تشدید درگیریهای قومیتی بر سر آب در ایران
«محمد درویش فعال محیط زیست و مدیر کل سابق دفتر مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست»، برای حل این سه بحران در کشور هیچ چشم انداز روشنی را متصور نیست چرا که معتقد است تا شفافیت و صداقت و عزم جدی در میان مسئولان و مدیران شهری نباشد هیچ طرح و برنامه ای به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.
سه معضل محیط زیستی آب، هوا و خشکسالی همچنان در کشور پا برجاست؛ سالهاست که با طرح ها و برنامه ریزی های متفاوت سعی شده این بحران ها کاهش پیدا کند، اما تا به امروز نه تنها کاهش نیافت بلکه شواهد و همچنین نظر کارشناسان نشان می دهد هر سال اوضاع بدتری را در پیش داریم و زیرساخت ها دچار مشکل است.
«محمد درویش فعال محیط زیست و مدیر کل سابق دفتر مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست»، برای حل این سه بحران در کشور هیچ چشم انداز روشنی را متصور نیست چرا که معتقد است تا شفافیت و صداقت و عزم جدی در میان مسئولان و مدیران شهری نباشد هیچ طرح و برنامه ای به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.
او می گوید که برنامه و طرح ها غیر کارشناسی است از جمله سدسازی یا فراهم سازی شرایط برای عبور و مرور اتومبیل ها یا عدم برنامه ریزی برای جلوگیری از هدر رفتن آب باعث شده تا مردم هیچ یک از سه بحران آب، هوا و خشکسالی را جدی نگیرند.
متن گفت وگوی شفقنا با محمد درویش را می خوانید:
آمارهایی که از بحران آب توسط مسئولین و کارشناسان بیان می شود بسیار تکان دهنده است و ظاهراً کمبود آب در ابتدا روستاها را درگیر خودش کرده و هر سال تعدادی از روستاها با خشکسالی و بحران آب رو به رو می شوند. اظهارنظرهای مختلفی در مورد تأثیر کم آبی بر شرایط ایران بیان می شود، از جمله اینکه ایران تا ۲۰ سال دیگر بیان می شود. به عنوان سوال اول با پذیرش اینکه بحران آب در ایران جدی است، آمار و ارقام و اظهارنظرهایی که گاهی مطرح می شود، تا چه میزان سیاه نمایی هست و به طور دقیق بحران آب در ایران چقدر جدی است؟
بحران آب بسیار جدی است و مساله ای است که فراتر از سیاه نمایی هاست، اما دلیل بحران آب بیشتر از اینکه ناشی از تنگناهای اقلیمی و خشکسالی باشد، ناشی از سوء مدیریت است، این نکته ای است که کمتر به آن توجه می شود. ما می بینیم مدیرانی که مسبب این مصیبت بودند دم از بحران می زنند، اما هیچ راهکار منطقی و تغییر رفتاری نمی بینیم، اگر واقعاً بحران آب جدی است چرا هنوز ۳۰ درصد از تولید بخش کشاورزی تبدیل به ضایعات می شود!؟ چرا ما به اندازه کافی سردخانه نداریم؟! چرا وضعیت دپو آنقدر با معیارهای استانداردهای بین المللی فاصله دارد!؟ چرا روش های بسته بندی محصولات ما برای رساندن به دست مشتریان بدوی است!؟ اینها نکاتی است که نشان می دهد عملاً هیچ نوع اراده ای برای کاهش این ضایعات وجود ندارد. در بخش کشاورزی ۷/۲۶ میلیارد متر مکعب از آبی که در اختیار این بخش قرار می دهیم و به غذا تبدیل می شود عملاً به دست مصرف کننده نمی رسد. ۷/۲۶ میلیارد متر مکعب یعنی بیش از ۳ برابر نیاز آب شرب ۸۰ میلیون ایرانی یعنی بیش از نیمی از حجم سدهای ساخته شده در ایران، اگر ما این ضایعات را کنترل می کردیم نه نیاز به ساخت سد بیشتر داشتیم و نه نیاز به اینکه مردم را از تشنگی و گرسنگی بترسانیم، اما به جای اینکه بیاییم بر روی این مساله کار کنیم، مدام از مردم می خواهیم که صرفه جویی و وظایف شهروندی خود را رعایت کنند و در واقع مدام توپ را در زمین مردم می اندازیم، این یک نوع فرافکنی شرم آور و بی اخلاقی بزرگ است که توسط مسئولین ما در وزارت جهاد کشاورزی، سازمان محیط زیست اتفاق می افتد و دولت هم به این مساله دامن می زند. اگر می گویند مشکل مالی هست، چرا ما می توانیم همچنان سد بسازیم، چرا می توانیم ۹ هزار میلیارد تومان هزینه و طرح انتقال آب انشاء کنیم، اما نمی توانیم بخش کشاروزی را ارتقا دهیم؟! اینها همه نکاتی است که باعث می شود مردم هم بحران آب را جدی نگیرند و فکر کنند که همه شوخی است و در نتیجه ماشین های خود را با آب شرب می شورند. واقعاً چرا سازمان آب و فاضلاب مانند بسیاری از کشورهای دنیا آب شرب را از آب بهداشت تفکیک نمی کند تا به این ترتیب مردم مجبور نباشند از آب شرب گران برای شستشوی فرش یا شستشوی های روزمره و ماشین استفاده کنند. ما ابتدا باید چنینی بسترهایی فراهم کنیم و سپس از مردم بخواهیم که رعایت کنند.
چرا وقتی در تهران ساختمانی ساخته می شود، اجبار می کنیم که هرکدام از واحدهای آپارتمان کنترل برق داشته باشند، اما هرگز مجبور نمی کنیم که کنترل آب داشته باشند، وقتی کنتور آب جدا به واحدهای آپارتمانی ندهید در واقع انگیزه ای برای صرفه جویی ایجاد نمی کنید، چون شخص می گوید که مصرف کنم یا مصرف نکنم تقسیم به تعداد می شود. اینها نکات ساده و کوچکی است که اگر رعایت می شد، آن وقت مردم بحران آب را واقعاً جدی می گرفتند. بحران آب ناشی از خشکسالی مدیریتی در این کشور است و من متأسفانه هیچ عزمی برای تغییر آن نمی بینم.
یعنی مسئولان دولت یازدهم و دوازدهم که هم در شعارهای پیش از انتخابات خود و هم در اظهارنظرهای متفاوتی، برنامه مدونی را برای حل بحران آب مطرح کردند تا به امروز که ۵ سال از فعالیت این دو دولت می گذرد، در حل بحران آب کشور موفق عمل نکردند؟ ایراد اصلی سیاستگذاری و برنامه ریزی در حل این مساله، مربوط به چه موضوعی است؟
دولت یازدهم و دوازدهم در این زمینه موفق نبود. کارهایی که در دولت دوازدهم صورت گرفته در دولت احمدی نژاد اتفاق نیفتاده است. دولت دوازدهم نشان داده که به محیط زیست چندان اعتقادی دارد و ژست هایی که در دولت یازدهم می آمد، بیشتر برای جلب رأی بوده است.
بحران آب عمومیت دارد و کل شهرها و استان های ایران درگیر این معضل هستند؟
اکنون در برخی از استان هایمان کشورمان میانگین ریزش های آسمانی حتی بیشتر از میانگین ۴۹ ساله بوده است، مثلاً در حوزه دریاچه ارومیه میزان ریزش ها ۱۸ درصد بیشتر از میانگین ۴۹ ساله بوده است، یا در استان های شمالی ما تقریباً ریزش های آسمانی با میانگین، برابری می کند، ما بیشترین بحران را در شرق کشور داریم که کمترین میزان جمعیت هم در آن منطقه داریم و به راحتی می توانیم این بحران را جمع کنیم یعنی فقط اختصاص ۵۰۰ میلیون متر مکعب آب می تواند تمام نیاز آب شرب مردم در شرق کشور را تامین کند. ۵۰۰ میلیون متر مکعب یعنی یک دوم کل سدهایی که ما فقط در تهران داریم.
