تسلیم مافیای هند در برابر دختر اصفهانی

به‌تازگی نوشتیم از نرگس کلباسی اشتری. از رهایی‌اش نوشتیم و از بازگشتش به میهن گفتیم. به استقبال او در فرودگاه اصفهان رفتیم و لحظات شیرین اشک‌ها و لبخندهایش را به تصویر کشیدیم. او که در فرودگاه اصفهان با استقبال جمعی از فعالان اجتماعی این شهر مواجه شد، خود متولد اصفهان بوده و در چهارسالگی به همراه خانواده‌اش به انگلستان مهاجرت کرده بود. این بانوی نیکوکار ایرانی در سال‌های اخیر برای کودکان یتیم و معلول شرق هند پرورشگاه ساخته بود؛ اما در سال 2014 به دلیل ناپدید شدن یکی از کودکان، به قتل غیر عمد متهم و 15 آذر سال گذشته از سوی دادگاه شهر «رایاگادا» در ایالت «اودیسا» واقع در شرق هند به یک سال زندان و پرداخت 300 هزار روپیه جریمه نقدی محکوم شد.

تسلیم مافیای هند در برابر دختر اصفهانی

به‌تازگی نوشتیم از نرگس کلباسی اشتری. از رهایی‌اش نوشتیم و از بازگشتش به میهن گفتیم. به استقبال او در فرودگاه اصفهان رفتیم و لحظات شیرین اشک‌ها و لبخندهایش را به تصویر کشیدیم.

او که در فرودگاه اصفهان با استقبال جمعی از فعالان اجتماعی این شهر مواجه شد، خود متولد اصفهان بوده و در چهارسالگی به همراه خانواده‌اش به انگلستان مهاجرت کرده بود. این بانوی نیکوکار ایرانی در سال‌های اخیر برای کودکان یتیم و معلول شرق هند پرورشگاه ساخته بود؛ اما در سال 2014 به دلیل ناپدید شدن یکی از کودکان، به قتل غیر عمد متهم و 15 آذر سال گذشته از سوی دادگاه شهر «رایاگادا» در ایالت «اودیسا» واقع در شرق هند به یک سال زندان و پرداخت 300 هزار روپیه جریمه نقدی محکوم شد. نرگس کلباسی اشتری که به دلیل طرح این اتهام، ممنوع‌الخروج و با احتمال زندانی شدن در کشور هند مواجه شده بود، با انتشار نامه‌ای در فضای مجازی، از همگان درخواست کمک کرد و همین طومار جمع‌آوری امضا برای کمک به او باعث شد روال رسیدگی به پرونده‌اش تغییر کند. بعدازاین درخواست، تعدادی از ایرانی‌های مقیم هند و کشورهای مختلف هم‌زمان با صدور رأی دادگاه بدوی با راه‌اندازی پویش‌های مختلف در فضای مجازی با حمایت از کلباسی اشتری بانوی نیکوکار ایرانی، خواستار رفع اتهام از وی شدند. در همین راستا، سفارت جمهوری اسلامی ایران در دهلی‌نو با حمایت از نرگس کلباسی اشتری، حسن نوریان سرکنسول جمهوری اسلامی در حیدرآباد را مسئول رسیدگی به پرونده وی کرد. وزیر امور خارجه کشورمان نیز هشتم دی سال گذشته در پاسخ به نامه جمعی از هنرمندان، اساتید و حقوقدانان کشور که خواستار مساعدت وزارت امور خارجه به این بانوی خیر شده بودند، تأکید کرده بود: این وزارتخانه نهایت تلاش خود را برای کمک به نرگس کلباسی که در هند با مشکلات حقوقی مواجه شده است، به کار خواهد گرفت. محمدجواد ظریف افزوده بود: در جریان سفر اخیرم به هند نیز موضوع رسیدگی عادلانه به وضعیت سرکار خانم کلباسی را در مذاکرات با مقامات عالی‌رتبه هندی مطرح کردم و اطمینان می‌دهم هدف همه ما رهایی فوری‌تر ایشان از این مصائب و مشکلات و رسیدگی عادلانه با در نظر گرفتن خدمات خیرخواهانه ایشان به محرومین است. با تلاش وزارت امور خارجه کشورمان، مشکلات حقوقی این هم‌وطن در هند برطرف شد و اوایل فروردین سال جاری در دادگاه تجدیدنظر از همه اتهامات وارده تبرئه شده و بی‌گناه شناخته شد. بدین ترتیب نرگس کلباسی اشتری، چهارشنبه 23 فروردین‌ماه به همراه حسن نوریان سرکنسول کشورمان در حیدرآباد هند به اصفهان بازگشت. نرگس کلباسی در بدو ورود به اصفهان در گفت‌وگو با خبرنگاران اعلام کرد: از بازگشت به ایران بسیار خوشحالم و از دولت و شخص وزیر امور خارجه و مردم ایران که برای حل مشکلات حقوقی من در هند تلاش کردند، سپاسگزارم. نرگس کلباسی اشتری پس از ورود برای زیارت مزار پدر خود به تخت فولاد اصفهان رفت و با حضور در گلستان شهدای این شهر به مقام شامخ شهدای انقلاب اسلامی ادای احترام کرد.

