محمد هاشمی: بعد از فوت برادرم مسؤلین اعتنایی به توصیه‌های ما نمی‌کنند

محمد هاشمی رفسنجانی گفت: عده‌ای پیش حاج آقا می‌رفتند و ایشان توصیه‌هایی به آن‌ها می‌کرد، اما بعد از حاج آقا کسی نیست که توصیه‌ای کند و اگر توصیه‌ای هم بشود، پذیرفته نمی‌شود.

محمد هاشمی رفسنجانی گفت: عده‌ای پیش حاج آقا می‌رفتند و ایشان توصیه‌هایی به آن‌ها می‌کرد، اما بعد از حاج آقا کسی نیست که توصیه‌ای کند و اگر توصیه‌ای هم بشود، پذیرفته نمی‌شود.
به گزارش تسنیم، ضلع غربی نمایشگاه بین‌المللی تهران؛ مرکز جامع سرطان می‌شود محل دیدار ما با محمد هاشمی کوچکترین برادر رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام. با لحنی مهربان من و عکاس را به سمت انتهای اتاقش راهنمایی می‌کند و می‌گوید معمولاً همکارانتان که می‌آیند این قسمت را برای عکاسی انتخاب می‌کنند البته شما خودتان استادید و بهتر می‌دانید. از زمان مصاحبه قبلی 3-2 سالی می‌گذرد. باتعجب می‌پرسم: آقای مهندس هنوز پروژه ساخت این مرکز به پایان نرسیده؟ دل پردردی دارد از کارشکنی‌های صورت گرفته درمسیر ساخت و ساز این مرکز و بیماران سرطانی که چشم امید به بهره برداری از این مرکز داشتند.

سیاستمدار کهنه‌کاری که مبارزات انقلابی و سیاسی خود را مدیون هم‌جواری برادر بزرگتر خود می‌داند. محمد هاشمی رفسنجانی در دانشگاه "برکلی " کالفرنیا تحصیل کرده و علاوه بر آن به حوزه علمیه نیز رفته است. به اعتقاد پدرش فرزند در سن بلوغ باید در محیط مذهبی رشد کند و بعد به ضرورت زندگی در هر محیطی باشد، مشکلی پیش نخواهد آمد. به همین دلیل خودش و 4 برادر بزرگترش در سنین نوجوانی برای تحصیل رهسپار قم شدند. از فعالیت‌های سیاسی‌اش می‌توان به مشارکت فعال در نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) در دهه 1340 و پایه‌گذاری "انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا " اشاره کرد. در سال‌های 1363 تا 1373 به‌عنوان دومین رئیس‌سازمان صداو سیما پس از پیروزی انقلاب خدمت کرده است. وی همچنین در تاسیس "حزب کارگزاران سازندگی "به‌عنوان عضو مؤسس شرکت داشته است.

گفت‌وگو با «محمدهاشمی» ازموضوعات نوروزی تا مسائل سیاسی و دلایل حضورش در انتخابات 96 به شرح ذیل است؛

سال‌های اخیرتعطیلات نوروز را بیشتر در کرمان سپری می‌کنیم

تعطیلات نوروز را معمولا چگونه می‌گذرانید؟
ما معمولا در سال‌های گذشته ایام نوروز را سعی می‌کردیم از تعطیلات حداکثر استفاده را داشته باشیم و از آنجا که خانواده من هم شغل آموزشی داشتند لذا از این تعطیلات به خوبی استفاده می‌کردیم و بعضا به سفر عمره می‌رفتیم. آنجا هم در ایام عید هوا خوب بود و هم حرمین خلوت بود لذا فرصت مناسبی بود تا از این شرایط استفاده کنیم، اما الان 10 سالی است که به واسطه روابط نه چندان خوب ایران و عربستان شرایط مناسب برای این اقدام را نداریم و از آنجا که بیشتر خانواده ما در منطقه کرمان هستند از تعطیلات نوروزی استفاده می‌کنیم و به استان کرمان و شهرستان رفسنجان می‌رویم و از این فرصت برای صله رحم و دیدار اقوام استفاده می‌کنیم.

ما اقوام زیادی در کرمان و رفسنجان و نوق یا همان بهرمان داریم و از ایام عید برای دید و بازدید با این عزیزان استفاده می‌کنیم.


