خط سبز امدادی!

گرم است و صمیمی؛ پر از شور زندگی؛ تاکسی عجیب و غریب‌اش شبیه به آمبولانس است، اما شوخ طبعی‌اش به مسافران روحیه می‌دهد.

خط سبز امدادی!

گرم است و صمیمی؛ پر از شور زندگی؛ تاکسی عجیب و غریب‌اش شبیه به آمبولانس است، اما شوخ طبعی‌اش به مسافران روحیه می‌دهد.

به گزارش ایمنا، نوار سبز رنگی روی کاپوت ماشینش، حکم نوار قرمز رنگ آمبولانس را دارد. تا چشم کار می‌کند تجهیزات پزشکی دیده می شود، دستگاه فشار خون، قند، چربی، آتل و ....

در گوشه‌ای از تاکسی، عکس پدرش را زده که یادآور خاطرات پدری است و یک آیه قرآن "توکلت علی‌الله".

"محمد بابایی" را این روزها مسافران تاکسی‌های بی سیم می‌شناسند، هر روز از هفت صبح تا چهار بعدازظهر کار می‌کند؛ کارشناسی اندام مصنوعی دارد؛ دو دوره پزشکی هم در آلمان غربی گذرانده و مدرک خود را سال ۶۱ از دانشگاه اُتوبوک گرفته است. تماشای یک فیلم مسیر زندگی محمد بابایی را تغییر داد. او می گوید: «یک روز فیلمی دیدم که راننده‌ای به مسافرانش ناهار، صبحانه و شکلات میده، حتما هزینه‌اش را هم می‌گیره! پیش خودم گفتم میشه یک کار بهتری هم کرد، منم یک کیف پزشکی گذاشتم تو صندوق ماشین و پیش خودم گفتم از این به بعد منم به مسافران خدمات بیشتری از یک راننده تاکسی می‌دهم. تمامی کارهای پزشکی به جز هزینه ۳ هزار تومانی تست قند را رایگان انجام می دهد. »

او با لبخند همیشگی‌اش ادامه می دهد: «در این ماشین، فشار خون، قند و وزن افراد را می گیرم، رژیم غذایی هم به افراد می دهم، به خصوص برای راننده ها که مدام پشت فرمان هستند، از آنجایی که عضو جمعیت هلال احمر هستم، می توانم با هماهنگی، افراد را برای دریافت ویلچر، تخت و یا کپسول گاز معرفی کنم. همه کاری می کنم تا مسافران برای چند دقیقه ای هم که شده احساس راحتی کنند، این تشکی که رویش نشستی ۹۰ هزار تومن قیمت دارد، از اینجا تا مشهد که رویش بنشینی اصلا احساس خستگی نمی‌کنی، این تشک طبی است و وزن را روی خودش تقسیم می‌کند، برای همین به استخوانهای انتهایی کمر فشار نمی‌آید. »





بابایی ۳۴ سال کارشناس اندام مصنوعی در هلال احمر بوده و در آنجا ساخت پروتز و اُرتز انجام می‌داده، «می دونی که چیه؟ ساخت پا و دست مصنوعی.»

بابایی که این روزها در قامت راننده تاکسی به مردم خدمت رسانی می‌کند تنها به بیماران سرویس می‌دهد. «بعضی افراد هستند که من را می‌شناسند و می‌گویند فشار خونمان را بگیر و بعضی مسافران هم بعد از اینکه سوار شدند از چهره‌شان می‌فهمم مشکلی دارند یا نه؟ بعد از این از روی حس مسئولیت به آنها می گویم، فشارتان را بگیرم؟ که بیشتر با دیدن کارت هلال احمر از این پیشنهاد استقبال می‌کنند.»

بابایی باسکولی دارد که با تنظیم آن وزن، میزان آب بدن، عضله و تراکم استخوانی را نشان می دهد. «اما این دستگاه فقط نشان می دهد که یک فرد با قد و وزن معین چه مولفه‌های استانداردی باید داشته باشد بعد از این باید بره آزمایشگاه و ببینه این حدود نرمال را دارد یا نه؟ اهالی مسجد محل همگی من رو می‌شناسن و برا آنان هم این تست ها را انجام می‌دم»




توصیه های پزشکی

صدای اذان ظهر که در شهر می پیچد، بابایی آتستین هایش را بالا می زند... تا بقیه توصیه های پزشکی را بعد از نماز بگوید. « طرف اگه سکته کرده باشه، نباید تکونش داد، باید کسی که حجامت و یا زالو درمانی می‌کند پشت دوتاگوش آن بنده خدا زالو بیندازد، همین که زالو انداخت بزاق دهان زالو با خون قاطی می‌شود و لخته خون از بین می‌رود، حالا خارجی‌ها برای ما قرص و آمپول دادن بیرون که بزاق زالو دارد، خب چه کاری است، این خود زالو.»

