سیدمهدی طباطبایی: برخی به احمدی‌نژاد بخاطر منافع‌ خودشان پروبال دادند

عضو شاخص جامعه روحانیت مبارز گفت: همان‌هایی که به دفتر احمدی‌نژاد رفت و آمد داشتند کمک کردند رئیس جمهور شود و همان‌ها هم در قدرت رفت و آمد داشتند. آنها به احمدی نژاد پروبال دادند تا از او برای منافع شان استفاده کنند

عضو شاخص جامعه روحانیت مبارز گفت: همان‌هایی که به دفتر احمدی‌نژاد رفت و آمد داشتند کمک کردند رئیس جمهور شود و همان‌ها هم در قدرت رفت و آمد داشتند. آنها به احمدی نژاد پروبال دادند تا از او برای منافع شان استفاده کنند

هربار که درباره مشکلات و معضلات کشور با او به صحبت می نشینیم چهره اش در هم می رود؛ از رفتارها و منش هایی که در پیش گرفته شده دل پردردی دارد و در عمق صدایش افسوس را می توان حس کرد. خوش کلام است و آنچنان همه را جذب صحبت های خود می کند که حرکت عقربه های ساعت دیگر به چشم نمی آید. سید مهدی طباطبایی که به استاد اخلاق معروف است با وجود بیماری پای سوال های ما نشست و یک به یک به آنها پاسخ داد. از آنجایی که این سیاستمدار کهنه کار همواره از کسانی بود که انتقاداتی را متوجه دولت نهم و دهم و متولی آن یعنی محمود احمدی نژاد می دانست وقتی موج دیگری از حاشیه سازی ها از سوی رئیس جمهور سابق کلید خورد تحلیل های خاص خودش را از این رفتارها داشت.

حجت الاسلام سید مهدی طباطبایی که به گفته خودش احمدی نژاد را از زمان شهرداری می شناخته است از پشت پرده های دیگری هم روایت کرد او گفت افرادی پشت احمدی نژاد بودند که برای رسیدن به اهداف خودشان او را جلو می انداختند. او از رفت و آمدهای نیروهای نظامی و انتظامی و البته سیاسی به دفتر احمدی نژاد گفت؛ رفت و آمدهایی که پشتش منفعت طلبی هایی وجود داشت.

وقتی صحبت ها به جدال قوه قضائیه و احمدی نژادی ها رسید، این استاد اخلاق گفت: قوه قضائیه مجریه عدالت باید باشد. من برای ایت الله املی احترام زیادی قایلم اما حکمت، مصلحت یا هرچیزی که حق را پایمال کند جایش در قوه قضاییه نیست.

مشروح این گفت و گو با خبرآنلاین را در ادامه بخوانید؛

****

حاج آقا! نگاه تان به رفتارهای این روزهای احمدی نژاد و اطرافیانش چیست؟ چقدر شما را متعجب و شوک زده می کند؟ چون فضای سیاسی که به نوعی درگیر شوک رفتارهای گاه و بیگاه او و اطرافیانش شده است؟

بنده از روزی که آقای احمدی نژاد را دیدم و شناختم به نظرم رسید که فردی دارای قدرت و انرژی است ولی متاسفانه تجربه های ناشی از معاشرت با انسان های ارزشمند و والا را نداشت در واقع از بی نظمی و بدنظمی اوضاع کشور به یک مقامی رسید. اینطور آدم ها پرورش قارچ گونه یعنی ناگهانی دارند و برایشان یک قدرت ناگهانی پیش می آید. از آنجایی که ما به صورت ذاتی در انجام کارهای مهم کم جرات هستیم آدم جری جلوتر می افتد. آدم جری غالبا پختگی لازم را ندارد اما چون زمینه‌هایی برای اقدامات او وجود دارد در نتیجه خیلی جاها موفق می شود.

برخورد قوه قضائیه کاملا در تضاد با عدالت است. قوه قضائیه مجریه عدالت باید باشد. من برای ایت الله املی احترام زیادی قایلم اما حکمت، مصلحت یا هرچیزی که حق را پایمال کند جایش در قوه قضاییه نیست.

