محمد شیری: خانه سینما هیچ کاری برایم نکرده است

بازیگر 68 ساله که از روی عشق و در جوانی وارد حرفه بازیگری شده امروز از انتخابی که کرده پشیمان نیست، هرچند روزگار برایش سخت و سخت‌تر می‌شود، اما به جوان‌هایی که به این حرفه علاقه‌مندند توصیه می‌کند با دقت بیشتری وارد دنیای بازیگری شوند و آن را به عنوان شغل اصلی‌شان انتخاب نکنند!‌ .

بازیگر 68 ساله که از روی عشق و در جوانی وارد حرفه بازیگری شده امروز از انتخابی که کرده پشیمان نیست، هرچند روزگار برایش سخت و سخت‌تر می‌شود، اما به جوان‌هایی که به این حرفه علاقه‌مندند توصیه می‌کند با دقت بیشتری وارد دنیای بازیگری شوند و آن را به عنوان شغل اصلی‌شان انتخاب نکنند!‌ .

محمد شیری در مشهد متولد شده و تا چهار سالگی در این شهر زندگی کرده و بعد از آن همراه خانواده‌اش به تهران آمده است.

بعد از پیروزی انقلاب هرچند امکان مهاجرت داشته، اما ترجیح داده در ایران بماند و در وطنش زندگی کند.

شیری را بیشتر به عنوان بازیگر آثار کمدی می‌شناسیم. قدیمی‌ترها شیری را با برنامه‌هایی مانند سیمای اقتصاد که در اوایل دهه 60 از شبکه یک پخش می‌شد به یاد می‌آورند و امروزی‌ها نقش‌آفرینی او را در آثاری مانند شب‌های برره و ساختمان پزشکان به یاد دارند.

با شیری که این روزها کم‌کار شده هم صحبت شدیم تا بگوید چگونه روزگار می‌گذراند.

این روزها مشغول چه کاری هستید؟
بعد از مدت‌ها بیکاری در فیلم «لازانیا» به کارگردانی آقای حسین قناعت بازی کرده‌ام و برای بازی در یک فیلم سینمایی دیگر هم صحبت کردم، اما هنوز قطعی نشده است.

پس بعد از مدت‌ها سینما به شما روی خوش نشان داده و دوباره به سینما برگشته‌اید. در ژانر آثار کمدی آثار خوبی در کارنامه دارید، چرا در سال‌های اخیر کمتر به شما نقش‌های طنز پیشنهاد شده است؟
بله! عاقبت مرغ سعادت روی شانه‌ام نشست! چند سالی است باندبازی در حوزه بازیگری زیاد شده و من علاقه‌ای ندارم وارد باندی شوم و به دفاتر تولید فیلم بروم و چاکرم و مخلصم تهیه‌کننده‌ها شوم که به من نقش بدهند!

خیلی از بازیگران قدیمی گلایه دارند که دست‌های پشت پرده نمی‌گذارد به آنها نقشی برسد به نظر شما که بازیگر با تجربه‌ای هستید، چرا این اتفاق در حوزه بازیگری رخ داده است؟
معتقدم اخلاق نه تنها در صنف بازیگری، بلکه در همه ابعاد جامعه کمرنگ شده. من عضو هیات مدیره انجمن بازیگران خانه تئاتر هم هستم. خیلی از بازیگران به من می‌گویند حدود دو سال است که بیکارند! اما انجمن ما قدرت اجرایی ندارد که بتواند برای این گروه از بازیگران کاری کند. واقعیت این است که ما امنیت شغلی نداریم!

