یادی از سنت دیرینه برف و شیره خوری در چهار چهار!

دو فصل پاییز و زمستان از نیم‌قرن گذشته آرام‌آرام به تأخیر می‌افتد تا جایی که پس از چله بزرگ، چهار چهار و چله کوچک از روی صفحات تقویم سال شمسی نشانه‌های اولیه زمستان که نمی از برف یا همان بادروبه است هویدا شود تا همه این گزینه‌های برودت را در زمانی کمتر از یک ماه جبران کند!

حسن روانشید- اصفهان امروز: دو فصل پاییز و زمستان از نیم‌قرن گذشته آرام‌آرام به تأخیر می‌افتد تا جایی که پس از چله بزرگ، چهار چهار و چله کوچک از روی صفحات تقویم سال شمسی نشانه‌های اولیه زمستان که نمی از برف یا همان بادروبه است هویدا شود تا همه این گزینه‌های برودت را در زمانی کمتر از یک ماه جبران کند! برای هریک از روزهای این دو فصل یعنی پاییز و زمستان آداب و سننی وجود دارد که در گوشه و کنار کشور پهناور ایران متنوع است اما امروز تنها در بعضی از روستاهایی که کمتر با تمدن‌های نوظهور و زوایای آن ازجمله تلویزیون و ماهواره و این اواخر اینترنت و شبکه‌های اجتماعی آن آشنا شده‌اند کم‌وبیش شاهد احترام و تمکین به بعضی از این رسومات هستیم. از اوایل پاییز روزها کم‌کم کوتاهتر می‌شوند و آخرین روز پاییز یعنی سی‌ام آذر طولانی‌ترین شب و کوتاهترین روز را به همراه دارد که این پروسه زمانی از نخستین روز زمستان یعنی اول دی‌ماه تا آخرین روز سال که ۲۹ یا ۳۰ اسفند است ادامه داشته که به یک عکس‌العمل در مقابل عمل تبدیل می‌شود. بلندترین شب این دو فصل سی‌ام آذرماه است که به شب چله یا همان یلدا معروف است و در آن مراسم‌ مختلفی برگزار می‌شود. مثل آنکه برای تازه‌عروسان از سوی خانواده داماد خوانچه یعنی سفره‌ای کوچک شامل شیرینی و میوه فصل و آجیل چلسمه هدیه می‌برند. مهمترین سنت این شب که در طول شب‌های طولانی زمستان ادامه دارد دیدار با بزرگان فامیل و طایفه است که به احوالپرسی از آنها سپری می‌شود و اگر بر روی پشت‌بام آنها که سالخورده هستند برفی تلنبار شده باشد جوانان به‌صورت دسته‌جمعی به روی بام رفته و نسبت به روفتن آن‌ اقدام کنند و اینگونه شادی‌بخش دل‌ها باشند. پارچه‌فروشان دوره‌گرد که بیشترشان از اقلیت‌های مذهبی بودند، منتظر ایام منتهی به شب یلدا می‌ماندند تا در یک هفته آخر آذرماه بره‌کشانشان باشد به این معنی که بازارشان گرم بود و می‌توانستند کسادی پاییز و زمستان را در این ‌یک هفته جبران کنند و در بهار و تابستان موقع برداشت محصول، مطالباتشان را تهاتر کنند و پارچه‌های شاد و گلدار را به خانواده‌های داماد عرضه کرده که هدیه شب یلدا برای عروس‌ها شود. نجاران نیز این هفته را در تلاش شبانه‌روزی بودند تا طبق و صندوق سازی کرده تا هدایای شب چله ازجمله توت خشک، سیب‌درختی، انار، کدو حلوایی و هندوانه در آنجا سازی شده و با نصب چراغ‌زنبوری روی آن به‌سوی خانه عروس برده شود. البته در بعضی مناطق کشور برای این منظور از انجیر خشک، مویز، گندم بوداده، برگه هلو و زردآلو و مغز گردو هم استفاده می‌شد. زیباترین و دلچسب ترین نوستالژی از فصل برف استفاده از آن برای خوردن همراه با شیره انگور یا خرما بود که نقش بستنی را بازی می‌کرد. برای این منظور برف اول و دوم را آلوده می‌پنداشتند و معتقد بودند متعلق به کلاغ‌هاست و می‌خوانند: «این برف همان برف کلاغ است / هرکس بخورد سه ماه چلاق است»؛ بنابراین سومین برفی که می‌بارید مشتری فراوان داشت و تقریباً همه مردم و بویژه بچه‌ها در مناطق سردسیر هرروز قسمتی از آن را در ظروف سفالین می‌ریختند و با اضافه کردن شیره، روی سینی مسی که بر طاق کرسی قرار داشت می‌گذاشتند و با شوق و اشتیاق فراوان درحالی‌که زیر کرسی گرم‌ونرم نشسته بودند مشغول خوردن می‌شدند. این خوراکی دلچسب برای کودکان بیشتر از بزرگان تازگی داشت و نقش بستنی‌های امروزه را بازی می‌کرد و آن‌ها در انتظار برف‌های بعد می‌ماندند.
ادامه دارد
ارسال نظر

اخرین اخبار
پربیننده‌ترین اخبار