از مزایای داشتن کارت امدارسانی هلال احمر که خودش زمانی مربی و کارمند این ارگان بوده برایمان می گوید. کارتی که با داشتنش می‌توانید به صورت خودجوش امدادرسانی کنید، البته داشتن کارت هم مزایایی دارد «این کارت را که داشته باشی می تونی یک سری از خدمات هلال احمر را با هزینه‌های کمتر بگیری و مسافرت هم که رفتی در چادرهای هلال احمر بین راه بخوابی (می خندد).» بابایی می‌گوید:«با همین بهانه‌ها می‌خواستیم برخی افراد را با مباحث امدادرسانی و پزشکی آشنا کنیم، اما نیامدند! »

صورتش را به سمت من بر می‌گرداند و می‌گوید: «زن داری؟ زمانی که بچه دار شدی بچه‌ات را پیش یک دکتر ارتوپت ببر تا اگر مشکل استخوانی داشت حل بشه، اما اگر بچه ۱۲ سالش شد و مشکل استخوانی داشت، هیچ کاری نمی‌توان کرد. یکی بود فکر کنم به اسم آقای حیاتی که اخبار می‌گفت تو تلویزیون نمی‌دونم حالا هست یا نه، تو گلوی بچه‌اش پاک‌کن گیر کرد، هیچکس هم بلد نبود چکار کنه، راهش خیلی ساده‌ست، بچه رو از پا می‌گیری بالا و دو تا می‌زنی به پشتش اگر این کارو می‌کرد بچه دیگه خفه نمی شد.»

بابایی به توصیه‌های پزشکی‌اش ادامه می‌دهد: « مثلا اگر دستت تاول زد نباید این تاول را بِکنی، باید بذاری تاول تا روز آخر باشه، باید یا با سیلور یا ژله آلوئه‌ورا روی این تاول را پوشش بدی تا خوب بشه، بعد یک ماه میشه رنگشم مثل رنگ بدن. صبح‌ها با خوردت چهارتا لیوان آب‌جوش تمامی مواد زائد بدن که در رگها رسوب کرده، دفع می‌شه.»




مسافران آقای امدادگر

افراد مختلفی از کاسب و کارشناس گرفته تا دکتر و مهندس، مسافران آقای بابایی هستند. او می‌گوید: «بیشتر از آنها اطلاعات می‌گیرم و بعد به آنها اطلاعات می‌دهم.»

بابایی از سال ۱۳۷۲ در تاکسی بی‌سیم مشغول به کار شده است و نزدیک به ۲۴ سال در این شغل بوده. جوان تر که بوده صبح ها به هلال احمر می‌رفته و عصرها هم مشغول تاکسیرانی. آژانس مسافربری اش را هم خودش همراه با تنی چند از دوستانش تاسیس کرده و مدعی است مسافرانش تا به حال هیچ شکایتی از آن نداشته‌اند.

او که مسافرانش را روشنفکر می داند می گوید: «مسافران ما حاضر نیستند خودرو شان را به خاطر آلودگی هوا بیرون بیاورند، اما هستند کسانی که تک سرنشین در شهر رفت و آمد می کنند، بستن خیابان هایی مانند چهارباغ و آمادگاه هم فایده ای ندارد، زیرا مردم راهش را بلدند، از کوچه پس کوچه ها می‌روند و باز همان آلودگی ها تولید می‌شود.»




اسنپ و هزاران مشکل

« از زمانی که اسنپ وارد کار ما شده، کار و کاسبی هم از رونق افتاده، البته اسنپ هیچ حق بیمه‌ای در صورت بروز حادثه به سرنشین نمی‌دهد، تنها حق بیمه را به خود راننده می‌پردازد. من اسنپ نمیرم، فایده نداره برای کی کار کنم؟»

بابایی امروز را بدون هیچ مسافری طی کرد و این یعنی در آمد امروز صفر. اما طبق رسالتش که می‌گفت تاکسیرانی را انتخاب کردم تا با مردم در ارتباط بیشتری باشم، حالا یکی از شهروندان که او را می شناخت درخواست کرد تا فشار خونش را بگیرد. او هم با کمال میل تست را می‌گیرد.

بابایی حواسش به همه چیز هست، مسافر، شهر، قوانین و.... به قول خودش هیچگاه بر خلاف قانون رانندگی نکرده. او می گوید: دوربین و قانون برای کنترل خیلی خوب است، در آلمان با همین قوانین و دوربین ها ترافیک را نظارت می کنند.



دم غروب شده و بابایی می‌گوید نزدیک اصفهانک باغی دارد و بعدازظهرها بعد از یک روزکاری پرمشغله برای آرامش روح به آنجا می‌رود. «شما هم تشریف بیارید، خیلی باصفاست، صد میلیون هم که به من بدهند، عصرها کار نمی‌کنم.» قبل از رفتنش صندوق ماشین را بالا می زند و از معجونی که برای سلامتی مفید است، تعارف می‌کند...
ارسال نظر