جامعه بی‌کودکی

در کودکی زندگی را بیاموزیم، در دوره متوسطه اندیشیدن را و در دانشگاه، دانشمند شدن را.

در کودکی زندگی را بیاموزیم، در دوره متوسطه اندیشیدن را و در دانشگاه، دانشمند شدن را.
محسن رنانی، استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان، در کانالش، ویدئویی تحت نام پویش فکری توسعه منتشر کرده است که در آن دلیل اصلی توسعه نیافتن ایران را این موضوع می‌داند که ما «جامعه بی‌کودکی» هستیم. رنانی می‌گوید که در صدسال گذشته، ما سرمایه‌گذاری‌های بسیار کردیم، اما کاری که نکردیم پرورش انسان توانمند بود. برای همین است که جامعه‌ای‌ ناتوان داریم. و جامعه‌ ناتوان را جامعه‌ای تعریف می‌کند که همکاری و گفت‌وگو و مشارکت ندارد و پویا نیست.رنانی همه این‌ نداشتن‌ها و نتوانستن‌های جامعه را به دوره کودکی مرتبط می‌داند و از جامعه بی‌کودکی صحبت می‌کند. او می‌گوید ما در کودکی باید زندگی را بیاموزیم، در دوره متوســـــطه اندیشیــــدن را و در دوره دانشــــگاه دانشمـــــندشــــدن را یاد بگیریـــــم. این همــــان استدلالی است که مسئولان کشور فنلانـــد در دهه هفتاد میلادی درباره نظام آموزشی به آن رسیدند. پروفسور تیم اتس، مدیر گروه ارزیابی تحقیق و توسعه در دانشگاه کمبریج، در گفت‌وگویی با بی‌‌بی‌سی نتایج خوب فنلاند از سال 2000به بعد را در پیسا (برنامه سازمان توسعه و همکاری‌های اقتصادی اروپا که کشورها را از نظر دستاوردهای تحصیلی دانش آموزان رده‌بندی می‌کند) محصول اصلاح نظام آموزشی در دهه 70 می‌داند که در آن روش‌هایی چون رفتارگرایی حذف و به جای آن روش‌های مهارت‌ورزی و سرمایه‌گذاری وسیع در تربیت آموزگار جایگزین شد.
نظام آموزشی ایران مبتنی بر رفتارگرایی است
رایحه صنعتگر، کارشناس ارشد روان‌شناسی و بازی‌درمان، در سفر آموزشی که در سال گذشته به سه کشور فنلاند، سوئد و نروژ داشته، این جایگزینی و تفاوت‌ها با نظام آموزشی ایران را که نظامی مبتنی بر رفتارگرایی است، به وضوح دیده و در گفت‌وگو با اصفهان‌زیبا از این تجربه می‌گوید. صنعتگر در ابتدا شرحی از سیستم فعلی آموزش ایران می‌دهد و بعد آن را با سیستم آموزشی فنلاند مقایسه می‌کند. او می‌گوید: هنوز به دانش‌آموز تکلیف اجباری و زیاد داده می‌شود و هنوز معلمان زیاد حرف می‌زنند و انتظار دارند کودکان با دقت و بدون لحظه‌ای شیطنت به آنها گوش دهند و بعد مدرسه را هم دوست داشته باشند. الان می‌بینیم کودک نصف روز در مدرسه است و نصف دیگر آن به دنبال کلاس‌های تقویتی، جبــــرانی، ورزشـــی، موســیقی و حتی مشـــــاور و روان‌شــــناس و بازی درمانگــــر است،چرا که هشت‌سال بیشتر ندارد، اما اضطراب و ترس در وجودش بالاست. از طرفی هم مهارت برقراری ارتباط و کنترل خشم و دوست‌یابی ندارد و تمرکز و دقتش هم پایین است. در مجموع، چیزی برای ارائه، آن‌طور که مقبول سیستم آموزشی رفتارگراست، ندارد.در مقابل ایران، کشور فنلاند متفاوت عمل کرده است. صنعتگر می‌گوید: یک کودک در سیستم آموزشی فنلاند تمام نیازهایش در مدرسه و مهد برطرف می‌شود و خانواده می‌داند که دیگر نیاز نیست هزینه‌ای خارج از این سیستم برای کلاس‌های مختلف و روان‌شناسی و دکتر کودک بپردازد. مدیر، ناظم، روان‌شناس، دکتر، معلم و... در این سیستم جایگاه مشخص و مسئولیت‌های از پیش تعیین شده دارند. حیطه‌ وظایف و جایگاه‌های افراد چیزی نیست که بر اساس نظر و سلیقه شخصی فردی تعریف شود.