نکته دیگر این است که فرهنگ جامعه در هر زمانی براساس اضطرار نیاز به تغییر دارد لذا هر کسی که بتواند قدرت را برای تغییر به کار بگیرد جلو می افتد. یعنی از احساسات جامعه استفاده می کند. برخی برای آنکه به منافع خود برسند چنین افرادی را جلو می اندازند. آقای احمدی نژاد دارای همین خصلت ها بود. اوایل که من او را در شهرداری شناختم همین خصوصیات امروزش را داشت. عده ای آمدند به او پروبال و احساس قدرت دادند تا از او برای منافع خود استفاده کنند.

احمدی نژاد هم برای بالا رفتن خود یک سلسله کمک هایی می کرد. یعنی افرادی می آمدند و امتیاز می گرفتند او نیز این خدمات را به آنها ارائه می کرد. خیلی وقت ها در شهرداری افراد کوچک می رفتند و درخواست هایی می کردند اما به محض آنکه مشکلشان حل نمی شد افراد برجسته تر را پیش قدم می کردند و شاید در یک روز چندین دیدار از این قسم با احمدی نژاد صورت می گرفت، به من هم خبر می رسید که چه کسانی به دفتر او رفته بودند، من اسم اشخاص را نمی گویم، اما به طور کلی باید بگویم نیروهای توانمند نظامی، سیاسی، اجتماعی رفت و آمد داشتند و خبرش به من می رسید. همان موقع من می فهمیدم که این حرکتها برای رسیدن به مقام بالاتر است و می گفتم او می خواهد رئیس جمهور شود.

بعد از مدتی همان هایی که به دفتر احمدی نژاد رفت و آمد داشتند کمک کردند رئیس جمهور شود و همان‌ها هم در قدرت رفت و آمد داشتند. همان زمان هم که من از آقای هاشمی حمایت می کردم رسما به من گفتند حمایت نکن. یک عده نیروهای فرصت طلب و به دنبال یک آدم توانمند می گشتند لذا من معتقدم آقای احمدی نژاد فردی بود که انرژی و استعداد داشت و افرادی سواستفاده گر دور او را گرفتند و او را یاری کردند تا به اینجا رسید. همان آدم ها به همان شکل به شیوه ای دیگر آمدند او را وادار به کاری کردند که آبروی خودشان را حفظ کنند. اگر احمدی نژاد همان اوایل به طور قانونی برخورد می شد اینطور نمی شد. فساد هم ماشالله در کشور ما زیاد است و قوه قضاییه هم خالی از انتقاد نیست.

اصلا صحبت‌های احمدی نژاد را نمی شنوند یعنی حتی احتمال هم نمی دهند شاید موضوعی که وی مطرح می کند درست باشد. وی را دروغ گو، دیوانه و..... معرفی می کنند.

با تمام این تفاسیر فکر می کنید چرا احمدی نژاد امروز لباس اپوزیسیون به تن کرده است؟

اگر کسی در باره مشکلات در کشور صحبت کند و ضعف های مسئولین را مطرح کند در تعریف سیاسی در ایران اپوزیسیون می شود انگار اگر در مورد یک مقامی حرف زده شد ویا مشکلاتی را با مردم در میان بگذارید قصد براندازی دارید خود من در مورد احمدی نژاد حرفایی داشتم، در مجلس یکی از نماینگان جلو منو گرفت وگفت مخالفت با احمدی نژاد را تقابل با رهبری می داند و نصیحت میکرد من اپوزیسیون نظام نشوم حالا جالب است امروز شما از من می پرسید چرا احمدی نژاد لباس اپوزیسیون به تن کرده. اشکال از جایی دیگر است چه کسانی اپوزیسیون سازی می کنند.