خانه سینما برای حمایت سینماگران در هر رشته و شاخه‌ای راه‌اندازی شد، چرا این خانه صنفی نمی‌تواند از اعضای خود حمایت کند؟
من عضو خانه سینما هستم، اما آنجا هیچ‌کاری برایم نکرده است. از طریق خانه تئاتر بیمه شدم‌. خانه سینما هر سال از ما حق عضویت می‌گیرد، اما آنقدر قدرت ندارد که برای اعضایش امنیت شغلی فراهم کند. الان تهیه‌کننده‌ها حرف اول را در انتخاب بازیگران می‌زنند و حتی کارگردان‌ها نیز چندان حق انتخاب ندارند. من به عنوان بازیگر، سال‌های زیادی از عمرم را پای این کار گذاشته‌ام و خودم را به مردم ثابت کرده‌ام و از آنها نمره قبولی گرفته‌ام اما حاضر نیستم اعتبارم را نادیده بگیرم و به هر قیمتی نقش بگیرم. سنم بالا رفته و نمی‌خواهم برای کار به هر کسی رو بزنم!

اگر به گذشته برگردید باز هم بازیگری را به عنوان شغل انتخاب می‌کنید؟
روح زنده‌یاد علی معلم شاد! چند شب قبل از فوتش یک شب که حالم خیلی بد بود به او پیام دادم که «علی جان بیداری!» ده دقیقه بعدش به‌من زنگ زد و گفت: «چی شده بی‌خواب شدی؟» گفتم: «از روزی که در جشن حافظ مرا نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر کردی دیگر کسی سراغم نیامد!». وقتی کسی نامزد دریافت جایزه می‌شود، یعنی کارش را خوب انجام داده و باید پرکارتر شود اما برای من قضیه برعکس شد. نمی‌دانم، چرا برای من این اتفاق افتاد.

شما در قهوه تلخ بازی نکردید، آیا دلیل خاصی داشت‌؟
هم خودم و هم دیگران از این موضوع متعجب شدیم. بعد از موفقیتم در سریال شب‌های برره گمان می‌کردم پرکار خواهم شد، اما آقای مدیری در آثار دیگرش سراغم نیامد. من در سریال جایزه بزرگ با آقای مدیری همکاری کردم که بازیگر برتر شبکه سه در همان سال شدم و در سریال شب‌های برره هم با او همکاری کردم. این دو کار باعث شد خیلی‌ها فکر کنند من در باند او هستم، اما اینچنین نبود. من در باند هیچ کسی نیستم و از باند خوشم نمی‌آید.

به این سوالم جواب ندادید، اگر به عقب برگردید باز هم بازیگر می‌شوید؟
بله! چون دوست دارم با کارم مردم را شاد کنم. عضو شورایاری منطقه ایرانشهر هم هستم، دوست دارم برای مردم کار کنم. سال 68 برای اجرای یک تئاتر به اروپا رفتیم اولین گروه تئاتری بودیم که بعد از پیروزی انقلاب به اروپا می‌رفت. همان زمان شرایط مهیا بود همان‌جا بمانم و بعد به آمریکا بروم‌؛ اما من ایران و مردم کشورم را دوست دارم. در ایران به دنیا آمدم و حتی اگر گدایی هم کنم از وطنم نمی‌روم.

به جوان‌هایی که دوست دارند بازیگر شوند و از این راه به پول و شهرت دست پیدا کنند چه توصیه‌ای دارید؟
به همه جوان‌هایی که به من مراجعه می‌کنند و می‌خواهند وارد حرفه بازیگری شوند توصیه می‌کنم بازیگری را به عنوان شغل اول خود انتخاب نکنند. بدون فانوس وارد این تاریکی نشوند!بازیگری امنیت شغلی ندارد! سه سال بیکار بودم که بازی در لازانیا به من پیشنهاد شد. هیچ‌کس نپرسید تو کرایه خانه‌ات را چگونه تامین می‌کنی یا بقیه مشکلاتت را چگونه رفع می‌کنی. این شرایط فقط برای من نیست، خیلی از بازیگران دچار این مشکلات هستند. این روزها واویلایی است در دنیای بازیگری!نقش می‌فروشند!این روش بدترین نوع کاسبی است. مگر می‌توان هنر را خرید؟ یک آدم پولدار بدون این‌که بداند بازیگری چیست به تهیه‌کننده مقدار زیادی پول می‌دهد و بازیگر یک فیلم می‌شود. این اتفاقات بشدت حالم را بد می‌کند.

ارسال نظر