فضای مجازی و هجوم کاربران هیجان زده
اینروزها فضای مجازی پر از کاربرانی شده که بی توجه به تناسب موضوع و جا و مکان آن، خواندن پیام های دلخواه خود را به دیگران تحمیل می کنند.
به گزارش ایمنا، فرقی ندارد در گروه سینما و هنر باشید یا رژیم غذایی و تربیت کودک، این روزها گویا تعداد زیادی از کاربران فضای مجازی موظفند یک دسته پیام را در رد و تایید آن که در خدمتگزاری شایسته تر می دانند و نمی دانند، فله ای در همه جا و به جا و بی جا فورواد و کپی کنند و در کمین پاسخ و عکس العمل مخالفی بنشینند تا رگباری از پیام های دیگر را نثار او کنند.
بی توجه به این که دیگران اگر اندیشه ای دارند با یک پیام مجازی آن را به یکباره کنار نمی نهند و اگر اندیشه ای ندارند چابک تر از مایی هم پیدا می شود و تاثیر پیامی که داده ایم از بین خواهد برد. آشفته ایم ما که به تناسب علت گرد هم آمدن چند عضو توجهی نداریم و می خواهیم به زور آن چه برای خود و دیگران بهتر می دانیم از هر دری و به هر نحوی وسط میدان بیندازیم.
دوست عزیز، آقای هنرمند، خانم شاعر، صحبت در مورد جدایی سیاست از هنر و تغذیه و تربیت و ... نیست که طبل آگاهی و هوشیاری انسان معاصر را در مواجهه با همۀ اتفاقات پیرامونش بکوبید، صبحت از جا و مکان هر بحث است و شیخ محمود شبستری از همان سدۀ هشتم همۀ گفتنی ها را گفته است: «جهان چون زلف و خال و خط و ابروست، که هر چیزی به جای خویش نیکوست»
برای اینکه بدانید دیگران را با پیام های نامربوط تا چه اندازه می رنجانید کافی است فرض کنید تعدادی از پزشکان، گروهی مجازی به منظور درمان بیماری فرضی شما راه اندازه ای کرده اند و حین بحث از چگونگی درمانتان، عده ای با فرستادن «صبح روز شنبۀ شما دل انگیز»، «خواص چای سبز»، «افشاگری آقای ایکس» و فورواد کردن «آمار آخرین رکورد داران گینس»، مانع دسترسی شما به آن چه که به آن نیاز دارید شوند. این دقیقا حسی است که شما با ارسال یک مطلب غیر مرتبط با عنوان گروه، به همۀ هم گروهی هایتان منتقل می کنید. حس یک مزاحم نه یک بیدار کنندۀ مسئول و قهرمان!
بهتر است با دیدن تعداد اعضای یک گروه بی توجه به علت جمع شدنشان هیجان زده نشویم و اگر هدفمان پر شور کردن انتخابات و کمک کردن به دیگران برای رقم زدن آینده ای بهتر است، از بهترین راه و روش برای دستیابی به آن تلاش کنیم نه ساده ترین و کم هزینه ترین و آزار دهنده ترین آن ها.
فراموش نکنیم پشت این دنیای مجازی، کاربرانی حقیقی وجود دارند، اگر چه بی نام و نشان اما انسان و شایستۀ احترام.