مرد وصال
٨سال پیش بود که جرقه پیداکردن افراد گمشده به سرش زد. از وقتی که پسرعموی ٢٧سالهاش ناپدید شد. ابوالفضل صباحی پسرعمو، همکلاسی، دوست و رفیقش بود که یک روز رفت و دیگر بازنگشت. همان موقع بود که یک وبلاگ درست کرد تا به دنبال پسرعموی گمشدهاش باشد.
٨سال پیش بود که جرقه پیداکردن افراد گمشده به سرش زد. از وقتی که پسرعموی ٢٧سالهاش ناپدید شد. ابوالفضل صباحی پسرعمو، همکلاسی، دوست و رفیقش بود که یک روز رفت و دیگر بازنگشت. همان موقع بود که یک وبلاگ درست کرد تا به دنبال پسرعموی گمشدهاش باشد.
از وبلاگ شروع شد ولی حالا به سایت و کانال هم رسیده است. حالا از آن روز ٨سال میگذرد. «مصطفی صباحی» ٣٣ساله کارشناس کامپیوتر که ساکن روستای تاریخی اریسمان کاشان است، در این سالها توانسته ٦ خانواده را به هم برساند. خوشحال است و امیدوار. میگوید شادی خانوادههای گمشدگان دلگرمی زندگیام است. او در رابطه با ٨سال جستوجوی افراد گمشده به «شهروند» میگوید:
چرا به این فکر افتادی تا گمشدگان را به هم برسانی؟
وقتی پسرعمویم گم شد، همه جا را زیر پا گذاشتم اما هیچ ردی از او نبود. به این فکر افتادم که تنها ما نیستیم که گمشدهای داریم. به همینخاطر یک شب وارد اینترنت شدم. خیلیها در صفحات و وبلاگهایی به دنبال گمشدههای خود هستند. همانجا بود که من هم یک وبلاگ ایجاد کردم و عکس پسرعمویم را به همراه شماره تلفنم بارکدگذاری کردم، اما این آخر کار نبود. تماسها شروع شد. خیلی از خانوادهها که عزیزانشان را گم کرده بودند، تماس میگرفتند و درخواست میکردند که عکس گمشدههایشان را هم در این وبلاگ قرار دهم. کارم تازه شروع شده بود، درحالی که در جستوجوی پسرعمویم بودم، به دنبال سرنخی از گمشدههای هموطنانم میگشتم.
چه زمانی جستوجوی گمشدگان را به صورت حرفهایتر دنبال کردی؟
وقتی تعداد گمشدهها زیاد شد، متوجه شدم وبلاگ جوابگو نیست به همینخاطر تصمیم گرفتم یک سایت راهاندازی کنم.
میخواستم اسم سایت را وصال بگذارم اما گویا از این اسم قبلا استفاده شده بود، به همین خاطر نام سایت را یک وصال گذاشتم. کارم بیشتر شده بود. به صورت مداوم به دنبال اطلاعات گمشدگان بودم و از سازمانهای مختلف پیگیری میکردم تا سرنخی از افراد گمشده پیدا کنم.
برای پیداکردن گمشدهها مبلغی هم دریافت میکنید؟
کاملا تمام هزینههای پیگیری گمشدگان به صورت رایگان است. تمان انرژی و توان خود را میگذارم تا خانوادهای را به عزیزش وصل کنم. خوشحالی مردم من را به وجد میآورد.
چند نفر گمشده در سایت یک وصال وجود دارند؟
گمشدهها را طبقهبندی کردهام. افراد گمشده مجهولالهویه. بچههای طلاق و بچههای پرورشگاهی که همه این گروهها هم دارای دو شاخه میشوند زن یا مرد. تا به امروز بالای ٢٠٠نفر در سایت یک وصال ثبتنام کردهاند اما این تنها آمار گمشدگان که ثبتنام کردهاند، نیست. خیلیها تماس میگیرند و به خاطر گمشده عزیزانشان راهنمایی میخواهند. تماسهای زیادی چه به صورت تلفنی و چه به صورت تلگرامی دارم که کمک میخواهند. نمیدانند وقتی عزیزانشان ناپدید میشوند، باید به کجا مراجعه کنند و چه اقداماتی را در ابتدا انجام بدهند.
به جز سایت شما، سایتهای دیگری هم هستند که در جستوجوی گمشدگان باشند؟
دو سایت دیگر هم هست اما این دو سایت تنها اطلاعات گمشدگان را جمعآوری میکنند اما به دنبال دختران، پسران یا پدرها و مادرهای گمشده نیستند. البته کانال تلگرامی و پیج اینستاگرام هم هست که اطلاعات گمشدگان را درج میکنند و من با این کانالها هم همکاری میکنم. اطلاعات گمشدگانی را که در سایت من ثبتنام میکنند را به آنها میدهم تا تصویر و مشخصات گمشدگان بیشتر منتشر شود و خانوادهها زودتر به عزیزانشان برسند.