بحران به صورت جدی در مناطق مرکزی ماست، در حوزه فلات مرکزی، حوزه آبخیز دریاچه نمک و دشت زاینده رو، اصفهان و فارس؛ در این مناطق که جمعیت داریم و بارندگی هم کاهش پیدا کرده، بحران داریم و این بحران را باز به راحتی می توانستیم کنترل کنیم.
اتفاقاً اخیراً کشاورزان اصفهان تظاهراتی اعتراض آمیز دارند و حتی در مواردی با نیروی انتظامی درگیری پیدا کردند. سرانجام این مساله به کجا ختم می شود و چه راهکاری باید پیش گرفت؟
جهاد کشاروزی باید اعلام می کرد که کشاورزان کشت دوم را متوقف کنند و از کاشت محصولات پر مصرف جلوگیری می کرد، باید به شهرداری ابلاغ کنند که از کاشت چمن و گل های زینتی پرهیز کنند، متاسفانه این اتفاق در اصفهان، یزد و کرمان نیفتاد. من در سفرهایی که اخیراً داشتم می دیدم که همچنان دارند چمن ها را آب می دهند و انگار نه انگار که با بحرانی روبه رو هستیم. همچنان صنایع پر مصرفی مانند فولاد و آهن همچنان در یزد افتتاح می شود و در اصفهان به کار خود ادامه می دهد. اگر واقعا بحران جدی است ما باید تمهیدات جدی تری برای مقابله با این بحران بیافرینیم.
اصل ماجرا این است که وابستگی معیشتی به منابع آب و خاک را باید در اصفهان کاهش دهیم نه اینکه به مردم بگوییم کشاورزی نکنید و در عین حال کار دیگری هم نیست که انجام دهید، در این صورت مشخص است که شورش اتفاق می افتاد. اصفهان می تواند نصف جهان باشد، می تواند همچنان در زمینه توسعه گردشگری حرف اول را بزند. در اصفهان افرادی مانند مسعود صرامی می توانند ۴۰ هزار شغل ایجاد و به ساخت شهرک سلامت کمک کنند تا کشور برخوردار از ۷ میلیارد دلار درآمد ارزی باشد. اصفهان می تواند بزرگترین نیروگاه خورشیدی جهان را داشته باشد. در شمال شرق اصفهان ما یک الگوی بسیار موفق داشتیم از اینکه مهاجرات معکوس شده و به جای اینکه مردم چاه بیشتر بزنند و به جای اینکه آلودگی بیشتر ایجاد کنند با بسترسازی مناسب و استفاده از جذابیت های مناطق بیابانی پول تولید می شود. در ورزنه هم می تواند این اتفاق بیفتد، ورزنه یک شهر تاریخی جذاب است و ما می توانیم از این طریق برای مردم پول تولید کنیم، چرا این کار را نمی کنیم و چرا فقط سعی می کنیم که با منطق چکمه و نیزه مردم را ساکت کنیم؟ مشخص است که این شیوه جواب نمی دهد.