اکنون در محل دفتر روزنامه اصفهان امروز میزبان حسن نوریان و نرگس بودیم و گفتگوی مفصلی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

مهربانی‌های نرگس این بار در سرزمین پدری

نرگس آرام و مهربان با همان نگاه گرم همیشگی و لبخندی که بر لب دارد مهمان ماست. عکاس مان را می شناسد و می گوید ایشان همان کسی است که در فرودگاه عکس دست تکان دادنم را گرفت. عکسی که تیتر یک صفحه ما و رسانه های دیگر شد. تحصیلات اش لیسانس جهانگردی و فوق لیسانس ام بی ای است. با متانت و لحظه شیرین انگلیسی فارسی اش صحبت میکند که گاهی اصلاحات و عبارت هارا ابتدا انگلیسی ادا کرده و سریعا به فارسی بر می گرداند...

از حال و هوای ایران بگو. پیش‌ترها گفته بودی که ایران برایت خاطرات سیاه از دست دادن پدر و مادر را داشت و در دو سفر قبلی عزادار شدی. سومین سفرت به ایران چه طور بود؟

از زمانی که به ایران آمده‌ام بیشتر کنار خانواده‌ام بودم چون سال‌های زیادی است که آنها را ندیده‌ام. هنوز خیلی فرصت نکردم که در شهر گردش کنم. خب همان‌طور که گفتید قبلاً آمدن من به ایران خاطرات خوبی برایم نداشته، اما این بار خوشبختانه همه‌چیز جبران شد بخصوص لحظه‌ای که در فرودگاه با استقبال مردم و خانواده‌ام مواجه شدم. تمام آن خاطرات بد گذشته از بین رفت. از مردم ایران بسیار تشکر می‌کنم که در این مدت حمایت‌های خودشان را از من دریغ نکرده و در این مدت بسیار با من همدردی کردند.

در مدت‌زمانی که هند بودی چه اتفاقی افتاد و چه طور با کنسولگری ایران در هند ارتباط برقرار کردی؟

در این مدتی که در هند بودم خیلی مسائل برایم پیش آمد و سختی‌های زیادی را تحمل کردم. پلیس و خیلی از مقامات محلی اهل گرفتن رشوه بودند و این مسئله کار را برایم خیلی سخت می‌کرد. دادگاهی که تشکیل‌شده بود خیلی طول کشید. این‌طور نبود که مثلاً چند هفته یا چند ماه طول بکشد، طی دو سال مدام جلسات دادگاه را عقب می‌انداختند که بتوانند پول بیشتری بگیرند؛ اما خوشبختانه از زمانی که کنسولگری ایران وارد ماجرا شد جلسات دادگاه هم زودتر از قبل برگزار می‌شد. اگر واقعاً قرار بود که اوضاع به همان شکل سابق بماند مشخص نبود که تا چند سال دیگر دادگاه ادامه پیدا می‌کرد. وقتی‌که کنسولگری ایران وارد ماجرا شد دقیقاً زمانی بود که من ازلحاظ روحی در وضعیت بسیار بدی قرار داشتم و آمدن آن‌ها باعث شد که احساس کنم که دیگر تنها نیستم و کمی آرامش پیدا کنم. بعدازآن مردم شروع کردند که برای من پیغام بگذارند و با من احساس همدردی کنند خیلی‌ها پیغام دادند که تو تنها نیستی و ما میدانیم تو بی‌گناه هستی و این برایم بسیار لذت‌بخش بود و توانستم بعد از مدت‌ها انرژی بگیرم و بتوانم دوباره ادامه دهم. خیلی خوشحالم که دولت ایران توانست مرا از این ماجرایی که برایم پیش‌آمده بود نجات بدهد و باعث بشود که من‌بعد از مدت‌ها دوباره به ایران برگردم البته این بار باروحیه بسیار خوب.