خانواده دونفره من و حاج خانم الان 15 نفره است
چند فرزند دارید؟
هاشمی:چهار فرزند دارم، سه پسر و یک دختر که همه ازدواج کردند و ثمره این ازدواج‌ها پنج نوه است با این حساب جمعیت دو نفره من و حاج خانم حالا 15 نفره شده است. ایام عید با نوه‌های خود نیز سرگرمم که خیلی شیرین هستند و به اصطلاح مغز بادامند و در حقیقت زحمت آن‌ها را پدر و مادر می‌کشند و لذت شان را پدربزرگ و مادربزرگ می‌برند.

شغل فرزندتان چیست؟
هاشمی:دخترم در همان مدرسه محل تحصیل خود به تدریس می‌پردازد و پسر‌ها نیز بیشتر به کار کشاورزی مشغولند.

رسم اسکناس لای قرآن هنوز در خانواده ما هست

اهل عیدی دادن هم هستید؟
هاشمی:یک رسمی از قدیم در خانواده ما بود که بزرگتر‌ها عیدی می‌دادند. مثلا زمانی که بزرگان فامیل در قید حیات بودند پول نو لای قرآن می‌گذاشتند و هر کس به تیمن و تبرک از بزرگتر‌ها و از طریق قرآن عیدی خود را دریافت می‌کرد این رسم هنوز در خانواده ما وجود دارد.

اگر بخواهید به یک نفر عید بدهید به طور کلی سمبل یک عیدی خوب را چه می‌دانید؟

هاشمی:البته نوع عیدی بستگی به طرف مقابل دارد عیدی در مفاهیم و فرهنگ ما دو معنا دارد برخی جنبه مادی برایشان مهم است، اما برخی بیشتر به ارزش معنوی آن عیدی توجه می‌کنند. مثلا اگر اختلافی در یک خانواده باشد به مناسبت عید این اختلافات کنار برود و محبت و عشق و دوستی جایگزین شود. عده‌ای هم به لحاظ مالی نیازمند و محرومند و در مناسبت‌هایی مثل اعیاد اگر کمکی از بزرگتر‌ها بگیرند به نحوی که بتوانند مشکلی از آن‌ها جبران کنند برایشان مفید است و از این رو وجه مالی و مادی عیدی برایشان اهمیت بیشتری دارد. پس عیدی دهنده و عیدی گیرنده در تعیین نوع عیدی مهم و اثرگذارند.

در مرکز جامع سرطان به دنبال بهره مندی ازبهترین تجهیزات تشخیصی-درمانی هستیم/این مرکز ظرفیت خدمت رسانی به 1000 نفر در روز را دارد


مهمترین هدفی که برای سال آینده دارید چیست؟

هاشمی:هدف ما در مرکز جامع سرطان ساخت و تجهیز سریعتر این مرکز است، چون سرطان در کشور یک فاجعه دردناک است و ما در ایران تجهیزات لازم برای تشخیص این بیماری را نداریم به طور کلی سرطان سه مرحله یا سه فاز دارد، فاز اول آن فاز کمون یا خواب است و در این مرحله اگر امکان تشخیص این بیماری وجود داشته باشد سرطان نیز مثل هر بیماری دیگری قابل درمان است و به اعتقاد خیلی از اطبا مانند یک سرماخوردگی ساده است که به آسانی درمان می‌شود.

فاز دوم فازی است که خود را نشان می‌دهد و عوارضی در بدن دارد که پس از آزمایش‌های لازم مشخص می‌شود این بیماری در بدن فرد وجود دارد.

در کشور ما شایع‌ترین سرطان بین خانم‌ها سرطان سینه و رحم و در بین مردان سرطان پروستات است که پس از بروز علائم نیز اگر به موقع اقدام شود؛ سختی‌هایی دارد، اما قابل درمان است و روش‌های درمانی مانند جراحی، دارودرمانی، شیمی درمانی و پرتو درمانی دارد. به این ترتیب که به وسیله جراحی غده را از بدن خارج می‌کنند، اما برای اطمینان بیشتر که اثری از آن در بدن باقی نماند پرتودرمانی یا شیمی درمانی می‌کنند.

