چرا نامههای احمدینژادیها هیچوقت به مقصد نمیرسد؟
«چرا احمدینژادیها همیشه عادت دارند قبل از ارسال یک نامه به مخاطب اصلی آن، آن را با هیاهو و شانتاژ رسانهای کنند تا بعد از آن که معلوم شد این نامههای خیالی هیچگاه به سر منزل مقصود نرسیده خود را در معرض پرسش قرار دهند؟»
«چرا احمدینژادیها همیشه عادت دارند قبل از ارسال یک نامه به مخاطب اصلی آن، آن را با هیاهو و شانتاژ رسانهای کنند تا بعد از آن که معلوم شد این نامههای خیالی هیچگاه به سر منزل مقصود نرسیده خود را در معرض پرسش قرار دهند؟»
«احمدینژاد و احمدینژادیها نامه مینویسند؛ نامههایی با سر و صدا و فریادهای رسانهای. در نامهشان جنجالآفرین میشوند و خودشان را در موقعیت یک منجی جهانی میبینند. احمدینژاد ترامپ را نصیحت میکند، هشدار میدهد و او را به راه راست هدایت میکند. خبرگزاریها نیز به ناچار نامه او را منتشر میکنند اما با گذشت ماهها، هنوز که هنوز است معلوم نشد آن نامه نوشته شده به ترامپ به چه سرنوشتی دچار شد؟ هرگز کاخ سفید اعلام نکرد که چنین نامهای دریافت شده، بدتر آن که چندی بعد مشخص شد این نامه به نگهبان سفارت سوئیس (به عنوان حافظ منافع آمریکا در ایران) داده شده است(!) سفارت سوئیس با اعلام این خبر (بخوانید فاجعه!) به وزارت خارجه ایران گفت این سفارت و کشور متبوعش نقش نامهرسان ندارند.
اظهارات بیان شده از سوی سفارت سوئیس از طرف احمدینژاد و رسانههای حامیاش مسکوت ماند. بسیاری این اتفاق را یک حاشیه ذلتبار برای احمدینژادیها توصیف کردند. خلاصه آن که نامه احمدینژادیها به ترامپ نامهای به نگهبان سفارت سوئیس از آب درآمد!
بازهم جنجال نامه
این بار هم احمدینژادیها دست به یک نامهنگاری جنجالی دیگر زدند. این بار نامه یا درخواست تقاضای مجوز از وزارت کشور برای تجمعات اعتراضآمیز کردند. فارغ از این که آیا برای تجمعات نیاز به درخواست مجوز هست یا نه یا این که باید با این درخواست موافقت کرد یا خیر چند ساعت بعد از انتشار این خبر، ارسال چنین نامه و تقاضایی از سوی مقامات مسئول تکذیب شد. اما حتی بعد از این تکذیب، سایت، اینستاگرام و کانال تلگرامی رسمی احمدینژاد و احمدینژادیها وجود چنین درخواستی را تایید کردند و گفتند چنین نامهای نوشته شده. با این حال روز گذشته یک مقام رسمی وزارت کشور باز هم اظهارکرد که بعد از گذشت یک هفته از ادعای یک نامه درخواستی از سوی احمدینژادیها به وزارت کشور هنوز چنین درخواستی داده نشده است.
بنابراین به نظر میرسد نامه به وزارت کشور و نامه به ترامپ سرنوشت یکسانی داشتهاند.
راستی چرا احمدینژادیها همیشه عادت دارند قبل از ارسال یک نامه به مخاطب اصلی آن، آن را با هیاهو و شانتاژ رسانهای کنند تا بعد از آن که معلوم شد این نامههای خیالی هیچگاه به سر منزل مقصود نرسیده خود را در معرض پرسش قرار دهند؟
ظاهرا باید از هفت احمدینژادی که امروز در عصر تکنولوژی نامهشان رابه وزارت کشور ارسال کردند، پرسید که آیا دلیل نرسیدن این تقاضا تا به امروز برای وزارت کشور استفاده از کبوترهای نامهبر است یا...؟»
منبع: روزنامه آفتاب یزد