قدم زدن در مسیر اشتباه
منصور ابراهیمزاده بهترین مربی بومی در دو دهه گذشته فوتبال اصفهان بهحساب میآید. یک مربی نوگرای ایرانی که با ذوبآهن تا فینال جام باشگاههای آسیا پیش رفت.
امیرحسین احتشامی- اصفهان امروز: منصور ابراهیمزاده بهترین مربی بومی در دو دهه گذشته فوتبال اصفهان بهحساب میآید. یک مربی نوگرای ایرانی که با ذوبآهن تا فینال جام باشگاههای آسیا پیش رفت. کاری که از سال 2002 یعنی زمان راه اندازی لیگ قهرمانان آسیا، هیچ مربی ایرانی نتوانسته این مهم را به سرانجام برساند و ابراهیمزاده هنوز هم تنها مربی داخلی به شمار میرود که در بازی نهایی معتبرترین لیگ فوتبال قاره کهن حاضر شده است. البته تنها دو تیم ایرانی در 16 سال گذشته به بازی فینال این مسابقات راه پیداکردهاند که یکی از آنها ذوبآهن در سال 2010 بود که با ابراهیمزاده به بازی نهایی رسید. پیشتر و در سال 2007 سپاهانیها تا بازی فینال پیش رفتند اما آن زمان لوکا بوناچیچ کُروات سرمربیگری زردپوشان اصفهانی را بر عهده داشت. با این اوصاف اطلاق بهترین و نوگراترین مربی بومی به ابراهیمزاده در دو دهه اخیر چندان بیراه نخواهد بود؛ اما ستاره اقبال این مربی دیار نصف جهان چند فصل بعد از کسب چنین موفقیت کم نظیری به سوسوزدن افتاد و خودش هم با تصمیمات عجیبی که گرفت به اعتبار مربیگریاش لطمه وارد کرد. ابراهیمزاده پس از کسب عنوان سومی
با ذوبآهن در لیگ دهم با پیشنهادهای اغواکننده تیمهای تهرانی روبرو شد و بهقولمعروف به پوست خربزهای که پایتختنشینان زیر پای او انداخته بودند پاسخ مثبت داد. ابراهیمزاده در لیگ یازدهم هدایت تیم نفت تهران را بر عهده گرفت. او در نخستین تجربه مربیگریاش خارج از اصفهان با نفت نتایج درخشانی را به دست آورد و تیمش عنوان پنجی جدول را تصاحب کرد. همین نتایج عاملی شد تا راهآهنیها با پیشنهادی وسوسهانگیز سراغ این مربی اصفهانی بروند و او را استخدام کنند. درست از همین زمان هم سیر نزولی دوران مربیگری ابراهیمزاده شروع شد که تا لیگ هفدهم ادامه پیداکرده است. ابراهیمزاده با راهآهن در لیگ دوازدهم به رتبه ای بهتر از یازدهمی جدول نرسید تا عذرش را بخواهند. در لیگ سیزدهم این مربی اصفهانی در لیگ برتر بدون تیم ماند تا اینکه در لیگ چهاردهم با باشگاه پیکان به توافق رسید اما در این تیم تهرانی هم بیش از یک نیمفصل دوام نیاورد و از آن زمان یعنی سوم آذرماه 93 تا هفتم به بهمن ماه سال 96 که جانشین کرانچار در سپاهان شد؛ دیگر روی لیگ برتر را ندید. در این بازه زمانی سهساله تقریباً یک سال و نیم بیکار ماند و تا اینکه در سال 95 به تیم
لیگ یکی مس کرمان پیوست. ابراهیمزاده گرچه در ابتدای فصل لیگ دسته یک را خوب آغاز کرده بود ولی در ادامه و باوجود تیمهای قدرتمندی که شاید او کمتر تجربه رویارویی با آنها را داشت نتوانست به مقامی بهتر از هشتمی دست پیدا کند تا رویای صعود با این تیم پرطرفدار کرمانی را هم در همان لیگ دسته یک دفن کند.
