احمدی: تیتر زدند احمدی گفته که اگر فیلم مرا سانسور کنند خودم را آتش می‌زنم

کارگردان فیلم مصادره در نشست نقد و بررسی فیلمش گفت: سینما برای من اولویت چهارم است. اولویت اول خانواده است. من در مسائل اجتماعی اتفاقا اصولگرا هستم و بسیار اصولگرا هستم.

کارگردان فیلم مصادره در نشست نقد و بررسی فیلمش گفت: سینما برای من اولویت چهارم است. اولویت اول خانواده است. من در مسائل اجتماعی اتفاقا اصولگرا هستم و بسیار اصولگرا هستم.
به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا، نشست نقد و بررسی فیلم مصادره با حضور مهران احمدی کارگردان این فیلم، علی بورقانی نویسنده، سهیل صفاری منتقد و پژوهشگر تاریخ و شهلا باقری استاد دانشگاه خوارزمی و فعال فرهنگی به کوشش جبهه فکری هنری سینمای انقلاب در مرکز همایش‌های حوزه هنری برگزار شد.
مهران احمدی کارگردان این اثر در ابتدای این نشست گفت : فیلم مصادره نخستین اثر بنده در مقام کارگردان است. تهیه کننده این اثر محمد حسین قاسمی هستند که پیش از این آثاری مثل «نفس» ، «شیار 143» و فیلم «آبجی» را تهیه کرده‌اند.
احمدی درباره روند تولید این اثر در ادامه اشاره کرد: اوایل سال گذشته با آقای قاسمی گفتگویی کردیم و بنده با آقای فرقانی توسط آقای قاسمی آشنا شدم. قرار شد طرحی را با ایشان بنویسی . ایشان نوشته‌ای از قبل داشتند به نام مصادره، که به بنده پیشنهاد دادند بخوانم و با قلم ایشان آشنا شوم و ما هم اینکار را کردیم و سرانجام دیدیم که همین طرح خوب است. از ابتدا به یک کمدی گروتسک فکر کرده بودیم که در فیلمنامه مصادره مستتر است. سه ماه وقت گذاشتیم که فیلمنامه بلند را آقای فرقانی بازنویسی کرد و مراحل تولید آغاز شد.
در ادامه جلسه سهیل صفاری روزنامه نگار و پژوهشگر تاریخ گفت: خاطرم هست سال‌ها قبل از آقای احمدی سریالی به عنوان عشق یخی پخش می‌شد. من دلم می‌خواست ایشان به قله‌های موفقیت دست پیدا کنند و تصور این است با ایفای نقش بهبود به این قله دست پیدا کردند.
ولی عرصه کارگردانی و فیلمسازی بسیار متفاوت است. در ادامه عرض خواهم کرد که بنده در جایگاه منتقد نشسته‌ام و مامور اداره سانسور نیستم و نه قصد دارم کد سانسور به وزارت ارشاد بدهم. اساسا وظیفه منتقد تحلیل است اما متاسفانه این نقد گاهی شکل کد دادن به ممیزان را پیدا می‌کند و بحث ما اینجا به دوستان ممیز مربوط نخواهد شد.
من چهار چوب وظایف و شان خودم به دور می‌دانم که بحثی درباره میزان ممیزی در فیلم مطرح کنم. در سینمای آمریکا بسیاری از محدودیت‌ها وجود ندارد و بسیاری از مسائل با صریح‌ترین وجه مطرح می شود. منتها آنها چیزی به نام درجه بندی دارند. در سینمای ما درجه بندی اعمال نمی‌شود. من در به آقای احمدی حق می‌دهم در ژانر کمدی وارد خیلی از مسائل بشوند و خیلی شوخی های اروتیک مطرح کنند. بحثی در این مسائل نیست اما چون نظام درجه بندی نداریم، کار کمی دشوار می شود. من در سالنی که فیلم را دیدم کودک 9 ساله و نوجوان سیزده ساله حضور داشته است.
اگر خود ایشان پاپیش می‌گذاشت و قبل از عنوان بندی مثلا درج می‌شد که این فیلم مناسب زیر شانزده سال نیست. آنوقت من به عنوان شهروند نه به عنوان منتقد، مراقبت می‌کردم. من احساس می‌کنم جناب احمدی می‌توانند پایه‌گذار سینمای کمدی تمیز خانوادگی شریف باشند ولی تصور این است که دارند مسیر را اشتباه می‌روند.