سخنگوی قوه قضاییه در توجیه عدم برخورد با احمدی نژاد گفت یک حکمتی وجود دارد آیا این با عدالت در تضاد نیست؟

این برخورد کاملا در تضاد با عدالت است. قوه قضائیه مجریه عدالت باید باشد. من برای ایت الله املی احترام زیادی قائلم اما حکمت و مصلحت یا هرچیزی که حق را پایمال کند جایش در قوه قضاییه نیست نیروهای امنیتی نباید بر اساس مصلحت و حکمت عمل کنند. اگر جرمی اتفاق افتاد حقی ضایع شد تهمتی به کسی زده شد و...که یک طرف محل شکایت است نباید بر اساس مصلحت ها و حکمت عمل کرد باید رسیدگی شود. البته نیروهای نظامی، امنیتی و شورای عالی امنیت باید حکمت و مصلحت را در نظر بگیرند اما سخنگوی قوه قضاییه نمیدانم چرا وارد این مطالب می شود.

قوه قضاییه محل حکم است، جای مصلحت نیست. اما ، رفتارش مصلحتی است. سبک برخورد قوه قضاییه کاملا روشن است که تبدیل به روش امنیتی شده است تا قضایی. سیستم امنیتی باید مصلحت نگر باشد ولی قوه قضاییه باید تصمیم به عدالت بگیرد.

هاشمی گفت انقدر سد می بندند که رئیس دولت نمی تواند کاری بکند بنابراین متهم می شود. هاشمی گفت می ترسم از آن روزی که مردم همه مسولیت ها را به گردن رهبری بیندازند.

در مورد احمدی نژاد هم انچه در بین مردم شایع است این است که نگرانی های اشخاصی مانع از بررسی عملکرد او می شود که این اگر درست باشد بسیار خطرناک است.

فکر می کنید مصلحت و حکمتی که رهبری داشتند و احمدی نژاد را عضو مجمع کردند چقدر از سوی او درک شد و ...

بحث مجمع تشخیص بسیار حایز اهمیت است به نظرم از همه تفکرات و سلایق باید در مجمع تشخیص حضور داشته باشند. البته دوستان ارزشی ما دارند با مسئله احمدی نژاد دوگانه برخورد می کنند این به شایعات در مورد احمدی نژاد و ناگفته هایش قوت می دهد.

مدتی پیش آقای امامی کاشانی پیشنهاد دادند برای رفع این اختلافات یک حکم تعیین شود و از طریق حکم قضیه اختلاف احمدی نژاد با قوه قضاییه حل شود، چقدر ظرفیت این موضوع وجود دارد و چقدر می شود این اختلافات را به حکم سپرد؟

بحث حکمیت در همه جا می تواند اثر گذار باشد لکن در این موضوع مسایل را پیچیده تر می کند به نظر می اید اصلا صحبت‌های احمدی نژاد را نمی شنوند یعنی حتی احتمال هم نمی دهند شاید موضوعی که وی مطرح می کند درست باشد وی را دروغ گو، دیوانه و..... معرفی می کنند پس قطعا حکمیت جایی ندارد.

احمدی نژاد زمانی که می خواست رئیس جمهور شود اکثریت اصولگرایان از او حمایت کردند ولی الان به این شدت مورد اعتراض قرار می گیرد و به او عناوین تند و تیز می دهند. آیا آن زمان احمدی نژاد خالی از این خصوصیات بوده است و به یکباره خود را نشان داده یا از اول همین بوده و نادیده گرفته می شده است.

او از همان زمان این زمینه را داشت ولی فرصت بروز پیدا نکرد. ما که می گوییم این بچه دزد می شود نه اینکه الان دزدی می کند، زمینه ای باید باشد تا مشخص شود.. پیشنهاد من این است که در اتاق فکری که احمدی نژاد رشد کرد یک خانه تکانی شود و دوستانی که له نظام و مسئولین مشاوره دادند امروز ثمره عملکرد خود را ببینند. کمی هم به ارای منتقدین احمدی نژاد مراجعه کنند.

احمدی نژاد وقتی می خواست وارد میدان انتخایات ریاست جمهوری شود از تخریب آقای هاشمی شروع کرد. اتفاقا درست ترین پیش بینی ها درباره او را هم همان آیت الله هاشمی کرد که ....