به طور کلی تمام این مراحل بسیار هزینه بر، اما قابل درمان است. اما فاز سوم این بیماری مرحله متاستاز است که این بیماری در بدن پخش می‌شود و درمان آن کار بسیار پیچیده و مشکلی است و درد زیادی را هم برای بیمار به دنبال دارد. در کشور ما، چون تجهیزات تشخیصی مناسب نداریم معمولا سرطان‌ها در مرحله سوم تشخیص داده می‌شوند. مرحله‌ای که درمان سخت و گرانی دارد این در حالی است که این بیماری حتی اگر در فاز دوم نیز کشف شود مثلا غده را برمی دارند یا در نوع سرطان سینه، سینه را برمی دارند یا در آقایان پروستات را درمی آورند، اما متاسفانه به دلیل عدم وجود تجهیزات مناسب تشخیصی درمانی در کشورما این روند طی نمی‌شود.

در مرکزجامع سرطان ما علاقه مندیم که بهترین تجهیزات تشخیصی دنیا را استفاده کنیم و ظرفیت طراحی شده در این مرکز ویزیت هزار نفر در روز است و مرحله اول در این مرکز چکاپ هر فرد از منظر وجود بیماری سرطان به صورت کمون یا خواب در بدن است. به طور کلی سرطان به معنی غده است این غده ممکن است در بدن برخی وجود داشته باشد، اما بدخیم نباشد هدفی که ما برای سال آینده برای خودمان در این مرکز داریم در حقیقت سرعت بخشیدن به کار است.


من و حاج خانم سنگر را حفظ کردیم و عضو هیچ گروه تلگرامی نیستیم!

در فضای مجازی هم فعال هستید؟

هاشمی:من تلگرام روی گوشی ندارم، چون واقعا فرصت چک کردن آن را ندارم البته از یکسری سایت‌های خبری موجود در جامعه اخبار و گزارشات را پیگیری می‌کنم، اما از فضای مجازی زیاد استفاده نمی‌کنم و عضو هیچ یک از این گروه‌های تلگرامی نیستم حتی نوع فامیلی آن؛ چون فامیل ما هم مثل بسیاری از اقوام و فامیل‌ها در تلگرام گروه‌هایی دارند، اما من عضو هیچ کدام نیستم، چون وقتی عضو می‌شوی و عده‌ای هم بدانند که عضو هستی توقعشان زیاد می‌شود و انتظار پاسخگویی دارند؛ لذا از آنجا فرصت نمی‌کنم به تک تک تقاضا‌های آن‌ها پاسخ دهم عطای آن را به لقایش بخشیدم، اما از فضای رسانه‌ها استفاده می‌کنم.

از طرف دیگر، چون فرزندانم در این گروه‌ها عضو هستند شب‌ها که می‌آیند اگر اتفاق جالبی افتاده باشد یا فیلم جدیدی به دست شان رسیده باشد به من نشان می‌دهند.

خانواده همسرم نیز خانواده بزرگی هستند و گروه‌های تلگرامی آن‌ها بیش از 300 ، 400 عضو دارد، اما من عضوهیچکدام ازآن گروه هاهم نیستم. حتی حاج خانم نیز عضو این گروه‌ها نشده و همچنان سنگر را حفظ کردیم!

مرحوم هاشمی عیدی هایی‌که از امام (ره) می‌گرفت را به بقیه عیدی می‌داد
خاطره‌ای از ایام نوروز با حضور مرحوم هاشمی به ذهن دارید؟

هاشمی:زمانی که در ایام عید به همراه مرحوم هاشمی خدمت امام (ره) می‌رفتیم امام مطابق روال متداول به همه عیدی می‌دادند منتهی عیدی امام از سکه‌هایی بود که ارزش مادی نداشت؛ امام این سکه‌ها را در کاسه‌ای می‌ریختند و زمانی که ما برای دیدار ایشان می‌رفتیم از این سکه‌ها به ما تعارف می‌کردند. آقای هاشمی همیشه یک مشت از این سکه‌ها برمی داشت و داخل جیبش می‌ریخت؛ بعدا همان‌ها را به کسانی‌که برای عیدی اش می‌امدند؛ می‌داد.

امام به کنایه گفت؛ امیرکبیر کِی زنی به این زیبایی داشت
خاطره‌ای از زمانی که ریاست صدا و سیما را برعهده داشتید بفرمایید.

