را به‌خواسته‌های خود برساند. مهم نیست که مشکلات زنان جامعه در لایه‌های پنهانی جامعه وجود دارد و یا در لایه‌های آشکار؛ مهم این است که نباید با زنان جامعه به شکل توهین‌آمیز رفتار و آنها را تحقیر کرد و دغدغه‌های آنها را نادیده گرفت.
قرائتی که ساختارهای فکری و سیاسی جامعه ما از زنان ارائه می‌کند قرائت دقیق و صحیحی نیست. بخش‌هایی از جامعه ما به زن به عنوان کالایی نگاه می‌کنند که باید از دسترس خارج باشد. این در حالی است که زن اجتماعی امروز حاضر نیست از اجتماع غایب باشد و به صورت مداوم نیز حضور اجتماعی خود را به رخ می‌کشد. بدون شک دوران غیبت اجتماعی زنان به پایان رسیده است. اما هنوز هم در بخش‌هایی از جامعه دیالوگ‌ها برقرار می‌شود که نشان می‌دهد علاقه‌ای به چنین سطحی از حضور برای زنان وجود ندارد. این در حالی است که زن امروز این سوال را از جامعه مطرح می‌کند که جایگاهش کجاست؟ در شرایط کنونی دختران دهه 70و80 وضعیت بهتری نسبت به دختران متعلق به نسل‌های گذشته دارند. دختران این دو دهه تکلیفشان در بسیاری از زمینه‌ها با خودشان مشخص است و از بسیاری از تنگناها و مشکلات خاص زنان در دهه‌های قبل عبور کرده‌اند.

آیا چنین عبوری برای زنان و جامعه هزینه‌ساز نبوده است؟

مساله زنان گاه درگیر بایدها و نبایدهای کاذب شده است. این در حالی است که از درون این بایدها و نبایدها افراط و تفریط بیرون می‌آید. برخی عنوان می‌کنند که رفتار نسل جدید زنان همراه با افراط کاری است و در نتیجه فروپاشی خانواده‌ها را به دنبال خواهد داشت. من با این دیدگاه مخالفم و معتقدم سازوکاری که برای زندگی زنان در جامعه ما تعریف و طراحی شده سبب فروپاشی خانواده‌ها شده و هیچ‌ارتباطی با نوع رفتار زن امروزی ندارد.
ساختار فکری جامعه ما برآیندی از مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است که از گذشته تاکنون رقم خورده است. در نتیجه همه ما در چالش‌ها و مشکلات این ساختار فکری سهیم هستیم. این ساختار فکری است که با برخی کج‌سلیقگی‌ها و کج‌فهمی‌ها زمینه‌ساز افزایش آسیب‌های اجتماعی به خصوص درباره زنان شده است. چرا دغدغه‌های نصف جامعه نباید دیده شود؟ چرا برخی به راحتی از کنار دغدغه‌های زنان عبور می‌کنند و اجازه نمی‌دهند سوالات مهم زنان مطرح شود تا پاسخ جامعه و مسئولان را دریافت کند؟

چالش‌های اجتماعی امروز زنان به چه میزان ریشه در جامعه‌شناسی تاریخی ایران دارد؟ رفتارهایی مانند پنهان کاری، تنبلی اجتماعی و عدم شفافیت که به شکل‌های مختلف در گذشته جامعه ما وجود داشته، تا چه اندازه در مشکلات کنونی زنان نقش دارد؟

در کشورهای جهان سوم رفتارهای اجتماعی به میزان زیادی از هرم قدرت تأثیر می‌پذیرد. این مساله به‌خوبی در تاریخ سیاسی جامعه ما وجود دارد. برای مثال اگر ما به این مساله دقت کنیم که شاهان چگونه با جامعه برخورد می‌کردند و به چه میزان مردم را در تصمیم‌گیری‌های جامعه سهیم می‌کردند، متوجه بسیاری از ریشه‌های مشکلات کشور خواهیم شد. منشأ رفتارهای ناپسندی مانند «ریا»، «چاپلوسی» و «دروغ» از دربار شاهان و نوع سیاست‌ورزی حاکمان در جامعه ایران پدید آمده است. نمونه‌های بارز این مساله در تاریخ ایران قابل مشاهده است. در شرایط کنونی نیز نوع رفتار برخی رسانه‌های مهم و تاثیرگذار به شکلی است که برخی رفتارهای ناپسند را در جامعه ترویج می‌کنند.
مثال دیگر در زمینه فساد اقتصادی است. اگر به تاریخ ایران دقت کنیم متوجه می‌شویم که شاهان و حاکمان همیشه یا دستشان در جیب مردم بوده و یا در جیب یکدیگر. در نتیجه یکی از دلایل افزایش فساد‌های اقتصادی در کشور به ساختارهای فکری و تاریخی جامعه باز می‌گردد. نکته دیگر اینکه نظام آموزشی ما در مدارس دارای مشکلات جدی است و در این نوع آموزش بسیاری از نابسامانی‌های جامعه شکل می‌گیرد. در نتیجه بزهکاری‌ها و آسیب‌های کنونی جامعه دستاورد ساختارهای فکری جامعه است و کسی نمی‌تواند از زیر بار این مسائل شانه خالی کند. مسئولیت آسیب‌های اجتماعی امروز برعهده کسانی است که مرتبا به جامعه بایدها و نبایدها را دیکته می‌کنند. در نتیجه براثر همین بایدها و نبایدهاست که آسیب‌های اجتماعی به وجود آمده است.