عموم مردم که شاید نگاهی کارشناسی به مساله بحران آب ندارند، پس از اینکه در زمستان سال ۹۶ برف بی سابقه ای در ایران بارید و باران های متراکمی را شاهد بودیم، به این اظهار نظر پرداختند که بخش زیادی از مساله کم آبی ایران حل شد. سوال این است که واقعا بارش برف و باران تا چه میزان از کم آبی منابع ذخیره آبی کشور را حل می کند و آیا با بارش هایی که در پیش داشتیم، می توانیم به کاهش قابل توجهی از کمبود آب امیدوار باشیم؟
این تفکر بیشتر از اینکه از نگاه غیر کارشناسی مردم به مساله آب ناشی شود از رفتار مدیران کشور ناشی می گردد، مردم در رفتار مدیران است که متوجه بحران می شوند، یک پدر اگر واقعاً برایش سیگار کشیدن فرزند مهم است، خودش هم سیگار نمی کشد، یک پدر نمی تواند سیگار بکشد و به فرزندش بگوید که سیگار نکشد چون برای سلامتی او خطرناک است چون فرزند می گوید اگر خطرناک است چرا پدر من سیگار می کشد. واقعاً اگر بحران آب جدی است چرا هیچ عزمی برای مصرف بهینه آب صورت نمی گیرد! چرا یک سوم آب شرب هنوز در لوله کشی های فرسوده شهرها تلف می شود. وجود این مسایل که مردم باور نمی کنند بحران آب جدی است و ما تا چنین کاری نکنیم اتفاق دقیق و درستی نمی افتد، اگر واقعا بحران آب جدی است و می تواند بین اقوام ایرانی اختلاف ایجاد کند چرا مجوز طرح انتقال آب می دهند از سرشاخ های کارون به رفسنجان، از خزر به سمنان را می دهند. همه این مسایل نشان دهنده این است که ما همچنان به آب به عنوان یک شغلی نگاه می کنیم که می تواند برای ما پول تولید کند و این بسیار غم انگیز و تاسف بار است.
یعنی بارش برف سال ۹۶ چندان در حل مساله بحران آب تأثیر نداشت؟
اگر بخواهم یک برآورد کلی بگویم در بارندگی که تا ۲۵ اسفندماه اتفاق افتاده، نسبت به میانگین ۴۹ ساله، به طور متوسط حدود ۵۰ درصد کاهش را نشان می دهد. در واقع از متوسط ۴۹ ساله بارندگی ۵۰ درصد کم شده است، در یک حوزه هایی مثل شرق کشور این رقم تا ۸۲ درصد است و در یک حوزه هایی این رقم کمتر است، پس مردم باید بدانند که میانگین بارندگی ها ۵۰ درصد کمتر است و بیشتر بارندگی ها به جای اینکه برف باشد، باران بوده است. ما تنها یک برف جدی داشتیم به خصوص در قسمت هایی که سر منشأ اصلی ترین رودخانه های ماست مانند کارون، زاینده رود، کرخه و سپید رود وضعیت پوشش برف بسیار کمتر از آن چیزی است که هر سال داشتیم، ولی قصه این است که ما کلاً به هشت میلیارد متر مکعب آب برای شرب نیاز داریم و کشور ما باید بتواند با تأمین آب شرب مردم خود توسعه ای را رقم بزند که به آب نیاز نداشته باشد، ما نباید برویم سراغ استقرار صنایع انرژی و برق و صنایع آب و برق مثل فولاد، لاستیک، سفال و کاشی، ما نباید با خام فروشی پول تولید کنیم، این اشتباه بزرگی است که در کشور ما رخ می دهد. کشور همسایه ما امارات متحده عربی سال گذشته ۱۴ میلیارد دلار از محل گردشگری پول تولید کرده، امارات متحده عربی به اندازه استان مازندران ما نیست و حتماً جلوه های ما را ندارد، ولی ما سال گذشته ۳/۱ میلیارد دلار از محل گردشگری پول تولید کردیم در صورتی که اگر امارات متحده عربی ۱۴ میلیارد دلار پول تولید کرده، اگر ترکیه ۵۵ میلیارد دلار پول تولید کرده، یک پنجم ما مساحت دارد. ما حداقل باید ۱۵۰ میلیارد دلار پول تولید می کردیم، اگر نکردیم به خاطر تحجری است که در مدیریت حوزه مربوطه وجود دارد و اجازه نداده که ما در این زمینه حرف برای گفتن داشته باشیم. آن زمان باید به زمین فشار بیاوریم و بحران آب جدی تر می شود. بحران آب به این دلیل در کشور ما جدی شده، مانند خانواده ای که برای گرم کردن خودش از اسکناس های ۱۰ هزار تومانی استفاده می کند و بعد می گوید که چرا من فقیر می شوم!