هاشمی:اینکه تعریف می‌کنم هم خاطره است و هم درسی برای صدا و سیمای امروز. من هشت سال از دوران مدیریتم بر سازمان صدا و سیما در زمان رهبری امام خمینی (ره) بود و پنج سال در زمان مقام معظم رهبری. امام و رهبری نسبت به مسائل صدا و سیما بسیار حساس بودند. زمانی که من به صدا و سیما رفتم این مرکز هنوز تولیدی به معنی واقعی نداشت و مناسبت‌ها که فرا می‌رسید به آرشیو صدا و سیما مراجعه می‌کردیم و از امکاناتی که در آرشیو بود، تصاویری را می‌گرفتند و روی این تصاویر متنی را می‌خواندند. یکی از این مناسبت‌ها سالگرد شهادت امیرکبیر بود در آرشیو سریالی به نام «سلطان صاحبقرانیه» بود که زمان شاه ساخته شده بود و زندگی ناصرالدین شاه را به تصویر کشیده بود که بخشی از آن به زندگی امیرکبیر، نخست وزیر وی برمی گشت.

یک صحنه‌ای مربوط به قتل امیرکبیر در حمام فین بود همکاران ما در آن زمان این صحنه را گرفته بودند و در همان سریال زنی که نقش زن امیر را بازی می‌کرد تصویر وی را به نمایش گذاشتند و زمانی که خبر قتل امیر را به همسر وی دادند او گریه می‌کرد و اشک‌ها روی صورت وی می‌غلتید و پایین می‌آمد تلویزیون هم صورت او را تماما روی صفحه انداخته بود و این، صحنه جذابی را درست کرده بود. امام من را خواستند و گفتند امیرکبیر کِی چنین زنی داشت که شما این صحنه را نشان می‌دهید؟

رهبری نیز حساسیت زیادی در خصوص مسائل مربوط به صدا و سیما داشتند مثلا در مورد پخش یک برنامه‌ای من را صدا زدندو گفتند محمد آقا یک صحنه کوچک هم یک صحنه است کار شما مثل بندبازی است که روی یک بند راه می‌روید اگر یک بند باز روی یک بند یک کیلومتری راه برود، اما قدم آخر پا را اشتباه بگذارد کسی نمی‌گوید چه بند باز خوبی بود بلکه می‌گویند تو که بندبازی بلد نبودی چرا بالا رفتی. کار شما هم شبیه بندبازهاست شما نمی‌توانید حتی یک صحنه کوچک داشته باشید که خلاف ارزش‌های دینی و ملی ما باشد.


حالا صداوسیمای امروز باید خود را با تعریف بسنجد و ببیند تا چه اندازه بر مدار بندبازی حرکت می‌کند؟

آیا عضو تشکل دانشگاهی هم در زمان تحصیل تان بوده اید؟

هاشمی: من سال 48 برای تحصیل به آمریکا رفتم از سال 42 که وارد مبارزات انقلابی شدیم تشکل‌هایی که کار سیاسی می‌کردند در ایران محدود و زیرزمینی بود. معمولا عضو یکی - دو گروه 10 ، 11 نفره بودم و کار‌های روز را مثل پخش اعلامیه امام خمینی و یا دیدار با خانواده‌های زندانیان سیاسی به عهده داشتم. بعد که به آمریکا رفتم در آنجا انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی مقیم ایران و کانادا گروه فارسی زبان را با همکاری شهید مصطفی چمران و مرحوم یزدی تشکیل دادیم. این انجمن تا قبل از انقلاب در آمریکا خیلی توسعه یافت. دلیل آن هم این بود که از سال 50 به بعد جو غالب مبارزه در ایران به دست مذهبیون افتاد، اما قبل از آن گروه‌های مبارز مثل حزب توده، جبهه ملی و ... نیز جزو مبارزان بودند، اما از زمانی که روحانیت برای مبارزات وارد صحنه شد جو غالب مبارزه دست مذهبیون افتاد و بیشتر زندانیان سیاسی از بازاری ها، روحانیت، معلمین و ... بودند.