صفاری با تبارشناسی ادبی درباره رویکرد هجو، هزل و کمدی پوچی گفت: در دهه بیست شمسی نوعی ادبیات در زبان فارسی تولید شد که می‌خواست نوعی ادبیات ناتئورالیستی ایرانی باشد. این ادبیات دو چهره دارد یکی صادق هدایت و دیگری صادق چوبک. داستان علویه خانم هدایت از این نوع خاص ادبیات است. ادبیاتی که بشدت ماده گراست بشدت خالی از تفکرات متافیزیکی است. اصولا ماورا را قبول ندارد و بواسطه ماده گرایی بسیار پوچ گراست و می‌رود به سمت به ترسیم و توصیف وجوه پست زندگی با همان نگاه پوچ گرایانه. این ادبیات به صورت رسمی با یک داستان کلید خورد "عنتری که لوطی‌اش مرده بود " که در فیلم مصادره به این رمان اشاره می‌شود با سکانس معرفی سخاپور. این معرفی به نظر من این اتفاقی نیست. ما قبل از انقلاب چنین سینمای را داشتیم که آقای امیر نادری در فیلم مرثیه، تنگنا و خداحافظ رفیق ،وجه مختلف این ادبیات را سینمایی کرد و روی پلشتی زندگی تاکید بیشتری دارد.
این جریان یک وجه طنز هم دارد که قبلا آقای نصرت کریمی آنرا در قبل از انقلاب احیا کرد. نوعی از سینما که خیلی در جزئیات پوچ گرایانه زندگی ریز می شود با تاکید بر همان وجوه پست زندگی.
اما سینمایی مبتنی بر همان ادبیات توسط عبدالرضا کاهانی با فیلم هیچ در سینمای پس از انقلاب دوباره تالیف شد و من احساس کردم همان سینمای مبتنی بر ادبیات سیاه دوباره در حال احیا شدن است. کاهانی در ادامه وجه نصرت کریمی‌وار این سینما با تاکید بر نشانه‌های ابزورد باز تالیف همان جریان را دنبال کرد. در این سینما تقریبا دین، مذهب، خدا و معنویت جایی ندارد. آدم‌ها اسیر پست‌ترین ،سخت‌ترین و بی‌رحم‌ترین مناسبات قرار دارند.
صفاری در ادامه اشاره کرد: این تحلیل چه ربطی می‌تواند به مصادره داشته باشد؟ آقای عطاران یک جور تبدیل به نمادی از این سینمای خاص سیاه و ابزورد تبدیل شده است. عطاران فارغ التحصیل سینمای کاهانی است و اتفاقی نیست در آثاری که آقای عطاران حضور دارد و بعدا خودش هم تالیف کرد، اروتیسم پنهان،متسراح و آفتابه خیلی نمود پررنگی دارد. با وجوه پست انسانی خیلی شوخی می‌شود. این مسئله اتفاقی نیست.
بازهم خودم مطرح می‌کنم که این مصادیق چه ربطی به فیلم آقای مهران احمدی دارد؟ ایشان کارشان را با سینمای کاهانی آغاز کرد و در اغلب آثار ایشان به عنوان دستیار و برنامه ریز و دست راست آقای کاهانی بود. خواه ناخواه این تاثیر گرفته شده و در نتیجه فیلم مصادره همه چیز در وضعیتی خاص به همان سبک و سیاه کمدی ابزوردهای کاهانی است بگذارید یک مثال بزنم.
مثلا فیلم مارمولک اولین بار تابوی شوخی با روحانیت را باب کرد تا قبل از این فیلم در مخیله کسی نمی‌گنجید که کسی راجع به روحانیت فیلم بسازد. منتها مارمولک فیلم شریف و تمیزی است. چرا ؟ چون فیلم علی رقم اینکه خیلی مسائل را به سخره می‌گیرد، بعضی اصول را حفظ می‌کند برای اینکه حامل پیام اخلاقی فیلم باشد. روحانی که در ابتدای فیلم می‌بینم باعث فرار رضا از زندان و در نهایت باعث رستگاری او می‌شود.