آقای هاشمی جامعه را بهتر از هر کسی می شناخت و پیش بینی می کرد. آقای هاشمی یک قدرت بود و خیلی از موانع را می شناخت. آقای هاشمی خیلی پخته عمل میکرد کسانی که در جلسات خصوصی با ایشان شرکت کرده اند میدانند که ایشان بسیار دلسوزانه مسایل را مطرح می کرد. او می گفت راضی هستم بچه ام زندان باشد .اما قوه قضاییه درست شود. این طیف افراد می دانستند آقای هاشمی یک وزنه مهم در کشور است، برای همین تلاش کردند احمدی نژاد را که جسارت داشت جلو بیندازند و با کمک او هاشمی را بکوبند تا به خیال خودشان او را از نظام و رهبری جدایش کنند.

آقای هاشمی همیشه به دنبال اصلاح کشور بود. یادم می آید زمانی که مشکلات ما با عربستان زیاد شده بود ایشان به عربستان رفت و دیداری هم با ملک عبدالله داشت موضوعات بسیار خوبی مطرح شده بود و الگوهایی هم برای همکاری و رفع اختلافات به میان آمده بود که اگر اجرایی می شد خیلی از این مشکلات به وجود نمی آمد. زمانی که به تهران بازگشتند و آن را در مطرح کردند به یکباره احمدی‌نژاد با آن به شدت مخالفت کرد و این شد که اصلا اجازه ندادند آن گفت و گو ها ادامه پیدا کند و آن طرح ها اجرایی شود.

بهمین خاطر هم بود که آیت الله هاشمی نامه خیلی پرمغزی به مقام معظم رهبری داد و در آن نامه نوشت:« سر چشمه شاید گرفتن به بیل. چو پر شد نشاید گرفتن به پیل» منظور او همین خرابی هایی بود که آقای احمدی نژاد به کشور و نظام تحمیل کرد. هاشمی گفت اما مسیر مطلب را عوض کردند مغز و متن حرف را پنهان کردند و به بهانه های کودکانه نامه را از اذهان دور نگه داشتند

با این وجود احمدی نژاد همیشه تلاش می کرد از تقابل با آیت الله هاشمی خود را بالا ببرد

بله امروز هم تقابل جدیدی شروع کرده روی همان ریل که برایش چیدند حرکت میکند اما این دفعه فرماندار و برنامه ریز خودش است.

اینکه برخی رییس جمهورهای ما بعد از اتمام دوران ریاست جمهوری‌شان مورد عتاب قرار می گیرند اشکال کار کجاست؟

این نکته ای بود که در یک دیدار با مرحوم هاشمی رفسنجانی درباره آن صحبت کردیم، او گفت هرکه روی کار آمد به نوعی در تقابل با نظام قرارش دادند از ریاست جمهوری آقا گرفته تا خود من، خاتمی، احمدی نژاد حالا هم روحانی چرا وقتی اینها روی کار می آیند می گوییم خوب هستند اما بعد نظرها تغییر می کند؟ چه چیز این خوب بودن را تغییر می دهد؟ آیا مکان آنها را رنگ می دهد یا مقام باعث تغییر آنها می شود یا مشورت با مقامات بالا موجب می شود رنگ عوض کنند؟ هاشمی گفت انقدر سد می بندند که رئیس دولت نمی تواند کاری بکند بنابراین متهم می شود. هاشمی گفت می ترسم از آن روزی که مردم همه مسئولیت ها را به گردن رهبری بیندازند.

آقای هاشمی همیشه به دنبال اصلاح کشور بود. یادم می آید زمانی که مشکلات ما با عربستان زیاد شده بود ایشان به عربستان رفت و دیداری هم با ملک عبدالله داشت موضوعات بسیار خوبی مطرح شده بود و الگوهایی هم برای همکاری و رفع اختلافات به میان آمده بود که اگر اجرایی می شد خیلی از این مشکلات به وجود نمی آمد. زمانی که به تهران بازگشتند و آن را در مطرح کردند به یکباره احمدی‌نژاد با آن به شدت مخالفت کرد و این شد که اصلا اجازه ندادند آن گفت و گو ها ادامه پیدا کند و آن طرح ها اجرایی شود.

ارسال نظر