به همین دلیل جاذبه انجمن‌های اسلامی برای دانشجویانی که از ایران می‌آمدند بیشتر از این بود که جذب مثلا کنفدراسیون بشوند. در سال 48 که به آمریکا رفتم اصلا تشکل اسلامی فارسی زبان نداشتیم. یک تشکل بود به نام MSA که شامل همه مسلمانان اعم از ایرانی، ترک، عرب و پاکستانی بود. بر این اساس اکثر دانشجویان ایرانی یا فعالیت سیاسی نداشتند یا عضو کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی که متشکل از حزب توده و جبهه ملی و سوسیالیست‌ها بود، بودند. اما از زمان تشکیل انجمن اسلامی این ترکیب عضو شد و در بین کنفدراسیون انشعابات زیادی به وجود آمد. این انشعابات از زمانی شروع شد که نیکسون به چین سفر کرد در این سفر عده‌ای از دانشجویان ایرانی مخالف سفر نیکسون به چین بودند و عده‌ای موافق این اقدام بودند لذا مدام این کنفدراسیون تجزیه شد و به 40 گروه رسید، اما در بین انجمن‌های اسلامی قضیه برعکس بود؛ و دائما بر اتحاد آن‌ها افزوده می‌شد.

اگر موافق باشید قدری به مسئله دانشگاه ازاد بپردازیم؛ عملکرد دانشگاه آزاد بعد از حاج آقا را چه طور ارزیابی می‌کنید؟

هاشمی: من مستقیم با دانشگاه آزاد ارتباط ندارم، اما آنچه در جامعه انعکاس داشته بحث رسانه‌ای است بامحوریت دو مسئله اول آنکه تفکری که مرحوم هاشمی برای دانشگاه آزاد داشت غیر از تفکر پادگانی بود به هر حال دانشجو، استاد، هیئت علمی جزو نخبگان جامعه محسوب می‌شوند و نباید مثل یک سرباز با آن‌ها برخورد کرد. معروف است که می‌گویند تفکر باز آقای هاشمی و احترامی که به دانشجو و استاد و فضای باز سیاسی در دانشگاه می‌گذاشت نشان دهنده ضرورت تفکر سازندگی بود.


الان چیزی که در رسانه‌ها مطرح شده آزادمنشی و آزاداندیشی مرحوم هاشمی است که رهبری هم روی آن بسیار تاکید دارند و مثلا کرسی‌های آزاداندیشی که در دانشگاه‌ها راه اندازی شد را مقام معظم رهبری ترویج کردند، اما شنیده ام اخیرا این فضا در دانشگاه آزاد بسته شده است و جلوی آن گرفته شده به عکس نوع رفتاری که انجام می‌شود رفتار مناسبی نیست و نوعی درگیری‌های غیرمحسوس از نوع لجبازی بین استاد و دانشجو و مدیریت‌ها به وجود آمده در حقیقت نوعی مبارزه منفی است و کسانی که وابسته به مرحوم هاشمی از نظر فکری بودند شنیده می‌شود که از پست‌های مدیریتی کنار گذاشته شده اند.

به عنوان مثال دوتا از فرزندان مرحوم هاشمی یعنی محسن آقا که معاون عمرانی دانشگاه آزاد بود و آقا یاسر که رئیس دفتر هیئت امنا بود از دانشگاه آزاد کنار گذاشته شدند.



یک سال بدون مرحوم هاشمی چه طور گذشت؟

هاشمی:خیلی سخت گذشت به ویژه برای من که مسئول دفتر وی بودم و هر روز چندین بار او را می‌دیدم و در فضای خودمانی شوخی، خنده و رابطه برادری داشتیم این خلاء خیلی آزاردهنده است و به چشم می‌آید.

گزارش شورای امنیت ملی وجود اشعه آلفا بیش از حد مجاز را درخون حاج آقا تایید کرد/هرچند متخصص نیستیم تا صحت و سقم آن را تایید کنیم


شایعاتی در خصوص نحوه فوت آیت الله هاشمی به گوش رسید آیا این اخبار را تایید می‌کنید؟

هاشمی: در خصوص نحوه فوت آیت الله هاشمی عنوان شد ایست قلبی بوده است، اما علت ایست قلبی هیچ گاه بیان نشد. ایست قلبی علل و عوامل متعددی دارد البته بعضی از گزارش‌هایی که فائزه و فاطمه از شورای عالی امنیت ملی گرفتند مبنی بر این بود که اشعه آلفا در خون حاج اقا 10 برابر حد مجاز بوده است این مسائل وجود دارد هر چند که ما متخصص نیستیم تا صحت و سقم آن را تایید کنیم و گزارش‌های شورای عالی امنیت ملی را هم بنده شخصا ندیدم.