مساله دیگری که بسیار در ایران در بخش زیست محیطی حائز اهمیت است، مساله خشکسالی است که اخیراً واکنش ها و اعتراضات بسیار مشهودی را در این زمینه شاهدیم، تا چه میزان هارپ بر تشدید خشکسالی تاثیرگذار است و می توان پیش بینی کرد که جنگ های آینده در دنیا به سمت و سوی مسایل محیط زیستی از جمله ایجاد خشکسالی از طریق مختلف در کشورها در حال رخ دادن است؟
آنچه به عنوان هارپ یا مهندسی اقلیم مطرح می شود بیشتر یک طور تئوری توهم توطئه است و به خاطر این مطرح می شود تا کم کاری های خودمان را جبران کنیم، واقعاً اگر ایالات متحده آمریکا یا اسرائیل و روسیه چنین ابزاری داشتند ابتدا بحران های خود را حل می کردند. در حال حاضر ایالات متحده آمریکا در کالیفرنیا و در مرکز کشور با سخت ترین بحران خشکسالی رو به روست و زمین به شدت در حال نشست است و از کانادا درخواست آب کرده برای اینکه بتواند مشکل آب شرب مردم خود را حل کند. اگر واقعاً ایالات متحده آمریکا این قدرت را داشت چرا برای مردم خود آب تولید نکند یا اسرائیل چرا فاضلاب مردم عرب نشین در فلسطین را بخرد و آن فاضلاب را تبدیل به آب آشامیدنی کند، با بارورسازی ابرها و مهندسی اقلیم و هارپ مشکل بارندگی کشور خود را حل کند. هارپ اوهامی است که از زمان آقای احمدی نژاد رواج پیدا کرده و آن زمان یک باره اعلام کرد که جنوب کشور ابرها را می دزدند و می برند. کدام کشور است که اعلام کند من با بارورسازی ابرها توانستم میانگین ریزش های آسمانی را اضافه کنم. کدام گزارش مستمر علمی در این زمینه وجود دارد. ما اصلاً نباید درگیر این اوهام شویم، ما دچار یک فرایند جهانی به نام تغییرات اقلیمی هستیم و دمای کره زمین در حال افزایش است و این ناشی از عوامل انسانی، انتشار گازهای گلخانه ای است و همه دنیا دارند از این عوامل رنج می برد، اما افرادی مانند ترامپ و متعصب ها و برخی هم در داخل دارند به این مساله دامن می زنند تا مسایل علمی را انکار کنیم و برویم سراغ مسایل فرا مادی شگفت انگیز و به این وسیله بخواهیم گناه کم کاری های خودمان را جبران کنیم. شما زمانی می توانید از هارپ صحبت کنید و نگران شوید که در کشور خودتان تعداد چاه های غیر مجاز در طول دو دهه اخیر بیش از دو برابر افزایش پیدا نمی کرد. روی حوزه آبریز دریاچه ارومیه ۷۲ سد نمی زدید و بعدا می گفتید که ما مشکلمان هارپ و آب دزدی و ابر دزدی است. وقتی خودمان داریم با این شکل با سرزمینمان رفتار می کنیم دیگر نیاز به دشمن نداریم.