صفاری در ادامه اشاره کرد : بحث مهم پس از این همه شوخی اهلیت و اهلی شدن با لباس روحانیت مطرح می‌شود. در نهایت پیام فیلم، پیام اخلاقی و روشنی بود. می‌شود به وجوه پست زندگی پرداخت و حتی می‌شود شوخی جنسی در متن فیلم گذاشت اما زاویه دید فیلمساز با کدام شخصیت فیلم باشد.
من ایراد بزرگم به فیلم آقای احمدی این است که یکی از شخصیت مثبت فیلم باید می‌ماند و ضربه نمی‌خورد و در آخر پیام اخلاقی و حرف فیلمساز را می‌گفت که در فیلم نداریم. همه شخصیت‌ها چون به سخره گرفته می‌شوند پس اعتباری هم ندارند. پدر یک کاراکتر مشنگ گیج و گول است، غیرت هم به همان صورت. زکریان هنوز نمی‌داند که آدم نمی‌تواند دو تا پدر داشته باشد، مارکسیست‌ها رنگ عوض می‌کنند و ریاکارند، مذهبی‌های فیلم که شمایل خاص بی‌تاثیری دارند و در برابر استدلال مارکسیست‌ها مات و مبهوت هستند. در نهایت می‌خواهم بگویم کاراکتری نداریم که در نهایت از زبان او بگوییم فیلمساز در کنار فلان حرف که معنای رستگاری و اهلیت بدهد، ایستاده است. کاری که اغلب آمریکایی‌ها در خشن‌ترین و جنسی‌ترین آثارشان انجام می‌دهند.

در ادامه این جلسه شهلا باقری استاد دانشگاه و فعال فرهنگی درباره فیلم مصادره گفت: پایان فیلم خیلی ارزشمند است و راهکاری که در پایان برای بازگرداندن اختلاسگران و نفوذی‌ها ارائه می‌شود ، نقطه قوت فیلم محسوب می‌شود. اما فیلم با عنوان و مضمونش به مخاطب می‌رساند که برخی در دستگاه حکومت پهلوی کاره‌ای نبودند و کاراکتری با این حجم از بلاهت و سفاهت در دستگاه ساواک که آبدارچی‌هایش از فیلترهای امینتی عبور می‌کردند، باور پذیر نیست. چطور است که با فرهنگ معترض آمریکای لاتین آشناست اما تغییرات و انقلاب را درک نمی‌کند. این بلاهت و سفاهت جنبه واقع گرایانه اثر را کم اثر می‌کند.
احمدی در پاسخ انتقادات مطرح شده گفت: من در پاسخ به مسائل مطرح شده از سوی جناب صفاری اشاره کنم من مدت چهار و پنج سال است به دلیل ساختار فیلم‌های رضاکاهانی از او فاصله گرفتم. من خواهش می‌کنم اطلاعات را ناقص به مردم ندهید. نکته مهمتر این است که من با آقای کاهانی شروع نکردم و ایشان با من از تئاتر شروع کرد. من ایشان را روی صحنه تئاتر آوردم خودم کارگردانی کردم، ایشان بازی کرد.
احمدی در ادامه توضیح داد "فیلم من به هیچ وجه سیاسی نیست، این فیلم کاملا انسانی است. از سوی دیگر وقتی شما با کمدی طرف هستی کمدی این اجازه را به تو می‌دهد که از واقعیت فاصله بگیرید. کمدی کاریکاتوری از واقعیت است به هیچ عنوان نمی‌شود کمدی آنقدر را جدی گرفت. مرز میان کمدی و جدی، تراژدی و ملودرام ، غیر واقعی بودن آن است. در ادبیات نمایشی و باستانی در همین ایران خودمان داریم. بهلول و ملانصرالدین را داریم که کارهایی می‌کردند که در واقعیت غیر ممکن است. دقیقا با فکت‌های مستند همین فیلم را ساختیم. به همین دلیل سه ماه بازنویسی طول کشید. برخی پرسنل ساواک بعد از انقلاب به سرکار خود بازگشتند هر چه قدر به آنها می‌گفتی انقلاب شده، نمی‌‌فهمیدند می‌گفتند ما باید سرکار بازگردیم. مستندات این موضوع را داریم و حتی در مثالی تاریخی برخی کارمندان ساواک پس از انقلاب جلوی وزارت کشور تجمع کردند و حقوق‌هایشان را مطالبه می‌کردند. پدربزرگ امیر صدرا حقانی که در فیلم ما نقش پسر آقای عطاران را بازی می‌کند، ساواکی بازنشسته است.