دولتمردان آمریکا معتقدند ایران آن‌ها را از سر سفارت تحقیر کرده وبه دنبال راهی برای جبران این تحقیرند


آمریکا در مسئله برجام عهدشکنی می‌کند اگر حاج آقا زنده بودند در این خصوص چه توصیه‌ای می‌کردند؟

هاشمی: آیت الله هاشمی در موارد اینچنینی همیشه مورد مشورت بودند و نظرات خود را می‌دادند به عنوان مثال همین راهی که مسئولان اعلام کردند برجام تجدید پذیر و قابل مذاکره مجدد نیست و برجام را نمی‌توان با سایر مسائل مخلوط کرد نظر ایشان هم همین بود.

جمهوری اسلامی یک مذاکره با آمریکا در مورد پرونده هسته‌ای در قالب 1+5 داشت و نتایج نهایی آن هم برجام است، اما مسائل و مشکلات ما با آمریکا یا آمریکا با ما فقط در موضوع هسته‌ای نبوده است بلکه مربوط به مسائلی بوده که به روابط دو جانبه ما و آمریکایی‌ها برمی گردد که عمده آن هم بحث سفارتخانه و دخالت‌های آمریکایی‌ها بوده است. دولتمردان آمریکا همیشه می‌گویند ایران ما را تحقیر کرده و به دنبال این هستند که این تحقیر را از راهی جبران کنند و در این مسیر نیز از دو واژه استفاده می‌کنند یا خواهان تغییر رفتار جمهوری اسلامی هستند و یا خواهان تغییر نظام جمهوری اسلامی بوده اند در این روند بعضی از دولت‌ها مثل اوباما و کلینتون یعنی دولت‌های دموکرات خواهان تغییر رفتار جمهوری اسلامی بودند مثلا تغییراتی در بحث مربوط به حقوق بشر، رژیم صهیونیستی، حزب الله و ... این قبیل موارد را بحث‌های رفتاری ما می‌دانستند و خواهان تغییر رفتار جمهوری اسلامی بودند.

برجام ارتباطی به روابط دوجانبه ما و آمریکا ندارد

یا از طرف دیگر سوژه‌هایی پیدا می‌کردند و عنوان می‌کردند اصلا نظام جمهوری اسلامی به صورت کلی باید تغییر کند در یکی دو مقطع هم اقداماتی انجام دادند، اما به لطف خداوند توفیقاتی به دست نیاوردند. برجام معاهده بین المللی است بین هفت کشور است که با مسائل داخلی و روابط دو جانبه ما با آمریکا ارتباط ندارد. مرحوم هاشمی هم اگر زنده بودند توصیه می‌کردند برجام به جای خود محفوظ و سایر مسائل هم به جای خود محفوظ باشند.

به هر حال آمریکا در شرایط فعلی و با ریاست جمهوری ترامپ به استیصال رسیده و شرایط امروز آمریکا بدترین دوره سیاسی در این کشور است این در حالی است که در این شرایط عده‌ای از روان پزشکان اعلام کردند ترامپ مشکل روانی دارد و شرایط لازم برای ریاست جمهوری ایالات متحده را ندارد؛ بنابراین طبعا اگر مرحوم هاشمی نیز امروز زنده بود به نظرم سیاستی را که سیاستمداران ما در پیش گرفتند و در راستای سیاست‌های قبلی است تایید می‌کرد.


حاج آقا در تصمیم گیری‌های مهم مثل آنچه در سال 92 برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری اقدام کردند با شما یا فرزندان شان مشورت هم می‌کردند؟
هاشمی: نوع رفتاری که ما با هم داشتیم نه مشورت همه جانبه بود و نه اینکه خانواده بی اطلاع باشند مثلا یک روزنامه‌ای نوشت آیت الله هاشمی کاندید ریاست جمهوری می‌شود از ایشان می‌پرسیدیم شما می‌خواهید کاندید شوید؟ بعد مثلا درپاسخ می‌گفت: خیر؛ حالا رسانه‌ها یک گمانه زنی در مورد بنده کرده اند یا موضوع را تایید می‌کرد و می‌گفت: حالا باید بررسی کنم. طبعا خانواده هم از حرف‌هایی که راجع به حاج آقا زده می‌شد یا تصمیماتی که ایشان می‌گرفت مطلع می‌شدند و سوال می‌کردند در ادامه ممکن بود یکی از اعضای خانواده و فرزندان موافقت کنند و دیگری با تصمیم حاج آقا مخالف باشد.