گفته بودی خانواده‌ای که از تو شکایت کرده بودند کارمندان تو بودند؛ و به آنها خیلی رسیدگی هم می‌کردی. پس چه طور این کار را در حق تو انجام دادند؟

بله. آنها علاوه بر اینکه مثل بقیه کارمندان حقوق می‌گرفتند، هرزمانی که از ما تقاضای کمک مالی داشتند ما به آنها رسیدگی می‌کردیم. نیازی نبود که دست به این کار بزنند. البته تمام این مسائل به فرهنگ جامعه برمی‌گردد که باعث می‌شود بعضی از افراد بخواهند کاری کنند که یک‌شبه و بدون زحمت پولدار شوند. ولی خب این مسئله‌ای که پیش آمد و این‌که من به‌هیچ‌وجه زیر بار حرف‌هایشان نرفتم درس بزرگی برای چنین افرادی بود که به آنها فهماند که نمی‌توانند در قبال خارجی‌ها این‌گونه رفتارهایی داشته باشند.

جسد آن بچه هرگز پیدا نشد و گفته می‌شد که شاید از ابتدا اصلاً او غرق نشده و جایی پنهانش کرده‌اند تا به این وسیله به تو ضربه بزنند. این چقدر به واقعیت نزدیک است؟

جایی که من کار می‌کردم روستای بسیار کوچکی بود و مردم از تمام امور زندگی یکدیگر حتی از نوع غذایی که دیگران می‌خورند باخبر بودند. بااین‌همه الآن حدود سه چهار ماهی است که هیچ‌کس در آن روستا والدین کودک را ندیده است؛ بنابراین این احتمال خیلی قوی است؛ که آنها از همان ابتدا کودک را پنهانی به شهر دیگری برده بودند و الآن پس‌ازاینکه در دادگاه شکست‌خورده و از این ماجرا ناامید شدند، به همان‌جا رفته‌اند که با فرزندشان زندگی کنند.

در پرونده تو صحبت از مافیایی بود که در خیریه‌های هند وجود داشت و مانع از کارکردن تو شده بودند. وضعیت این مافیا و خیریه‌ها در هند چطور بود و چرا برای تو دردسر درست کردند؟

خیریه‌ها در کشور هند مخصوصاً ایالتی که من بودم، خیلی از فقر مردم سوءاستفاده می‌کنند. معمولاً از پولی که برای سازمان‌های خیریه به آنجا فرستاده می‌شود هشتاد درصد آن را خود برمی‌دارند و تنها بیست درصد را برای مردم هزینه می‌کنند؛ اما ما این کار را نمی‌کردیم و هر چه می‌گرفتیم را برای خود مردم هزینه می‌کردیم. خیلی رسیدگی می‌کردیم و همه‌چیز خیلی خوب و کامل بود و به همین خاطر کسانی که قصد کمک داشتند دیگر به آن‌ها اعتماد نمی‌کردند و کمک‌های خود را به تشکل ما می‌فرستادند. خب ما درواقع نظم آنجا را به هم زده و مانع از سوءاستفاده‌های آنها شده بودیم و به خاطر وجود ما آنها درآمدهای زیادی را ازدست‌داده بودند. اذیت و آزارشان آنها از همانجا یعنی تقریباً از حدود هفت یا هشت ماه از قبل از تشکیل پرونده شروع شد. اتفاقات بسیاری افتاد. برای دو ساختمانی که ما در آنجا ساختیم مدارک جعلی به ما تحویل دادند که البته ما شکایت کردیم. ما حدود پانصد کودک دختر و پسر داشتیم. آنها حتی بچه‌های ما را درراه مدرسه تهدید می‌کردند که ما همه شمارا می‌کشیم یا ساختمان‌هایی که ساخته‌ای را منفجر می‌کنیم. مسائل زیادی برای ما به وجود آوردند اما من هیچ‌وقت تصور نمی‌کردم که آن‌ها تا این حد پیش بروند که قصد کشتن یا به زندان انداختن مرا پیدا کنند. کاملاً مشخص بود که منافع زیادی را ازدست‌داده بودند که این‌طور قصد ویران کردن یک شخص را داشتند.