حضرت امام (ره) در آنزمان فرمودند فقط شکنجه‌گران محاکمه می‌شوند. حتی بعد از انقلاب برخی از آنان جذب شدند. ما حتی در فیلمنامه و فیلم این قید تاکیدی را اضافه کردیم که اسماعیل یارجانلو به صورت آزمایشی در آنجا کار می‌کند و استخدام نشده است.
بازیگر نقش بهبود سریال پایتخت افزود : سیر تاریخی و مستنداتی برای ساخت فیلم وجود داشته است که بحث اصلی بنده نیست. من وجوه انسانی این شخصیت را می‌خواستم در نظر بگیرم و نشان دهم که در بستری کمدی و سیاسی این وجوه گفته شود. یک آدمی ناچار می شود وطنش را ترک کند و طفلکی خیلی هم گناهکار نیست. مستانه زندگی می‌کند و کاراکتر رضا عطاران ضد انقلاب نیست، غیر انقلابی است. یک عده آدم انقلاب داشتیم که فراوان بودند و هنوزم هم هستند و یک عده آدم ضد انقلاب داشتیم و یک عده غیر انقلابی بودند. اسماعیل غیر انقلابی است.خیلی مسلک‌های چپ و راست و توده‌ای را نمی‌شناسد. این کاراکتر به زور مجبور به ترک وطن می‌شود و کم کم می‌بینیم که دارد همه چیزش را از دست می‌دهد و در نهایت هویتش را از دست داده و تلاش می‌کند هویت ایرانی‌ و اسلامی‌اش را بدست بیاورد.
کارگردان مصادره در ادامه افزود " حالا در این بستر کمدی ما درباره بعد و پس از انقلاب، فیلم‌های بسیار زیادی با لحن جدی و تراژدی ساختیم. گمانم بر این است که طیف گسترده‌تری را می‌شود از طریق فیلم‌های کمدی جذب کرد و فیلم‌هایی کمدی با موضوع تاریخ انقلاب می‌توان ساخت. باید در مورد انقلاب با لحن‌های مختلف فیلم ساخت. در فیلم ما سرانجام شخصیت اسماعیل یارجانلو به یک بی‌هویتی کامل می‌رسد تا جایی که ایرانی بودن خودش را بسوزاند و یکی از هدف های فیلم این است که نسل بعدی خارج از کشور بزرگ شده، را نشان دهد که می‌توانند شانس خودشان را در ایران امتحان کنند. یک حرف مهم فیلم این است از زبان زکریا این است که ایران خیلی بزرگ است ولی ما خیلی بدشانس هستیم، چون آنطرف آب زندگی می‌کنیم.
احمدی اشاره کرد : من سعی کردم یک گفتگویی میان ایرانیان خارج از کشور با داخل کشور ترتیب بدهم. این فیلم دارد در بستر کمدی اتفاق می‌افتد. خیلی از ایرانیان در غربت با همان تلویزیون‌های فارسی زبانی که به اختلافات دامن می‌زنند، سوء تفاهمات بزرگی در مورد مملکت ما، در مورد کشور ما و در مورد نظام دارند. همین سوء تفاهماتی که ما می‌بینیم و می‌شنویم و بهشان می‌خندیم. بسیاری از برنامه سازان این شبکه‌ها تصور می‌کنند در سال 2018 مملکت باید توسط سلطنت اداره شود که از نظر من خیلی خنده‌دار است. در همه جای جهان دموکراسی و انتخابات آزاد در همه جهان حکمفرمایی می‌کند و او هنوز دارد فکر می‌کند که باید سلطنت در ایران حاکم شود و من چنین شخصیتی را در فیلمم به سخره می‌گیرم.
این باعث نمی‌شود که فراموش کنم هدف اصلی فیلم من هویت انسانی است و از دست برود. هدف اصلی فیلم ما این است که به خارج نشینان بگوییم ،هیچ کجای دنیا به اندازه ایران شانس دارند.