از نگاه شما مهم‌ترین معضلات اجتماعی امروز زنان چیست؟

به نظر من مشکلات زنان از مشکلات کلیت جامعه جدا نیست و با هم ارتباط مستقیم دارند. در شرایط کنونی جامعه ما با مشکلات و علامت سوالات زیادی مواجه شده که مشکلات زنان نیز به نوعی با آنها در ارتباط است. من معتقدم که زمان آن گذشته که مشکلات زنان را از دیگر مسائل جامعه جدا کنیم و بلکه باید به صورت کلی به مساله نگاه کرد.

چرا نمی‌توانیم مشکلات زنان را از مشکلات کلی جامعه جدا بدانیم؟

مهم‌ترین دلیل این مساله فقدان برخورداری‌های اجتماعی و عدم مشخص شدن تکلیف دو جنس نسبت به یکدیگر است. جامعه ما هنوز نتوانسته تکلیف دو جنس مخالف را با هم به‌گونه‌ای تمام و کمال روشن کند. دختری که در سن پایین تن به هر کاری می‌دهد، به دلیل این است که قواعد جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند چنین مسیری را پیش پایش قرار داده است. اغلب آسیب‌های اجتماعی در دهه‌های اخیر با سیر صعودی همراه بوده است. هنگامی که برای برخی از کوچک‌ترین رفتارهای اجتماعی موانعی وجود داشته باشد، باید به چنین نتایجی نیز فکر کنیم. هنگامی که به دختران جامعه برای برخی مسائل توهین می‌کنیم و آنها را تحقیر می‌کنیم، باید به فکر نتایج آن نیز باشیم. بر اساس آموزه‌های ادیان و مکاتب الهی، انسان باید در بستر طبیعی خود رشد کند. اگر ما اجازه این رشد طبیعی را به دختران جامعه ندهیم، چه انتظاری از آنها می‌توانیم داشته باشیم؟
نباید بین بخش‌های جامعه و بین مردم دیوار وجود داشته باشد. نباید بیش‌ از حد به دیوار و جدایی تاکید کرد و حتما باید زمینه‌ای برای برقراری دیالوگ و گفت‌وگو برای مفاهمه بیشتر فراهم شود. باید شرایطی را به وجود آورد که دختران و پسران در یک محیط سالم و بدون آسیب دیالوگ داشته باشند. به نظر من اغلب ناهنجاری‌های جامعه و به‌خصوص ناهنجاری‌های مرتبط با زنان از موانعی در این حوزه‌های مهم نشأت می‌گیرد. جامعه‌شناسان و روانشناسان باید شفاف صحبت کنند و ریشه‌های مشکلات جامعه را بازگو کنند. زمان آن فرارسیده که گره‌های جامعه باز شود و ما باید فرصت بازکردن گره‌های جامعه را به یکدیگر بدهیم. توهین‌ها و تحقیرهایی که گاه در برابر نسل‌های گذشته مرتکب شده‌ایم، خود را به شکل رفتار رادیکال مانند اعتیاد نشان داده است. در شرایط کنونی جامعه ما با افسردگی مواجه شده است و این معضل در اغلب خانواده‌های ایرانی وجود دارد. دلیل این افسردگی‌ها چیست؟

چرا جامعه‌شناسان و روانشناسان دلایل این افسردگی را به صورت شفاف برای مردم بازگو نمی‌کنند و چرا مسئولان در این زمینه اقدامات موثرتری انجام نمی‌دهند؟ به نظر من افراد آسیب دیده جامعه اعم از معتاد، بزهکار و... همگی ثمره گذشته و شرایطی بوده که بر آنها گذشته است. همه این افراد فرزندان همین کشور و سرزمین بوده‌اند و نمی‌توان آنها را جدا از این کشور تصور کرد. وقتی این واقعیت را بپذیریم که افراد آسیب دیده به دلیل برخی سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌های ما دچار این مشکلات شده‌اند، راحت‌تر می‌توان برای چنین مشکلاتی راه حل پیدا کرد. این در حالی است که برخی حاضر نیستند این واقعیت را بپذیرند و به شکل‌های مختلف در این زمینه فرافکنی می‌کنند.