بحث‌های میان ما و حاج آقا و خانواده شان از این جنس بود و در خصوص تصمیمات بزرگ و کوچک رویه به این شکل بود و رابطه به گونه‌ای نبود که فکر کنید در مورد یک موضوع قبل از انجام آن با تک تک اعضای خانواده مشورت می‌کرد و یک گروه موافق یا یک گروه مخالف بودند این‌ها بحث‌های روزمره درون خانواده ما بود.


مرحوم هاشمی می‌گفت؛ راحت‌ترین شبی که خوابیدم شبی بود که شورای نگهبان صلاحیتم را تایید نکرد
واکنش ایشان به رد صلاحیتش در سال 92 چه بود؟

هاشمی: خودشان می‌گفتند راحت‌ترین شبی که خوابیدم شبی بود که شورای نگهبان صلاحیتم را تایید نکرد. آقای هاشمی مشکلات کشور را درک می‌کرد و برای عبور از این مشکلات راهکار‌هایی داشت. خیلی‌ها هم به او می‌گفتند اگر نیاید و کاری برای کشور انجام ندهد در پیشگاه خدا مسئول است حتی همسر امام خمینی (ره) در بازه زمانی (البته پیش از سال 92) چنین مسئله‌ای را به ایشان گفته بود که یکی از کسانی که امام به او اعتقاد داشت و کشور را به او واگذار کرده بود شما هستید، شما می‌خواهید این انقلاب را به دست چه کسی بدهید؟ این مسائل را با لحن اعتراضی عنوان می‌کردند.


به هر حال این نوع مسائل برای ایشان مسئولیت آفرین بود از سوی دیگر ایشان به برخی مسائل واقف بود ازجمله موانع و کارشکنی‌هایی که در مسیر پیشرفت کشور انجام می‌شد؛ که ما از آن‌ها بی اطلاع بودیم، بنابراین اینکه ایشان رد صلاحیت شد در حقیقت مسئولیت از وی سلب شد و اگر تا به حال مردم او را مسئول می‌دانستند و خواهان این بودند که به مسئولیت خود عمل کند یا اگر به لحاظ وجدانی حس مسئولیت داشت پس از رد صلاحیت شدن دیگر هیچ کدام از این تنگنا‌ها و احساس مسئولیت‌ها به لحاظ شرعی و عرفی وجود نداشت.


به هر حال این مسائل دغدغه فکری را زیاد می‌کند، اما وقتی مسئولیت برداشته شود دیگر فرد در برابر وجدان خود و خدای خود آرام می‌شود که مسئولیتی ندارد.


سال 96 شما به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری در صحنه حاضر شدید آیا واقعا قصد رقابت با آقای روحانی را داشتید؟

هاشمی: مرحوم هاشمی برای دور دوم انتخابات احتمال رد صلاحیت شدن روحانی را می‌داد، چون این قضیه نسبت به خود ایشان هم اتفاق افتاده بود عنوان می‌کرد این اتفاق در مورد روحانی هم ممکن است رخ دهد بنابراین ایشان عنوان کرد علاوه بر روحانی فرد دیگری هم از این گروه در صحنه باشد؛ به دو جهت یک استفاده از امکانات تبلیغات و دیگری اینکه اگر روحانی رد صلاحیت شد فرد دیگری جایگزین وی باشد، اما روحانی تحلیل دیگری داشت او مخالف بود کس دیگری از دولت وی ثبت نام کند. می‌گفت: این به معنی عدم اعتماد به خودمان است به همین دلیل در زمان ثبت نام عنوان کرد معاونین و وزرا اگر قصد ثبت نام دارند اول استعفا دهند، بعد ثبت نام کنند، اما من براساس توصیه مرحوم هاشمی ثبت نام کردم و پس از ثبت نام من اصلاح طلبان با روحانی رایزنی کردند که جهانگیری نیز کاندیدا شود. در آن زمان هم وقتی به من گفتند آیا می‌خواهی با روحانی رقابت کنی گفتم من، روحانی و جهانگیری با هم رقابت نمی‌کنیم من قصد داشتم حرف مرحوم هاشمی روی زمین نماند.

جهانگیری را اصلاح طلب می‌دانید یا کارگزارانی؟

هاشمی: از خود ایشان باید بپرسید من در این زمینه تحلیلی ندارم و رصدی هم نکرده ام.

