ناگفتههای تصویر جنجالی جلوی ورزشگاه آزادی!
حکایتش به فیلمهای کمدی میماند. فدراسیون ۵ ستاره دنیا یا به قول رئیس فدراسیون مان، تنها فدراسیون ۵ ستاره دنیا برای برگزاری بازی دوستانه با مشکل روبروست. از میان این همه کشور و کشور دولت عضو فیفا رفته اند سراغ جرجیس!
آنچه در ادامه میخوانید بخشی از حقایق پنهان شده در پس سفر سیرالئون به تهران است.
به گزارش خبرآنلاین، حکایتش به فیلمهای کمدی میماند. فدراسیون ۵ ستاره دنیا یا به قول رئیس فدراسیون مان، تنها فدراسیون ۵ ستاره دنیا برای برگزاری بازی دوستانه با مشکل روبروست. از میان این همه کشور و کشور دولت عضو فیفا رفته اند سراغ جرجیس!
سیرالئون که به دلیل تعلیق، درگیر جنگ های درونی؛ فدراسیونش سامان نداشت و تازه دو روز بعد از اقامت در تهران و هزینه اقلا نیم میلیاردی برای اقامت و اسکان شان، ناچار باشیم با فیفا مذاکره کنیم و البته نمی دانیم به چه شکلی رضایت ایشا جوهانسن، رئیس فدراسیون مخلوع شان که از سوی فیفا به رسمیت شناخته می شود را بگیریم!
بماند که به این ها احتمالا باید هزینه آژانسی که بازی را فیکس کرده را هم بیافزاییم.
هر آنچه بود اما تیم ملی باید در این روز بازی میکرد. از میان تمام ۱۵ کشور آفریقایی که فدراسیون بر اساس معیارهای کادرفنی برای بازی با تیمی ضعیفتر که مناسب برای روز سوم تمرینات تیم ملی باشد، به دو گزینه کنگو و سیرالئون رسید که فدراسیون های شان به نامه دعوت ایران پاسخ مثبت داده بودند. توافق برای حضور شکل گرفت و هزینه ها با ما بود چون ما تیمی با این ویژگی می خواستیم. استایل بازی آفریقایی، با فشار کم روی بازیکنان مان. دادن تجربه یک بازی ملی حرفهای به یاران لیگی کم تجربه تر با فشار پایین تر!
اگرچه ما ایرانیها حافظه تاریخی ضعیفی داریم اما با سرچی دم دستی در پیشینه تیمهای ملی صعودکرده به جامجهانی می بینیم در سال ۲۰۰۶ برای چنین برهه ای از تاریخ، برانکو تیمش را به مصاف تیمهایی چون منتخب باقرشهر و شهاب زنجان لیگ دویی با هدایت هومن افاضلی میفرستاد! بدون تردید سیرالئون از هر دو تیم انتخابهای بهتری است!
ماجرا اما جایی تلخ میشود که این تیم با همه مختصاتی که برایش ذکر شده، بعد از هزینههایی که برایش شده، به تهران آمده، مشکل فیفایش حل شده اما باز هم باید خاطرهای تلخ در ذهن اعضایش از سفر به ایران بماند.
تصویری که عصر جمعه خیلی اتفاقی از اعضای این تیم گرفتم، بعد از نیم ساعتی سرگردانی اعضای این تیم جلوی ورزشگاه آزادی بود.
با دخترم نیکی رفته بودیم تا در عصر یک روز تعطیل، تمرینی از تیمملی را ببینیم. به جای کارت حراست سازمان ورزش، کارت مخصوص مسابقات لیگ را همراه داشتم که مرجع صادرکننده هر دو سایت حراست وزارت ورزش است اما مانع از حضورم شدند.
ده دقیقه ای منتظر ماندم تا شاید هماهنگی کنند. هر بار یکی از پشت خط به آن یکی می گفت نمیشود و باز روز از نو.
در همین حین اما چند مرد پا به سن گذاشته افریقایی با لباس شخصی وارد نگهبانی ورودی آزادی شدند. گفتند تیم ملی شان تمرین دارد. ابتدا گمانم این بود که هوادار هستند.
به خواست نگهبان با یکی شان که انگلیسی بلد بود همکلام شدم. شوکه بودم از اینکه اعضای تیم ملی سیرالئون هستند! سرمربی شان شاکی بود از اینکه ول شدند به امان خدا، میگفت به آنها قول تمرین در زمین اصلی را دادند اما حالا هیچ کس از فدراسیون ایران پاسخگویشان نیست! مترجم و مامور حراستشان ول شان کرده بودند به امان خدا تا این جماعت با پای پیاده و با وضعی اسفناک راهی ورزشگاه شوند و بروند برای تمرین در زمین اصلی. سرمربی اصرار داشت بدون تمرین در زمین اصلی، اصلا جلوی ایران بازی نمی کنند!
با چند مسئول در تیمملی تماس گرفتم، یا در دسترس نبودند و یا مثل یکی شان که قطعا مسئولیت مستقیم در ست کردن مسابقات دارد، گفتند به آنها ارتباطی ندارد. فدراسیون خودش باید برای شان راهنما می گذاشته!
اینها را توضیح دادم شروع کردم به فیلمبرداری از این جماعت و توضیح دادن اتفاقات که یکی با دست به موبایلم کوبید و گفت فیلم نگیرم!
مسئول حراست تیم مهمان بود که معلوم نبود وقت شکار کجا بوده! حالا رسیده بود و داشت شاخ و شانه میکشید. نیم ساعتی دیرتر به تیم رسیده بود و انگار از زمین و آسمان طلب داشت!
این وضع مهمانداری فدراسیون ۵ ستاره بود از مهمانهایی که به خواست ما در تهران هستند. خوب و بدشان دیگر تشخیص فنی کادرفنی تیمملی است.
کادری که همه اذعان داریم با شایستگی تیممان را به اینجا رسانده. ولی آبروریزی جایی بود که چنین برخوردی داشتیم با این جماعت که به دعوت ما ایران آمده اند!
بدون شک هیچ تیمی برای روز سوم تمریناتش با تیمی سخت و بزرگ بازی نمی کند و بی تردید، فارغ از گفته های علی کریمی و دیگران ؛ بازی با سیرالئون با هر متری بهتر از بازی با شهاب زنجان است. که همین تیم ملی در عید با تونس بازی می کند و الجزایر که هر دو از خوب های آفریقا هستند.
درد اما ساختار نابسامان تشکیلات فدراسیون ۵ ستاره است که اینچنین در رتق و فتق امور یک بازی دوستانه ساده، ناتوان عمل می کند و مثلا یک ترک پست مسئول ترجمه و مسئول حراستش، اینچنین همه چیز را فاجعه آمیزتر می کند! این نکاتی است که امثال مهدی تاج و محمدرضا ساکت باید برایش فکری کنند تا اینچنین با هجمه انتقادات روبرو نشوند و فدراسیون 5 ستاره شان به تمسخر گرفته نشود که بی شک شرایط به این بدی که بازنمایی می شود، نیست.