عکس‌العمل تو و مقاومتی که نسبت به رشوه دادن برای حل پرونده‌ات داشتی چه دلیلی داشت؟

نه‌تنها در هند بلکه در خیلی از جاها از فقر سوءاستفاده می‌شود؛ اما من در هرکجا که باشم هیچ‌وقت اجازه نخواهم داد که چنین افرادی در اطرافم باشند چون اگر قصد ما پول درآوردن باشد باید بیزینس راه‌اندازی کنیم اما اگر وارد کار خیریه شدیم باید حتماً فقط کار خیر انجام دهیم نه چیز دیگر. من می‌توانستم با رشوه مانع این کار شوم اما هرگز حاضر نبودم باج بدهم و باعث شوم این کار اشتباه ادامه پیدا کند.

اولین کسانی که از ایران با تو ارتباط برقرار کردند چه کسانی بودند و در آن زمان چه احساسی داشتی؟

آقای نوریان اولین کسی بودند که از طرف دولت ایران با من تماس گرفتند و به آن منطقه آمدند. اولین باری که ایشان آمدند من احساس کردم که شاید نتوانند برای من کاری بکنند. چون می‌دانستم که هندی‌ها دنبال بهانه‌های زیادی هستند که نگذارند کسی به من کمک کند. نداشتن پاسپورت هم مسئله بسیار مهمی بود. اولین باری که تماس گرفتند فکر کردم که برحسب وظیفه خواسته‌اند که تماسی گرفته باشند و اصلاً فکر نمی‌کردم که به آنجا بیایند و برایم پاسپورت درست کنند و تا این حد پیگیر کارهایم بشوند. آقای ظریف را هم در دهلی دیدم. دو روز قبل از دادگاهم بود و هنوز رأی دادگاه صادر نشده بود و من روحیه بسیار بدی داشتم اما ایشان بسیار مهربان بودند و به من روحیه دادند و گفتند که تو تنها نیستی و مردم ایران با تو هستند و بسیار در حق من لطف کردند.

از هند و ماجراهایش چه تجربه‌ای به دست آوردی؟

مهمترین چیزی که من در هند تجربه کردم این بود که متوجه شدم زن بودن در هند بسیار سخت است. با توجه به شرایطی که در آنجا حکم فرماست یک زن کار زیادی نمی‌تواند انجام دهد و من اگر مرد بودم خیلی کارهای بیشتری می‌توانستم انجام دهم. اتفاقات خیلی خطرناکی برای من رخ داد که اعتقاد من را به خدای مهربان صد برابر بیشتر کرد. چون احساس می‌کنم که اگر خدای بزرگ مرا حمایت نمی‌کرد بلاهای زیادی به سرم می‌آمد.

طی رسیدگی به پرونده، کمپین‌های زیادی در حمایت از تو به وجود آمد و این حمایت‌ها امروز می‌تواند یک پتانسیل برای فعالیتی خیرخواهانه ایران در جهان باشد آیا در این خصوص برنامه‌ای داری و فعالیت‌های خیرخواهانه‌ات را ادامه خواهی داد؟

در حال حاضر هیچ برنامه خاصی ندارم. همان‌طوری که وقتی وارد هند شدم با هیچ برنامه خاصی وارد نشدم؛ یعنی هر چیزی را که احساس کنم نیاز هست آن را انجام می‌دهم. البته یک مقدار زمان نیاز دارم که دوباره با مردم ایران و زبان مردم آشنا شوم. بعدازآن تصمیم می‌گیرم که چه‌کاری باید انجام دهم. دوست دارم که در ایران بمانم و برای بچه‌های ایران کارکنم. در ایران مناطق فقیرنشین زیادی وجود دارد. قصد دارم اگر که در ایران ماندم به آن مناطق بروم و کارکنم. به عقیده من باید بین مردم زندگی کرد، با یک‌بار رفتن و دیدن و عکس گرفتن کاری نمی‌توان انجام داد. باید بین همان مردم زندگی کرد و مثل خودشان لباس پوشید و مثل خودشان زندگی کرد در این صورت آن‌ها احساس می‌کنند که شما درکشان می‌کنید. دوست دارم به استان سیستان و بلوچستان بروم و بین مردم زندگی کنم و ببینم که برای مردم فقیر چه‌کارهایی از دستم برمی‌آید انجام بدهم. در شهرهای بزرگ نسبتاً رسیدگی خوبی به این بچه‌های فقیر می‌شود و من از اینکه می‌بینم این بچه‌ها مشکلات سوءتغذیه ندارند خیلی خوشحال می‌شوم. البته بیشتر از اینها هم می‌شود رسیدگی کرد؛ اما من اگر قرار باشد کاری انجام دهم بیشتر علاقه‌مندم که به محروم‌ترین مناطق بروم. مطمئناً هر کاری که بتوانم عاشقانه برای مردم کشورم انجام خواهم داد.

ارسال نظر