دختر ۳ ساله به آرزوی بادکنکی خود رسید/امید دشمن سرطان

دختر سه ساله مبتلا به سرطان که آرزو داشت یک عالمه بادکنک داشته باشد، با ابتکار یک موسسه مردم نهاد اهواز و در میان اشک شوق مردم، به آرزوی خود رسید.

دختر سه ساله مبتلا به سرطان که آرزو داشت یک عالمه بادکنک داشته باشد، با ابتکار یک موسسه مردم نهاد اهواز و در میان اشک شوق مردم، به آرزوی خود رسید.
به گزارش مهر، مؤسسه پنجمین فصل قشنگ طی سال های اخیر آرزوی کودکان مبتلا به سرطان بسیاری را برآورده کرده که از آن جمله می توان به پلیس، خلبان یا سیندرلا شدن، داشتن شهری پاک و آتش نشان بودن اشاره کرد. عصر پنج شنبه اما قرار بود آرزوی کودک سه ساله اهل شوش که مبتلا به بیماری سرطان است، محقق شود.
مریم همراه خاله آرزوها از فرش قرمز عبور و به محل از قبل آذین بندی شده وارد و با تشویق حاضران به آرزوی خود که داشتن یک عالمه بادبادک بود، دست پیدا کرد؛ البته در این میان شهروندان خیرخواهی نیز برای مریم عروسک های موزیکال و اسباب بازی های دخترانه برای او تهیه کرده بودند.
هدا رشیدی عضو هیئت مدیره پنجمین فصل قشنگ به خبرنگار مهر می گوید: از سال ۹۴ یا همان سال ۲۰۱۶ میلادی، جشنواره «هستیم تا بمانی» شروع به کار کرد؛ این مفهوم جمله مجموعه ای از افرادی هستند که تلاش می کنند تا کودکان بیشتری را زنده نگه دارند، امید بیشتری را القا و لبخند بیشتری را اهدا کنند .
وی یادآور می شود: برای امسال که «هستیم تا بمانی» ۲۰۱۸ و سومین جشنواره است، از ۱۰ تا ۱۵ بهمن در دو بخش اجرای برنامه داریم؛ در بخشی مجموعه نمایشگاه عکس اشک و لبخند که توسط دکتر جاسب جمع آوری شده را به معرض نمایش می گذاریم.
عضو هیئت مدیره پنجمین فصل قشنگ با اشاره به اینکه تمامی برنامه های این هفته در محل کیانپارس ـ جاده ساحلی، پارک ۴۲ هکتاری (پارکینگ شماره چهار) برگزار می شود، ادامه می دهد: هر روز طی هفته از ساعت ۱۴ ظهر یک سری برنامه ها را داریم؛ امروز یک آرزو کودک مبتلا به سرطان سه ساله اهل شوش را برآورده کردیم که خیلی حال مناسب نداشت و به سختی هماهنگ کردیم تا در برنامه حضور داشته باشد.
رشیدی بیان می کند: مریم دوست داشت که یک عالمه بادبادک داشته باشد و فضایی را برای وی ایجاد کردیم که به وجد و هیجان بیاید؛ با توجه به اینکه کودک است، خاله آرزوها وی را همراهی می کند ولی در بخش نوجوانان و جوانان خاله آرزوها به دلیل حفظ شأن آنها از برنامه حذف می شود.
وی عنوان می کند: سال ۹۴ یک درخت خشک را برای آرزوها بنا کردیم که با آرزوهای این کودکان به ثمر نشست؛ برگ های این درختان را با آرزوی کودکان تزئین کردیم ولی بعد از گذشت سه سال چون خیلی از بچه ها را از مرگ نجات یافتند؛ دیگر این درخت جوانه داده، سبز شده و خشک نیست.
مردم بیایند
عضو هیئت مدیره پنجمین فصل قشنگ می گوید: امسال یکی از درختان زنده را انتخاب و آرزوهای کودکان را روی آن نصب می کنیم و مردم شهر هم برای این برنامه دعوت هستند که برای برآورده کردن آرزوها به میدان بیایند.
رشیدی یادآور می شود: همیشه همیاران بی نام آرزوها را انتخاب و بر اساس لیست تهیه شده هرکسی شماره ای برداشته و هدیه مربوط به آن را بعد از تهیه برای کودک ارسال می کرد.
وی با تأکید بر لزوم درگیر شدن مردم شهر در این ماجرا می افزاید: بالای ۱۰۰ آرزو داریم و از آنها مجموعه ای تهیه و تاکنون جایی نشر ندادیم؛ این آرزوها را تماما بر درخت نصب می کنیم تا هر شهروند یک آرزو را برآورده و یک لبخند اهدا کند.
عضو هیئت مدیره پنجمین فصل قشنگ می گوید: در یکی از مراحل حامیان حاضر و به برآورده کردن آرزوها می پردازند؛ در واقع یا هدایا را ارائه و یا اینکه وجه نقدی را تقدیم می کنند که بیشتر برای آرزوی سفر مشهد که بین کودکان بسیار زیاد هم هست، کاربرد دارد.
۶۰ کودک در مسیر تحقق آرزو