چرا جنبش زنان در ایران برای تحقق مطالبات خود به مسیری که زنان در دیگر کشورها رفته‌اند، کشیده نشد؟ چه دلیل وجود داشته که در کشور ما جنبش‌های زنان مانند ایتالیای دهه60 و 70 میلادی شکل نگرفت؟

در شرایط کنونی زن ایرانی راه خود را پیدا کرده و با قدرت در مسیری که در پیش گرفته حرکت می‌کند. این حرکت در راستای خودباوری است و شاید از خیلی از جنبش‌های فمینیستی جهان نیز تأثیرگذار‌تر باشد. آگاهی زن ایران نسبت به حقوق و جایگاه اجتماعی خود روزبه‌روز افزایش پیدا کرده است. زنان امروز به صورت قاطع به دنبال مطالبات خود در محیط خانه و در سطح جامعه هستند و کسی نمی‌تواند مانعی در سر راه آنها ایجاد کند.
به همین دلیل نیز در شرایط کنونی با یک جنبش 40 میلیونی درباره زنان مواجه هستیم که نیاز به هیچ‌سازمانی ندارد که برای آنها نسخه بپیچد. به نظر من این اتفاق مهمی است که در جامعه ما در حال رخ دادن است. من باید یک واقعیت بزرگ را برای همه روشن کنم و آن واقعیت این است که زن ایرانی به عرصه اجتماع رسیده و از آن خارج نخواهد شد. جامعه ما فاقد نهادهای مدنی تأثیرگذار است که به واسطه آن زنان بتوانند صدای خود رابه گوش همگان و به‌خصوص مسئولان برسانند. در نتیجه زنان مجبور شده‌اند با اتکا به توانایی‌های خود و تقویت خودباوری وارد عرصه اجتماع شده و تلاش کنند در جامعه تأثیرگذار باشند.

این جنبش 40 میلیونی به قول شما، دارای چه ویژگی‌هایی است و چه مطالباتی دارد؟

جنبش 40 میلیونی زنان ایران به دنبال حقوق طبیعی و انسانی خود است و هیچ‌چیز بیشتری نمی‌خواهد. من به توانایی‌های زن ایرانی ایمان دارم و معتقدم زن ایرانی به‌اندازه‌ای دارای هوشمندی و خلاقیت است که بتواند راه خود را به درستی پیدا کند. البته حرکت در این مسیر بدون هزینه نیست و به صورت طبیعی دارای هزینه‌هایی خواهد بود. با این همه، همین که زن ایرانی حقوق طبیعی و انسانی خود را شناخته و حاضر نیست به هر خفت و خواری تن بدهد اتفاق بزرگی است که در جامعه ما رخ داده است.
زنان دیگر حاضر نیستند تن به تحقیر و توهین‌هایی بدهند که ریشه‌های تاریخی دارد و این یک دستاورد بزرگ برای جامعه ما خواهد بود. برخی رسانه‌ها به شکل‌های مختلف مطالبات زنان را تحریف می‌کنند و زنان جامعه را به شکلی نشان می‌دهند که باید مقید مردان باشند و هیچ‌ابتکار عمل و خلاقیتی از خود نشان ندهند. این وضعیت را می‌توان در بسیاری از بخش‌های جامعه دید و برخی به صورت آگاهانه و یا ناآگاهانه زمینه تحت فشار قرار دادن زنان را به وجود می‌آورند. با این همه، امروز این وضعیت تغییر کرده و زنان با اعتماد به نفس و خودباوری بیشتر تلاش می‌کنند در راستای تحقق مطالبات طبیعی و انسانی خود تلاش کنند. به نظر من زمان آن فرارسیده که مسئولان نیز در این زمینه به کمک زنان بیایند و آنها را در این امر خطیر همراهی کنند.

منبع: روزنامه آرمان امروز

ارسال نظر