تابهحال چند خانواده را به عزیزانشان رساندید؟
از سال ٨٩ که جستوجوی گمشدگان را پیگیری کردم، ٦نفر را به خانوادههایشان وصل کردم. خانوادههایی که اصلا تصور هم نمیکردند عزیزانشان را پیدا کنند. وقتی خانوادههایشان را دیدند، شوکه شده بودند. یکی از گمشدهها خانمی به نام قاسمی بود که سال ٩٥ از استان اصفهان با من تماس گرفته بود. او در سال ١٣٥٥ به علت جدایی پدر و مادرش، هنگامی که نوزادی چندماهه بوده، همراه با پدرش از تهران به اصفهان رفته بود و یک زندگی جدیدی را آغاز کرده بود.
این زن سالها بود که به دنبال ردی از مادرش بود. پیگیریهای او جهت ملاقات با مادر و داییها و سایر اعضای خانواده مادری، به جز دریافت خبر فوت مادرش، نتیجهای برایش نداشت.
با مشخصات و نشانیهایی که از خانم قاسمی به من داد، در مدت زمان کمتر از یک هفته زمینه تماس و دیدار با داییها و سایر اعضای خانواده مادری توسط تیم سایت یک وصال فراهم شد. در این مورد وارد شبکهای شده بودم و اطلاعات این زن را به همراه تصویر دایی و پدرش گذاشتم. ظهر همان روز بود که دختردایی خانم قاسمی با من تماس گرفت. باورشان نمیشد بعد از این همهسال دخترعمهاش را پیدا کرده باشد.
در مورد شخص دیگر که شهریور سال ٩٥ اتفاق افتاد، خانمی بود که در سال ٧٤ هنگامی که کودکی چندماهه بود، به علت جدایی پدر و مادر از یکدیگر، با پدرش زندگی میکرد. پس از تماس وی با سایت درخصوص جستوجوی مادرش در مدت کمتر از ١٠روز با مادرش در شهر تهران دیدار کرد.
مهر ٩٥ هم زن جوانی با من تماس گرفت و گفت که در سال ١٣٦٨ به علت اختلاف خانوادگی از مادر و برادرم جدا شدهام. خانم م.و تلاشهای زیادی را در سالهای بعد جهت جستوجوی مادر انجام داده بود که تمامی آنها بدون نتیجه بوده و همچنان مشتاق دیدار مادر و برادرش روزها را سپری میکرد.
مشخصات مادر و برادرش را گرفتم و در کمتر از مدت زمان ٣روز پس از ٢٧سال انتظار و دوری همراه با همسر و فرزندانش موفق به دیدار با مادر خود شد.
در آخرین وصال هم که پیش از عید امسال اتفاق افتاد، پسری پس از ٤٠سال مادرش را پیدا کرد. والدین اصلی این مرد در سال ۵۶ به هنگام تولد فرزندشان، درحالی که فرزند شیرخوارهاش ۱۳روز بیشتر نداشت، وی را به یکی از شیرخوارگاههای تهران تحویل داد و مدتی بعد خانوادهای از مشهد او را به فرزندی خود قبول میکنند. سالها بعد هنگامی که پدر و مادر خوانده وی فوت میشوند، پسرجوان تلاشهای زیادی برای مشخصشدن هویت خود و یافتن خانواده اصلیاش را آغاز کرد. جستوجوهای فراوان این مرد برای یافتن خانواده اصلی خود نتیجهای در برنداشت و تنها با استفاده از مدارک موجود در یکی از شیرخوارگاههای تهران، موفق به یافتن نام پدر و مادر اصلی خود میشود. وی سرانجام با طرح موضوع و ارایه همکاریهای لازم با مدیریت سایت یک وصال اریسمان، تلاشها برای یافتن خانواده اصلیاش را آغاز و درنهایت روز ۱۱ اسفند با گفتوگوی تلفنی با مادر، برادران و خواهران خود، مهر پایانی بر انتظار طاقتفرسا و ٤٠ساله خویش میزند.
حالا این جستوجوها را ادامه خواهید داد؟
تا جایی که بتوانم و جان داشته باشم، این مسیر را ادامه میدهم. با هر وصالی که انجام میدهم، اشک میریزم، اشک شوق.
به غیر از پیگیری گمشدگان چه کاری انجام میدهید؟
پیش از سال ٨٧ در مخابرات کار میکردم که بعد از آن معدن سنگ داشتم. ٢سال شد که ورشکسته شدم. سال ٨٩ به سایپا رفتم. یکسال و ٦ماه در آنجا مشغول به کار بودم اما حالا پرسنل بیمارستان شهیدبهشتی کاشان هستم.
در کجا زندگی میکنید؟
در روستای تاریخی اریسمان کاشان. هر روز از خانهام در این روستا به محل کارم در کاشان میروم و برمیگردم.
در روستا چطور میتوانی اینقدر سخت کار کنی؟
در روستای ما اینترنت است و در هرجای ایران که باشم، پیگیر کار گمشدگان هستم.
ازدواج کردهاید؟
بله. سال ٨٩ بود که ازدواج کردم. یک پسر٢سال و ٦ماهه دارم و یک تو راهی. همسرم هم همیشه همراهم است و تشویقم میکند تا بتوانم خانوادههای بیشتری را به هم برسانم.
منبع: روزنامه شهروند