رشیدی با اعلام این خبر که باید آرزوی ۶۰ کودک را برآورده و کار از اردیبهشت ماه سال آینده شروع می شود، ادامه می دهد: یک روز مانده به پایان هفته، مردم را به خون دهی برای پلاکت دعوت می کنیم و در همین محل اجرای برنامه های هفته تخت اهدای خون و انجام آزمایش را مستقر می کنیم.
وی در ادامه بیان می کند: بانک خون ما اصلا غنی نیست و خیلی فقیر است؛ برای هر کودک مجبور هستیم خیلی فوری اعلام کنیم و آیا مردم بیایند یا نه، ضمن اینکه آزمایش هزینه دارد.
عضو هیئت مدیره پنجمین فصل قشنگ عنوان می کند: در روز آخر یک مدیتیشن دسته جمعی داریم که برای انجام آن از هیئت یوگا، هیئت های ورزشی مثل نینجوتسو، رزمی ها، بسکتبال و غیره دعوت شده است.
وی اظهار می کند: ساعت ۱۹ روز آخر، خودروی سفیر مربوط به مجموعه فرهنگی اوج (شبکه افق) حضور دارد؛ البته این خودرو هر روز در مناطق محروم و یک روز در بیمارستان بقایی حاضر و عمودلقک ها که فوق تخصص های خنده هستند به کودکان آموزش می دهند.
حضور مردم پررنگ شود
عضو هیئت مدیره پنجمین فصل قشنگ با گلایه از حضور کمرنگ مردم در برنامه ها می گوید: برنامه های خود را در ساعات مختلف برای مردم برگزار کردیم ولی آنها بهانه های مختلف زیادی مثل آفتاب و باران دارند در حالی که ما هم مجموعه ای از آدم ها هستیم که بدون نگاه به این بهانه ها کار می کنیم؛ بارها شده که خودم در مجموعه آرزو مسموم شدم ولی خندیدن کودک برایم ارزشمند بوده است.
رشیدی در پایان خواستار می شود: از مردم تقاضای حضور پررنگ تر در برنامه ها را داریم؛ به نظر من برای اینکه حال دل کودکان را بهتر کنیم باید خودمان کم بهانه تر باشیم. سرطان درمان ندارد ولی امید داشتن و حفظ روحیه دشمن اصلی سرطان است و باید روحیه امید را به برنامه های متنوع به این کودکان تزریق کرد.
روایت مادر مریم ۳ ساله
مادر مریم سه ساله در گفتگو با خبرنگار مهر می گوید: او سه سال و چهار ماه سن دارد و دو هفته است که با تب شدید و التهاب شکم متوجه بیمار بودن وی شدیم؛ ابتدا دکتر گفت عفونت قدیمی هست و اشکالی ندارد ولی بعد از گذشت سه روز دوباره دردش شروع و حالش خیلی بد شد.
او ادامه می دهد: وقتی او را به بیمارستان شوش بردیم گفتند که باید به اهواز ببرید و بعد هم که سه روز بیمارستان ابوذر ماند گفتند که خونش اشکال دارد و باید به بیمارستان بقایی منتقل شود.
این مادر نگران در پایان با اشاره به اینکه دکترها فقط از شیمی درمانی به ما گفته اند و اسمی از پیوند استخوان نشنیدیم، می گوید: مریم یک ماه هم در بیمارستان بقایی بستری ماند و از آن به بعد در دوره های چهار یا پنج روزه برای درمان به اهواز می آییم.
از آلمان تا اهواز
سید نعمه نوری جابری امام و مدیر مؤسسه بیت الزهرا القرآن در کشور آلمان نیز که در این برنامه حاضر شده است، می گوید: با یکی از دختران خودم که یکی از همیاران بی نام این مؤسسه هست آشنا و او مرا به برنامه ها آورد.
وی اضافه می کند: اولین روزی که به ایران آمدم مستقیم به بیمارستان رفتم و با کودکان سرطانی ملاقات و دیدار داشتم؛ تا حد وسع با آنها صحبت کردم و به شکرانه پروردگار از آنجایی که دیدم حضور و صحبت من با آنها اندک تأثیری داشت به خودم بالیدم که به این عرصه پا گذاشتم و از آن دخترم هم ممنون هستم.
نوری جابری یادآور می شود: بعد از ورودم به ایران دومین یا سومین آرزویی است که شرکت می کنم و احساسم قابل توصیف نیست وقتی که ببینم بچه خردسال، بیمار و ناامیدی با این برنامه ها امیدوار، خوشحال و لبخند بر لب دارد و خانواده آنها شاد می شوند.
وی با اشاره به اینکه امیدوارم با حضور ناقابل مردم بتوانم دل کودک بیماری را شاد کنم، ادامه می دهد: به مردم توصیه می کنم که وقتی پیامی در مورد این برنامه ها دریافت می کنند حداقل حاضر شوند چون این حضور برای بهبودی و امیدوار شدن کودکان تأثیر دارد.
این فرد خیراندیش در پایان عنوان می کند: افراد توانمند نیز به این مؤسسات کمک کنند چون برآورده کردن آرزوهای کودکان سرطانی استان نیازمند حمایت مالی است و این امر نیز جز با همکاری مردم غیور و شهید پرور خوزستان میسر نمی شود.

ارسال نظر