باید منتظر دوران دیکتاتوری رشیدپور باشیم؟
کنشهای رشیدپور در مقابل مهدویان دیگر چالش نبود، این کنش خاص جناب رشیدپور بهصورت مصطلح در فرهنگ گفتگوی عامه «یقهگیری» نام دارد. چرا این روش یقهگیری خاص صرفاً در مورد محمدحسین مهدویان رخ داد؟!
کنشهای رشیدپور در مقابل مهدویان دیگر چالش نبود، این کنش خاص جناب رشیدپور بهصورت مصطلح در فرهنگ گفتگوی عامه «یقهگیری» نام دارد. چرا این روش یقهگیری خاص صرفاً در مورد محمدحسین مهدویان رخ داد؟!
به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا، برنامه هفت با حضور مسعود فراستی و بهروز افخمی دوران خوبی را سپری نکرد، تا جایی که هواداران سری قبلی هفت معتقد هستند که سویه برنامه کاملاً یکطرفه بود. این اشتباه مهلکی است که فریدون جیرانی و محمود گبرلو در قالبهای دیگری بدان دچار شدند. شامگاه روز یکشنبه هفته گذشته، رضا رشیدپور نقل به مضمون این جمله را بهزبان میآورد که در ایام جشنواره نباید نقدهایی را در برنامه جاری کرد که به سینمای ایران لطمه بزند، جشنواره ویترین سینمای ایران است اما روز دوشنبهشب بهفاصله کمی از برنامه نود، احساس ورزشی فردوسیپور بودن بهسراغش میآید و سعی میکند خود را در مقابل فیلم لاتاری و محمد حسین مهدویان قرار دهد. آیا این رفتار میتواند شمایلی از انصاف و تعامل با سینمای ایران و ویترین جشنواره فجر باشد؟!
کنشهای رشیدپور در مقابل مهدویان دیگر چالش نبود، این کنش خاص جناب رشیدپور بهصورت مصطلح در فرهنگ گفتگوی عامه «یقهگیری» نام دارد. چرا این روش یقهگیری خاص صرفاً در مورد محمد حسین مهدویان رخ داد؟!
با توجه به سوگیریهای رشیدپور در این برنامه خاص که چندان اصالت هنری ندارد و بیشتر جنبه اجتماعی ــ سیاسی دارد، مخاطب میتواند از رفتار جناب آقای رشیدپور استنباط سیاسی نکند؟
رشیدپور ناگهان از گود برنامههای اجتماعی وارد برنامه سینمایی هفت شد و در تمام طول مجموع این چند برنامه لحن مجری در برابر میهمانان مختلف اشکال مختلف و متناقضی داشت. وقتی برنامههای هفت را کنار یکدیگر قرار میدهیم به یک چندپارگی در نحوه اجرا خواهیم رسید.
بهعنوان نمونه فیلم بمب در مقایسه با لاتاری، اثری فاشیستیتر است. بمب خشونتگرایی فاشیستی را به ترکیب جامعه دهه 60 ایرانی نسبت میدهد و مهدویان زمینه خشونت را با فیلم «لاتاری» به شرایط بیرونی. اما رشیدپور در مقابل مهدویان ادعا میکند که فیلم او خشونتطلبانه و فاشیستی است اما جرئت میکند چنین سؤالی را با پیمان معادی یا روحالله حجازی مطرح کند؟!
این مسئله نشان میدهد که سوگیری برنامه هفت مسیر این برنامه را به اتوبان یکطرفهای هدایت میکند، در واقع مجموعه جدید از برنامه سینما هفت توبهنامه سعید پروینی و یوسف منصوری است. این دو در همراهی با بهروز افخمی بسیاری از روشنفکران و سینماگران شبهروشنفکر را حسابی و بهحق نواختهاند و برای اینکه برنامه هفت باقی بماند، هر سینماگری را که در دوره قبلی برنامه هفت افخمی تحویل گرفته شد، در دوره رشیدپور مینوازند و هرکسی را افخمی نقد کرده بود به برنامه هفت میآورند و میزانسنی تمجیدی برایش فراهم میکنند.
در برنامه عادلانه مواضع هفت در برابر مهمانان باید همسطح باشد. آیا با مهدویان که کارگردان تأثیرگذاری در سینماست بهمثابه معادی و حجازی برخورد شد؟ مدعی دموکراسی (رشیدپور) اگر گفتمان فرهنگی مبتنی بر جمعمداری را بهدرستی درک کرده و حداقل ادعایش را دارد، هیچگاه نباید تونالیته صدایش را در مواجهه با مهدویان بالاتر ببرد و سعی کند میزان این تونالیته بالاتر از زمانی باشد که با معادی، حجازی و سایرین به گفتگو نشسته است.
لحن مسالمتآمیز مجری هفت یک شب متوقف شد و دوباره از سر گرفته شد، آنهم شبی که سینما هفت به لاتاری اختصاص داشت و مهدویان در استودیو سینما هفت حضور پیدا کرد. نکته مهم این است که مهدویان قطب سیاسی مقابل آقای رشیدپور نیست، این کارگردان جوان بهوضوح درباره این مسئله جناحبندی سینمایی با تسنیم گفتگوی مفصلی داشته است و تسنیم این سند مبتنی بر دیالوگ را برای چنین روزی تهیه کرده است. در این گفتوگو مهدویان نحوه رفتار دو گفتمان سیاسی را در برخورد موفقیتهای سینماییاش بهچالش میکشد.
پاشنه آشیل بزرگ برنامه هفت دو منتقد ثابت این برنامه است. رشیدپور لقلقه کلامی و زبانیاش احترام به سینما و دموکراسی در هفت است. آیا دموکراسی مترادف با جمعگرایی نیست؟ اینکه دو منتقد با رویکرد بسیار مشابه هر شب در برنامه هفت حضور دارند، مصداق دیکتاتوری نیست؟!
اگر بودن مسعود فراستی در هفت که میزان سواد و تأثیرگذاریاش بهاندازه کلیه منتقدان سینمایی سی سال اخیر است، مصداق دیکتاتوری در نقد است و این مسئله توسط مخالفان حضور فراستی دائماً مطرح میشد، حضور دو منتقد ثابت در این برنامه برای نقد اغلب آثار مهم سینمای ایران، حاضر در جشنواره فجر، مصداق دیکتاتوری نیست؟
حداقل سیصد نفر در انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی عضو هستند که 30 نفر از آن بهصورت مرتب در برنامههای تلویزیونی حضور پیدا میکنند، آیا نمیتوانستند منتقدانی را به برنامه دعوت کنند که نظرات متفاوتی دارند؟ هر دو منتقد مخالف لاتاری، هر دو منتقد مخالف بهوقت شام؛ و بخش نقد برنامه هفت بهصورت یکطرفهای پیش میرود و این سؤال بسیار بزرگی است که باید منتظر دوران دیکتاتوری رضا رشیدپور و رفقا مثل دوران انتشار روزنامه فرهنگ آشتی باشیم یا اینکه برنامه هفت در آینده برنامهای خواهد بود که به ضد فرهنگ آشتی در سینما بدل خواهد شد؟!