کودک خود باید مراقب حرکتش باشد
این بازی‌درمان شکل ظاهری ساختمان‌های مدارس فنلاند را ساده و به دور از رنگ و لعاب و نقاشی‌های مرسوم روی دیوارهای مدارس ایران توصیف می‌کند. «ساختمان‌های قدیمی حق تخریب ندارند و ارزش مادی و معنوی بسیار بالایی دارند. ساختمان‌ها فقط بازسازی می‌شوند و افتخار این مدارس به ساختمان‌هایی است که قدمت سی‌چهل ساله دارند، اما استانداردهای لازم برای یک محیط آموزشی در آنها رعایت شده است، مانند نور کافی، فضای باز، تهویه مناسب و... . توالت‌ها بدون بو و بدون چکه کردن آب‌های شیر دستشویی بودند و وسایل بهداشتی و آشپزخانه‌ای مجزا، بدون بوی نا و حشرات موذی و... در آنجا قرار گرفته بود.» صنعتگر یاد خاطره‌ای می‌افتد و ادامه می‌دهد: یادم می‌آید وقتی معاون مهد بودم یکی از معضلات خانواده‌ها پله‌های ساختمان بود، در فنلاند همین موضوع را با یکی از معلمان مطرح کردم که گفت: مگر این کودکان در زندگی‌شان با پله مواجه نمی‌شوند که نحوه‌ بالا و پایین رفتن از آن و مراقبت از خود را یاد بگیرند؟ کودک باید خود مراقب حرکتش باشد.
کتاب قانون
صنعتگر در ادامه تجربه‌هایش از کتابی صحبت می‌کند که در مدارس سوئد و فنلاند دیده است. کتابی که به کتاب قانون مشهور است و تمام بایدها و نبایدهای آموزگاران در آن نوشته شده است. «شما در هر رشته و فنی که بخواهید کار کنید باید یک کورس یک سال و نیمه بگذرانید و این کتاب و قوانینش را یاد بگیرید. عظیم‌ترین بخش این کتاب مربوط می‌شود به کودک و خانواده. برای هر کنش و رفتاری، قانونی از پیش نوشته شده وجود دارد که همگان از آن آگاه‌اند و این آگاهی دو پیامد مهم دارد: همه وظایفشان را می‌دانند. همه می‌دانند که در قبال انجام ندادن وظیفه‌شان چه پیامد و تاوانی را باید بپردازند و این یعنی ذخیره انرژی روانی نیروی انسانی در راستای رشد و بهبودی فردی و گروهی.» صنعتگر با توضیح این کتاب، نکته‌ای را یادآوری می‌کند. او می‌گوید، در فنلاند مربی‌ها کاملا تربیت شده بودند و مطابق اصول رفتار می‌کردند که ما هم در ایران از این معلم‌ها، مربیان و روان‌شناسان و تسهیل‌گران کم نداریم که طبق نظام‌های آموزشی به روز دنیا هم اطلاعات دارند و هم عمل می‌کنند، اما چون نظام آموزشی ما دچار مشکلات عدیده‌ای است حرکت و تاثیرشان اندک است. او حتی معتقد است به صورت شخصی از لحاظ اطلاعات و کار عملی شاید خیلی از معلم‌های ایرانی جلوتر ازمعلمان کشورهای سوئد و فنلاند باشند، اما نقطه ضعف ما سیستم ناکارآمد ماست. آنجا هر معلمی در حد نیاز کلاس و دانش‌آموزانش اطلاعات دارد و دچار بیماری انباشت اطلاعات نیست. در نهایت صنعتگر از جنگی می‌گوید که برای تغییر رویکردهای آموزشی در ایران با آن روبه‌رو هستند. «ما در ایران برای رویکردهای آموزشی در حال جنگ هستیم که از جنگ جهانی دوم به بعد در کل جهان پایه‌ریزی و اجرا شده و تازه در ایران برای ورود اطلاعات این رویکردها، وسایل آموزشی و غیره‌اش مقاومت می‌شود. اما هر فردی می‌تواند با مشارکت و همفکری، بیشتر از یک نفر باشد و در راستای تغییر مثبت نظام آموزشی‌مان حرکت کند.»
منبع: روزنامه اصفهان زیبا

ارسال نظر

اخرین اخبار
پربیننده‌ترین اخبار