تا چه میزان معتقدید که خشکسالی در ایران موجب بروز جنگ های داخلی و قومیتی خواهد شد؟ در این صورت چه قومیت ها و مناطقی درگیر این اختلاف و درگیری خواهند بود؟
اگر این روند مدیریتی باشد حتما درگیری های قومیتی رخ خواهد داد. ما تا چه زمانی می خواهیم سرباز بگذاریم جلوی نگهداری خط لوله انتقال آب اصفهان به یزد. تا چه زمانی می خواهیم با قدرت اسلحه خط لوله های خودمان را حفظ کنیم. یزد پادشاه خشت و گل جهان است، میلیون ها نفر در ایران و جهان حاضرند به یزد بیایند و این عمارت های باشکوه، بادگیرها و یخدان ها را نگاه کنند. یزد زیباترین چشم اندازهای بیابانی را دارد، یزد نیازی ندارد که ۱۵ کارخانه بزرگ بسازیم و فولاد و آهن در آن ساخته شود. یزد نیاز به یزد تایر ندارد. این مسایل مشکلات ماست و وقتی این کار را کنیم و فکر کنیم که می توانیم اینگونه آب را حفظ کنیم معلوم است طغیان و شورش اتفاق می افتد. ما نیاز به مدیران شجاع و دانا داریم که با مردم خود رو راست باشند و واقعیت ها را بپذیرند و به سرعت برای تغییر چیدمان توسعه با هم متحد شوند.
شما در گفت وگویی راه حلی برای کاهش بحران آب پیشنهاد دادید و گفتید که باید پایتخت سیاسی کشور تغییر کند، در مورد هوا چطور؟ برای رفع آلودگی هوای تهران و بسیاری از کشورهای بزرگ دیگر و همچنین پایان حضور ریزگردها در برخی از شهرهای کشور چه پیشنهادی دارید؟ صعنت خودروسازی باید چه تغییراتی کند؟
بحران آلودگی هوا در ایران بسیار جدی و کمتر به آن پرداخته شده است. اگر بخواهیم بگوییم که ابعاد بحران آلودگی هوا چگونه است، می توانیم با گزارش آژانس محیط زیست اتحادیه اروپا در مورد ابعاد آن تصور بهتری پیدا کنیم. آژانس محیط زیست اتحادیه اروپا در گزارش سال ۲۰۱۸ خود اشاره می کند که ۴۰۰ هزار نفر در اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۷ بر اثر آلودگی هوا کشته شدند. در لندن این رقم ۹۵۰۰ نفر اعلام شده و در کل بریتانیا ۵۰ هزار نفر در اثر آلودگی هوا کشته شدند. در اتحادیه اروپا، لندن و انگلستان، ما بهترین کیفیت خودروها و سوخت را داریم، وقتی در این کشورها با مرگ ۵۰ هزار نفر روبه رو می شویم، چگونه است در ایران که فقط کمتر از ۲۰ درصد سوخت یورو ۴ است و خودروها هیچ کدام استانداردهای یورو ۴ هم ندارند، اعلام می شود که ۳۵ هزار نفر در ایران در اثر آلودگی هوا کشته می شوند. این تقریبا شبیه لطیفه و جک است. این در واقع توهین به مردم ایران است، واقعیت ها را به ما نمی گویند در صورتی که واقعیت ها به مراتب جدی تر است.
دیدیم که سقوط یک هواپیما با مسافران ۶۳ نفری چه بحرانی ایجاد کرد، ما در روز به اندازه سرنشینان دهها هواپیما هموطنان خود را در اثر آلودگی هوا در این کشور از دست می دهیم. مشکل ما در کلانشهرها بهبود کیفیت خودروها نیست چون اگر بهبود کیفیت خودروها می توانست مشکل ترافیک آلودگی هوا را حل کند در انگلستان، آلمان، نروژ، فنلاند و هلند حل می کرد. چرا این کشورها رفتند به سمت گسترش حمل و نقل ریلی، رفتند به سمت ایجاد مسیرهای ایمن برای دوچرخه سواری و پیاده روی، به خاطر اینکه درک کردند که ظرفیت شهرها برای حرکت وسیله نقلیه موتوری ساخته نشده است. ما نباید اتوبان بیشتر بسازیم، نباید بزرگراه و تونل بیشتر بسازیم، نباید پارکینگ طبقاتی بیشتر بسازیم و تسهیلات ایجاد کنیم برای اینکه مردم خودروی بیشتر بخرند. ما نباید ۲۵ میلیون وام دهیم تا از ورشکستگی صنایع خودروسازی خود جلوگیری کنیم چون بعد از آن مجبور هستیم که ۱۲۰۰ میلیارد تومان دهیم تا داروی ضد سرطان بخریم. تا زمانی که این شهامت و شجاعت در بین مدیران ما نباشد، تا زمانی که نبینیم که وزاری این کشور مانند وزرای کشورهای اروپایی سوار دوچرخه می شوند و واقعاً سازده زیستی را از خود شروع می کنند، اقتصاد مقاومتی یعنی این، نه اینکه شما سوار خودروی آخرین مدل شوید با ده اسکرت و سپس از مردم بخواهید که از خودروی شخصی استفاده نکنند. مردم نمی توانند اعتماد کنند به کشوری که رییس سازمان محیط زیست آن سوار خودروی شاسی بلند می شود و از مردم می خواهد که از خودروی شخصی خود استفاده نکنند چون آلودگی هوا جدی است یا اینکه اعلام کند من اگر جای مردم ایران بودم از خودروی داخلی استفاده نمی کردم!!