احمدی در مورد حواشی پیش آمده در کنفرانس خبری جشنواره اشاره می‌کند: من در کنفرانس خبری و مطبوعاتی که داشتیم عرض کردم سینما برای من اولویت چهارم است. اولویت اول خانواده است. من در مسائل اجتماعی اتفاقا اصولگرا هستم و بسیار اصولگرا هستم. به قانون مقید هستم و فکر می‌کنم همه چیز باید بر اساس قانون و اصول پیش برود. من یک دختر سیزده الی چهارده ساله دارم که جدا دغدغه‌اش را دارم و بسیار آدم سنتی هستم در احترام به بزرگتر و حفظ حریم خانواده. پدر من شخص فرهنگی (معلم) بوده و ما را سنتی تربیت کرده است . در کنفرانس مطبوعاتی دوستی گیر داد که فیلم شما شوخی‌های اروتیک دارد و در من در پاسخ گفتم : بگو. یکی شان را بگو، مثال بزن، دیدم نمی‌تواند مثال بزند من ارجاع به خود فیلم دادم. آیا سر کلمه‌ای که کلمه ای خاصی هم نیست و ذهن دوست عزیزمان را به سمت دیگری هدایت می‌کند باید چنین موضوعی که به فیلم بنده ربطی ندارد، مطرح شود؟ ضمن اینکه من از الفاظ دو پهلو باید خنده بگیرم. دختر 12 ساله اصلا شوخی‌های فیلم مرا متوجه نمی‌شود. من به اخلاقیات معتقدم و از همین تربیون اعلام می‌کنم اگر سوء تفاهمی برای هر کسی پیش آمده همینجا عذرخواهی می‌کنم.
من معتقدم که حریم خانواده باید حذف شود. نگرانی دوستان منتقد برای من قابل ستایش است و به دیده منت. من واقعا پدر یک دختر نوجوان هستم وبارها برای همه ما پیش می‌آید از آنطرف آبها می‌گویند بیایید اینجا زندگی کنید. یکی از ویژگی‌های من که از ایران و کشورم تکان نخوردم این است که به اخلاقیات تعلق خاطر دارم. هیچگاه متوجه نمی‌شوم فرهنگ آنطرفی‌ها چگونه است. آنها فرهنگ خودشان را دارند ما هم فرهنگ خودمان را داریم. از همین تریبون برای دوستانی که سوءتفاهم برایشان بوجود پیش آمده عذرخواهی می‌کنم . آنجا جلسه‌ای بود که همه آدم بزرگ بودند به جز خود پسر کوچکی که در فیلم حضور داشت. داشتیم باهم می‌گفتیم و شوخی می‌کردیم. رضا عطاران خدای شوخی و خنده است گفت چند وقت بود که اینقدر من نخندیده بودم.
همان دوستمان گفت اگر این فیلم سانسور بشود چه کاری می‎‌کنی؟ گفتم انشاالله که نمی‌شود. هی گفت و در آخر من گفتم خودم را آتش می‌زنم. شوخی داشتم می‌کردم و تیتر زدند احمدی گفته که اگر فیلم مرا سانسور کنند خودم را آتش می‌زنم. من باید دیوانه باشم اگر خودم را بروم آتش بزنم. من شدنی است، من به قانون پایبند هستم و هر آنچیزی که قانون مملکت و نظام می‌گوید به آن قائل هستم هر چند که به ضرر من تمام شود. من از حق نمی‌توانم بگذرم.
شرعیاتی که دوستان در مورد فیلم اشاره می‌کنند برای من جای حرف دارد. بازیگران زنی که در فیلم استفاده کردیم اولا ایرانی نبودند و از یک کشور سومی بودند که به عنوان بازیگر در فیلم حضور دارند. کمال و تمام پوششان با اداره ارشاد چک شده بود چونو به قانون قائل هستیم و باید برخی موارد در فیلم رعایت شود.
در ادامه صفاری اشاره کرد با توجه به سخنانی که جناب احمدی مطرح کردند باید کاپ اخلاق را به آقای احمدی بدهیم و این حرف را بدون شوخی عرض کردم.
احمدی در پاسخ به صفاری گفت : من این مسائل را نگفتم که شما کاپ اخلاق را به بنده بدهید. من فقط اعتقاداتی که در حین ساخت فیلم داشتم را عرض کردم.
