یادگارهای مردم‌شناسانه جلفا

ارامنه فرهنگی غنی نشئت گرفته از تاریخی کهن و پرماجرا دارند. مهاجرت‌های بزرگ نیز بر این غنای فرهنگی افزوده است. ارامنه اصفهان که 400 سال پیش به این شهر مهاجرت کرده اند، با پیشینه‌ای پر ارج، همواره در عرصه های ملی و منطقه‌ای تأثیرگذار بوده‌اند و اخیرا نیز نمایشگاهی مردمشناسانه از آثار زیست خانوادگی و اجتماعی خود را در کلیسای وانک برپا کردند که در خود داستان‌هایی فراوان دارد.

یادگارهای مردم‌شناسانه جلفا

چهل سال پیش، ارمنی های جلفا، براساس یادداشت‌های باقی مانده از سیاحانی مثل تاورنیه که در زمان صفوی لباس اهالی این قصبه را توصیف کرده بودند، لباس‌هایی دوختند، به برخی زنان و مردان پوشاندند و‌ در باشگاه آرارات از آنها عکس گرفتند. این عکس‌ها، این روزها در نمایشگاهی در کلیسای وانک به نمایش گذاشته‌شده است. لباس‌هایی که هنوز در دهاتی مثل مراغه، قره‌داغ، سلماس و دهات فریدن هم گونه‌ هایی بسیار مشابه به آن رایج است، ده هایی که دیرتر از ارامنه خالی شدند.

ریما سیمونیان، مسئول این نمایشگاه از خواجه‌های ثروتمند ارامنه که تجار جاده ابریشم و مشاوران شاه‌عباس بودند، می‌گوید، کسانی که شاه‌عباس برای استفاده از نفوذ اقتصادی‌شان، به اصفهان کوچاند. پس‌ازاین کوچ اجباری، ارامنه در اصفهان، فریدن، فریدون‌شهر، روستای کنارک چهارمحال و بختیاری و اراک ساکن شدند.

سیمونیان توضیح می‌دهد که تجار ارمنی در دوره صفوی، لباس‌هایی بلندتر می‌پوشیدند و در دوره قاجار، لباسشان کوتاهتر شد. ازنظر او، مردان ارمنی به دلیل حضور بیشتر در اجتماع تلاش می‌کردند شبیه ایرانی‌های آن زمان، گیوه، شلوارهای پاچه‌گشاد، عبا و کلاه نمدی بلند بپوشند. با ورود مدرنیسم به ایران هم، لباس مردان بیشتر تغییر کرد و به سمت کراوات و پوشت (دستمال کوچکی که در جیب سمت چپ کت می‌گذارند) رفتند.

زنان ارمنی اما به دلیل حضور بیشتر در منزل، توانستند لباس‌های ویژه خود را حفظ کنند. در این میان، زنان ثروتمند، لباس‌های ویژه‌ای داشتند، بناریس، نوعی روسری ابریشمی و طلادوزی‌شده در حاشیه و بته‌جقه‌ها، یکی از این پوشش‌ها است، آنها نوعی تور هم برای محافظت از جواهراتشان می‌پوشیدند و کمربندی نقره‌ای و کنده‌کاری‌شده برای مصونیت از برخی بیماری‌ها، همچنین نوعی تاج سر سیاه‌رنگ که منجوق‌هایی بر روی آن می‌افتاد و لباسی ترمه با سرمه‌دوزی.

ارمنی‌های جلفا، لباس‌های ویژه‌ای هم برای ازدواج داشتند. سیمونیان تعریف می‌کند که رسم بود مرد قبل از ازدواج، یک پارچه قرمز بر دوش خود ببندد، به خانه دختر برود و او را که یک پارچه سبز بر دوش بسته، با خود ببرد، دو پارچه‌ای که نمادی است از پیوند زن و مرد یا زمین و آسمان. این رسم، یک پس‌زمینه اسطوره‌ای هم دارد. سیمونیان می‌گوید: «ارمنی های جلفا معتقدند از پس از توفان نوح، خداوند تصمیم گرفت بر زمین غضب شدید نکند، تصمیمی که باعث خلق قوس قزح یا رنگین‌کمان برای آشتی آسمان و زمین شد.»

تازه‌عروس‌های ارمنی هم لباس‌های ویژه‌ای داشتند. آنها در دوران قاجار، لباس‌های قرمز می‌پوشیدند و نوعی توری داشتند که در عکس‌های هولتسر هم دیده می‌شود. آشم، گردنبند بسیار گران‌قیمت نقره‌ای، یکی دیگر از لباس‌هایشان بود و دهان‌بند هم می‌بستند. سیمونیان علت بستن دهان‌بند را چنین توضیح می‌دهد: «در قدیم، خانواده‌های پرجمعیت، گاه چند عروس در منزل داشتند که دهان‌بند می‌بستند و از طریق مادرشوهرشان با پدرشوهر، برادرشوهر و شوهر خود صحبت می‌کردند تا آرامش خانواده حفظ شود.» دهان‌بند زنان فریدنی از دهان‌بند زنان جلفایی بزرگ‌تر بود و تا روی بینی هم قرار می‌گرفت. زنانی هم که چند سال از ازدواجشان می‌گذشت، می‌توانستند دهان‌بندشان را بردارند.