یا کمپین راه می اندازند که بطری پلاستیکی استفاده نکنند، سازمان محیط زیست نباید کمپین راه بیندازند،سازمان محیط زیست باید قوانینی وضع کند تا تولید محصولات پلاستیکی به این وضعیت اسفبار نرسد که مردم مجبور شوند بطری های خالی خود را در طبیعت رها کنند. کاری که سازمان باید انجام دهد را انجام نمی دهد و کاری که مردم باید انجام دهند یعنی راه انداز کمپین ها را سازمان محیط زیست انجام می دهد.
شهرداری تهران برای رفع آلودگی هوای تهران طرح ترافیکی جدید در دستور کار دارد، چقدر این طرح را در کاهش آلودگی هوا موثر می بینید؟
طرحی که شهرداری تهران مطرح می کند در بسیاری از کشورهای دنیا انجام می شود. اگر در خیابان های استکهلم حرکت کنید باید مالیات بدهید و به همین خاطر هم هست که مردم انگیزه پیدا می کنند که خودروی شخصی خود را کنار بگذارند چون می بینند صرف اقتصادی ندارد. این کاری که شهرداری می کند تا متناسب با میزان استفاده مردم از معابر عمومی مالیات و عوارض بپردازند خوب است به شرط اینکه مردم بدانند این عوارض چقدر است و شهرداری با پول این عوارض چه می کند. اگر ببینند که شهرداری با پول این عوارض به گسترش مترو و ایمنی شدن دوچرخه سواری کمک می کند و دوچرخه برقی ارزان قیمت در اختیار مردم قرار می دهد، مردم از طرح ترافیکی شهرداری استقبال می کنند، ولی اگر همه چیز مبهم باشد و در هاله ای از ابهام باشد و معلوم نباشد که شهرداری با این درآمدها می خواهد چه کار کند مشخص است که از این طرح هم استقبال نمی شود. باید مشخص باشد که اعضای شورای شهر تهران و مدیران شهرداری خودشان وسایل نقلیه عمومی استفاده می کنند و مساله جدی است، اینکه مردم ببینند مسئولان همچنان از خطوط بی آر تی برای تردد خود استفاده نمی کنند و از مردم بخواهند که خودروهای خود را کنار بگذارند یا اینکه برای عبور از درون مراکز شهر یا اتوبان ها مالیات بپردازند، این طرح محکوم به شکست است. ما نیاز به شفافیت داریم، شهرداری تهران باید شفافیت، صداقت و شجاعت داشته باشد.
با همه این توضیحات در مورد سه بحران محیط زیستی یعنی آب، هوا و خشکسالی، سال ۹۷ را در این زمینه ها چطور ارزیابی می کنید؟ سال بهتری پیش رو خواهیم داشت یا اوضاع بدتر خواهد شد؟
حتما مشکلات محیط زیستی ما در این سه زمینه بیشتر خواهد شد چون من شجاعت، صداقت و شفافیتی در برخی مدیران بخش های موصوف نمی بینم لذا وضعیت حتماً بدتر خواهد شد.