صفاری در ادامه بحث اشاره کرد: برخی تصاویر را که می‌بینیم که کانتکس اجتماعی دارد و یک کلیدی را در ذهن برخی مخاطبان می‌زند که شما انتظار خنده از آنان دارید. یعنی یک معنای پنهانی دارد که شما می‌خواهید خنده از تماشاگران بگیرید. این حرف خودتان است که الان گفتید. مضاف بر اینکه من به عنوان مخاطب کدهای فیلم را می‌گیرم و بر مبنای کد حرف می‌زنم و دشمنی شخصی با شما ندارممثل شوخی که شما با شیشه شیر و نوشابه کردید. در شکنجه‌های ساواک بحث شیشه نوشابه و شیشه شیر ، بخش کمرنگی از خاطرات زندان‌های قبل از انقلاب است. شما اگر کتاب احمد احمد و عزت‌شاهی را می‌خوانید با تامل بیشتری وارد فاز شوخی با ساواک می‌شدید.فرمایشات ساواک در مورد شما بسیار درست است و حتی بازرگان قصد داشت که از باقیمانده ساواک یک تشکیلات امنیتی بسازد به اسم ساوانا. ساواک یازده اداره داشته و بحث من فقط روی اداره سوم امنیت داخلی نیست. منتها وقتی شما از همه این شکنجه‌های با این کد شوخی می‌کنید و شخصیت محوری شما در فیلم می‌گوید من از تمام کرده‌های خود پشیمانم، بلافاصله می‌گوید من نمی‌دانم شیشه نوشابه را برای چی گرفتم یک کد هدفمند را دارید باز می‌کنید.مثلا وقتی رودریگو می‌گوید من تمام موزیک‌هایم را اینجا ساختم. این کدها نشان دهنده چیز دیگری است. شما فقط نگویید که من می‌خواستم یک حرف ساده بزنم. شما چرا قصد ارائه چنین برداشتی را داشتید و سخنتان این است که کسی که برداشت بد می‌کند ذهنش خراب است. همانطور که عرض کردم ...
مهران احمدی در پاسخ به این انتقادات گفت : شما پای خانواده را به میان کشیدید و من هم سریعا پاسخ دادم که بنده لفظ رکیکی را بکار نبردم. اسماعیل کابل می‌خرید، دم باریک می‌خرید و شیشه نوشابه هم می‌خرید. حالا بچه‌ای که همراه خانواده آمده این فیلم را ببیند نمی‌پرسد پدر جان نوشابه یعنی چی ؟ نوشابه یعنی نوشابه. من بحث رکیک بکار نبردم ولی شوخی کردیم تا افرادی که سن و سال قابل توجهی دارند بخندند. خنداندن مردم کار ساده‌ای نیست. ما نمی‌توانیم مثلا با یک جوک بی مزه سایرین را بخندانیم. همین الان بنده متهم خیانت به سینمای کمدی متهم هستم که ما را زیاد نخنداندی. من رضا عطاران به اضافه لوکشین خارج از کشور داشتم که رضا در آن قرار می‌گیرد. شما اگر آخرین فیلم کمدی که در سینماهای چند سال اخیر سینمای ایران دیده باشید پیش خودتان خواهید این فیلم خیلی ضد کمدی است. من در ادامه اشاره می‌کنم من الفاظ رکیک را به کار نبردم و با اشارات برای مخاطبان سن دار ،اشاراتی به کار بردم تا باعث خنده شود. کتمان نمی‌کنم که با یک سینمای کمدی طرف هستیم. اما سعی کردیم جلوی خیلی از مسائل و مشکلات آنچنان را بگیریم. در ضمن برای دیدن فیلم که بچه 5 الی شش ساله را که نباید بیاورند سینما . باید ببرند تئاتر یک توپ دارم قلقلیه تماشا کند. باید ببرند فیلم کودک تماشا کند. برای درجه بندی در سینما باید یک کارشناس بگذارند و بگویند این فیلم برای گروه سنی کمتر از 16 سال ساخته نشده است. من اگر کارشناس ارشاد شدم حتما توصیه می‌کنم این کار انجام دهند.







ارسال نظر