طنز؛ ما دهه شصتیهای نفهم
من نمیدانم این دهه شصتیها تا کی میخواهند به این اعمال خودشان ادامه بدهند. تا کی فخر فروشی به دهه هفتادیها و هشتادیها؟ تا کی نوستالژیبازی دهه شصتی؟ تا کی غرور و تعصب بیجا؟ به جای همه این کارهای عبث و بیهوده باید از مشکلاتی که برای کشور و مسئولان ایجاد کردهاند، شرمنده باشند و هر چه زودتر عذرخواهی کنند.
علیرضا لبش : من نمیدانم این دهه شصتیها تا کی میخواهند به این اعمال خودشان ادامه بدهند. تا کی فخر فروشی به دهه هفتادیها و هشتادیها؟ تا کی نوستالژیبازی دهه شصتی؟ تا کی غرور و تعصب بیجا؟ به جای همه این کارهای عبث و بیهوده باید از مشکلاتی که برای کشور و مسئولان ایجاد کردهاند، شرمنده باشند و هر چه زودتر عذرخواهی کنند. من به عنوان اولین دهه شصتی میخواهم از همین جا از مسئولان عذرخواهی کنم و شرمندگی خودم را برای مشکلاتی که برای این عزیزان ایجاد کردهام اعلام کنم.
ببخشید که ما وقتی به دنیا آمدیم، زایشگاههای کشور را پر کردیم و با بیمبالاتی و بیمسئولیتی خود نفهمیدیم که زایشگاههای کشور یک ظرفیت محدودی دارند و الان وقت متولد شدن نیست و حداقل دو دهه قبلتر یا بعدتر باید به دنیا میآمدیم.
ببخشید که موقع مدرسه رفتن به ظرفیت محدود مدارس کشور توجه کافی نشان ندادیم و وقتی هفت سالمان شد، با لجاجت و سرتقبازی تمام، حق خودمان دانستیم که وارد مدرسه شویم، در حالی که میتوانستیم برای مدرسه رفتن حداقل یک دهه صبر کنیم و فضای آموزشی کشور را با مدارس 50 یا 60 نفری و نشستن روی موزاییکهای کلاس مسموم نکنیم.
عذر میخواهم که حواسمان به ظرفیت دانشگاهها نبود و کنکور و دانشگاه را با بیدقتی تمام به جولانگاه خودمان تبدیل کردیم و برای ورود به دانشگاه و تحصیلات عالیه به هر ضرب و زوری و به هر رشته نامربوطی روی آوردیم و نظام آموزش عالی کشور را با مشکلات عدیده زیادبود دانشجو مواجه کردیم و باعث زحمت استادان و کارمندان آموزش دانشگاهها شدیم.
ما را عفو کنید که بعد از تحصیل به دنبال شغل به راه افتادیم و آمار بیکاری کشور را بالا بردیم. در حالی که میتوانستیم ور دل پدر و مادر عزیزمان بنشینیم و ادعایی هم در مورد بیکاری و کار نداشته باشیم و کلا جزو جمعیت به حساب نیاییم تا آمار بیکاریمان باعث نگرانی مسئولان نشود که خدایی نکرده در مورد ما غصه بخورند و پوستشان خراب شود.
از گناهان ما بگذرید که به دنبال سر و همسر به راه افتادیم و بیخودی خواستیم مزدوج شویم و بعد آمار ازدواج و طلاق را در جامعه بالا بردیم و باعث سیاهنمایی شدیم. مگر همه مردم باید ازدواج کنند که ما اینقدر مصرانه به دنبال مزدوج شدن بودیم و اصلا دقت نکردیم که ازدواج ما میتواند چه بلایی بر سر اعصاب مسئولان بیاورد.
ما واقعا شرمسار و روسیاهیم که داریم پیر میشویم و در موقع پیری و کوری هم نمیخواهیم دست از سر مسئولان برداریم و میخواهیم در آن وقت هم آنها را به زحمت بیاندازیم که به وضعیت ما فکر کنند. من نمیدانم چرا خودمان را با یک جام شوکران تمام نمیکنیم و اینقدر باعث آزار و اذیت همه هستیم.
دهه شصتیهای جهان بیایید دیگر کسی را اذیت نکنیم و قدری به فکر پوست حساس مسئولان باشیم.
منبع: روزنامه قانون