لباس زنان مجرد و متأهل هم متفاوت بود. رنگ لباس و لچک دوشیزه‌های فریدنی شادتر از زنان این روستا و آلبالویی‌رنگ بود. پیرزن‌های ارمنی مثل پیرزن‌های ایرانی عادت به تجویز گیاهان دارویی داشتند، نازی خانم، یکی از زنان طبیب ارمنی های اصفهان بوده است.

با ورود فرهنگ اروپایی به ایران، زنان دیرتر تغییر لباس می‌دهند، لباس زنان ارمنی هم گرچه ساده‌تر می‌شود، اما هنوز لباس بلند می‌پوشند. کم‌کم آنها هم به سمت دامن‌های کوتاه می‌روند و بعدازآن، کت‌ودامن و کلاه کوچک، در قرن 20 هم کت‌ودامن مدرن‌تر رایج می‌شود. سیمونیان می‌گوید: «زنان ارمنی ارمنستان و ایران، از گذشته عادت به پوشش سر داشتند که با ورود فرهنگ اروپایی، در میان دوشیزه‌ها کم‌طرفدار می‌شود. بعضی زنان ارامنه همان زمان اما دامن دوتکه می‌پوشیدند تا اگر لازم شد چادر سر کنند، قسمت رویی دامن را به سر بکشند.»

گرچه اکنون دیگر زنان ارمنی اصفهان، تمایلی به راهبه شدن ندارند و راهبه‌های ساکن اصفهان، فرانسوی هستند، اما در گذشته برخی زنان ارمنی اصفهان به دنبال راهبه‌ شدن به دیر کاتارانیان می‌رفتند. سیمونیان تعریف می‌کند که رئیس این دیر که مادر نامیده می‌شد، در سال 1892 خانواده‌های ارمنی را متقاعد کرد دخترانشان را برای سوادآموزی به دیر بفرستند تا این‌که 28 دختر به دیر فرستاده شدند، اما به دلیل جا نشدن آنها در دیر، ارامنه در چارسو، مدرسه‌ کاتارانیان را ساختند، مدرسه‌ای که اکنون، محل اقامت انجمن‌های ارمنی فریدن و چهارمحال و بختیاری است. در همین سال، مدرس‌های زن آغاز به کار در این مدرسه می‌کنند، مدرسه‌ای که دختران و پسران ارمنی در آن درس می‌خواندند.

راهبه‌های جلفا، کارهای خیر هم می‌کردند، مثل کمک به یتیمان، بافتن جوراب و جاجیم و درست کردن گز. آنها کتابخانه هم داشتند و به کودکان سواد می‌آموختند. در گذشته، خادم کلیسای زن در محراب‌ها هم بود، اما اکنون کلیساهای اصفهان، فقط گروه کر زن دارند.

آرسینه مارکاریان، یکی از مسئولان نمایشگاه غذای ارامنه کلیسای وانک هم برایمان از غذاهای ارمنی های جلفا و ارمنستان می‌گوید، غذاهایی که اغلب مشترک است. او تعریف می‌کند که ارمنی‌های اصفهان هم غذای ایرانی می‌خورند، هم غذای ارمنی و از غذاهای ارامنه جلفا می‌گوید، هادیک یکی از این غذاها و مخصوص روزه گرفتن است. نوعی سوپ حبوبات با عدس، نخود و لوبیا. سوپ ماخوخ، غذای دیگری مخصوص روزه است که برای تهیه آن، خمیرترش را 10 روز تخمیر می‌کنند و بعد با بلغور گندم، سبزیجات معطر، سیر و فلفل می‌جوشانند.

مارکاریان از سباس هم می‌گوید که نوعی آش ماست ارمنی است و از لوبوف سالاد یا سالاد لوبیا که ترکیبی است از پیاز، لوبیا و جعفری. سالاد سیب‌زمینی و پیازچه، نوع دیگری سالاد ارمنی است و پارینج هم نوعی برنج از خانواده جو دوسر است که با گوشت درست می‌شود. گاتا، دلمه ارامنه، کباب ارمنی و برانی کشک با اسفناج، غذاهای دیگر مخصوص ارامنه است. او از شیرینی لوز هم می‌گوید که اولین بار ارامنه از جلفا به جلفای نو آوردند.

ارسال نظر