زمان آبگیری سدکارون 4 هاشمی را در خوشحالترین حالت به لحاظ کشورداری دیدم

خوشحال‌ترین زمانی که حاج آقا را به لحاظ امور کشورداری دیدید چه مواقعی بود؟

هاشمی: زمانی که سد کارون 4 در حال آبگیری بود ایشان جایی ایستاده بود که مشرف بر آبگیری سد بود، آن لحظه بسیار بشاش و شاداب بود، چون به مسائل عمران و آبادانی کشور خیلی علاقه‌مند و دغدغه‌مند بود در آن حالت همان طور که در عکس هم واضح است چهره ایشان حالتی استثنایی داشت.

شرایط سیاسی کشور بعد از حاج آقا برای شما و خانواده ایشان چه طور است؟

هاشمی: اگر بخواهم واقعیت را بگویم و تعارف نکنیم باید از زمان دولت احمدی نژاد شروع کنم در آن زمان آقای احمدی نژاد تقریبا هر کسی که به نحوی به هاشمی مربوط می‌شد از دوستان، وزرا و همکاران و ... از بدنه سیاسی و اجراییات کشور حذف می‌کرد. او در آن زمان برخورد حذفی زیادی انجام می‌داد در دولت احمدی نژاد در کشور نسبت به خودمرحوم هاشمی و هم نسبت به نزدیکان وی برخورد‌های سلبی بسیار وجود داشت به عنوان مثال روسای کشور‌ها که به ایران می‌آمدند در حاشیه دیدار‌های خود درخواست ملاقات با مرحوم هاشمی را داشتند که دفتر ریاست جمهوری به آن‌ها می‌گفت: آقای هاشمی وقت ندارد بعد سفارتخانه آن کشور تماس می‌گرفت یا هدیه‌ای ارسال می‌کرد و می‌گفت: فلانی در سفری که به ایران داشت می‌خواست با شما ملاقات کند که شما نپذیرفتید و عنوان کردید وقت ندارید بعد ما تازه مطلع می‌شدیم ریاست جمهوری چه جواب‌هایی به آن‌ها داده است.


بعد از دولت احمدی نژاد، روحانی در یک بخش‌هایی مثل وزرا و معاونین از افراد نزدیک به هاشمی استفاده کرد و افرادی که در دولت هاشمی هم بودند به عنوان وزیر در سطوح مدیریتی کشور ظاهر شدند و این سد شکسته شد، اما این روند در حد سطوح اولیه بود و در سطوح بعدی مدیریت جامعه که در دولت بحث بود تغییرات چندانی در بدنه حاصل نشد.

جوی که ایجاد شده بود چندان در سطوح بعدی شکسته نشد و الان هم فضا غیر از سطوح اول مدیریتی چندان تغییری نسبت به دوره احمدی نژاد نداشته است.


بعد از مرحوم هاشمی اگر توصیه‌ای هم به مقامات شود، پذیرفته نیست
نسبت به زمانی که حاج آقا در قید حیات بودند آیا فضا تنگ‌تر شده است؟

هاشمی: آن زمان یک مقدار ملاحظه حاج آقا را می‌کردند عده‌ای پیش حاج آقا می‌رفتند و ایشان توصیه‌هایی به آن‌ها می‌کرد مثلا به وزرا، رئیس جمهور، معاونین و ...، اما بعد از حاج آقا کسی نیست که توصیه‌ای کند و اگر توصیه‌ای هم بشود، پذیرفته نمی‌شود. مصداق این موضوع مدیران حاج آقا در دفتر مجمع تشخیص هستند که در مجموع نسبت به مجمع یعنی مرکز تحقیقات استراتژیک رفتار‌های ناشایستی نسبت به مدیران مرحوم هاشمی شد حدود 30 ، 40 نفر مدیر و مشاور بودند که بعضا جذب شدند، اما بسیاری از آن‌ها برخورد مناسبی با آن‌ها نشد و وزارتخانه‌ها و دولت هیچ یک از آن‌ها را جذب نکرد البته شاید دلیلش این باشد که تورم نیرو در ادارات زیاد است به هر حال ما تفاوت چندانی در سطوح دوم مدیریت نسبت به هشت سال گذشته نمی‌بینیم.

ارسال نظر