ریسکی بالایی که جواب نداد
پسازاین ناکامیهای دامنهدار، خورشید غروب کرده ابراهیمزاده همچنان رو به خاموشی بود تا اینکه فصل پیش سپاهانیها که با کرانچار حسابی به بنبست خورده بودند سراغ این مربی بومی رفتند بلکه او بتواند در نقش یک فرشته نجات ظاهر شود. ابراهیمزاده هم که در آن مقطع آمریکا بود بلافاصله پیشنهاد باشگاه سپاهان را قبول کرد تا دوباره خودش را در معرض آزمایشی بزرگ قرار دهند. ریسک پذیرفتن سرمربیگری تیمی که در انتهای جدول قرار دارد و ازهمپاشیده به نظر میرسد یک نوع خودزنی بهحساب میآمد اما ابراهیمزاده عواقب چنین تصمیمی را به جان خرید و حالا که لیگ به پایان رسیده است میتوان عملکرد او را زیر ذرهبین برد. 9 بازی و تنها 9 امتیاز از 27 امتیاز موجود شکستی مطلق برای مطرحترین مربی دو دهه اخیر فوتبال اصفهان محسوب میشود. البته سرمربی سپاهان باید خوشحال باشد که همراه با این تیم به لیگ دسته یک سقوط نکرد چراکه این موضوع دیگر میتوانست اندک نقطههای سفید کارنامه مربیگری او را به یک سیاهی مطلق تبدیل کند.
دریغ از اندکی دوراندیشی
همه شواهد و قرائن حکایت از آن دارد که بازی با استقلال آخرین تجربه سرمربیگری ابراهیمزاده بروی نیمکت تیم سپاهان به شمار می رود. برخی شایعهها حکایت از این دارد که مسئولان باشگاه پرهوادار اصفهانی با امیر قلعهنویی به توافقهای لازم دستیافتهاند و پرافتخارترین مربی لیگ در لیگ هجدهم روی نیمکت مربیگری سپاهان خواهد نشست. از سوی دیگر آمار ضعیف ابراهیمزاده در 9 بازی پایانی لیگ هفدهم هم مزید بر علت شد تا کار او را در عرصه لیگ برتر پایانیافته تلقی کنیم. با این شرایط میتوان به ابراهیمزاده خرده گرفت که چرا سکان هدایت یک کشتی بهگلنشسته را برعهدهگرفته و کارنامه مربیگریاش را خدشهدار کرده است. شاید اگر این مربی کهنهکار با دوراندیشی بیشتری به پیشنهاد سپاهان میاندیشید راههای بازگشت دوباره به سطح نخست فوتبال باشگاهی ایران را تا این اندازه برای خودش نمیبست و فرصت تجربههای دیگر را بازی میگذاشت؛ اما افسوس که ابراهیمزاده اندک فرصتهای باقیمانده مربیگریاش را با سپاهان سوزاند تا کار برای او فعالیت در لیگ باشگاهی کشور صدچندان دشوارتر از گذشته شود.
ریسکی بالایی که جواب نداد
پسازاین ناکامیهای دامنهدار، خورشید غروب کرده ابراهیمزاده همچنان رو به خاموشی بود تا اینکه فصل پیش سپاهانیها که با کرانچار حسابی به بنبست خورده بودند سراغ این مربی بومی رفتند بلکه او بتواند در نقش یک فرشته نجات ظاهر شود. ابراهیمزاده هم که در آن مقطع آمریکا بود بلافاصله پیشنهاد باشگاه سپاهان را قبول کرد تا دوباره خودش را در معرض آزمایشی بزرگ قرار دهند. ریسک پذیرفتن سرمربیگری تیمی که در انتهای جدول قرار دارد و ازهمپاشیده به نظر میرسد یک نوع خودزنی بهحساب میآمد اما ابراهیمزاده عواقب چنین تصمیمی را به جان خرید و حالا که لیگ به پایان رسیده است میتوان عملکرد او را زیر ذرهبین برد. 9 بازی و تنها 9 امتیاز از 27 امتیاز موجود شکستی مطلق برای مطرحترین مربی دو دهه اخیر فوتبال اصفهان محسوب میشود. البته سرمربی سپاهان باید خوشحال باشد که همراه با این تیم به لیگ دسته یک سقوط نکرد چراکه این موضوع دیگر میتوانست اندک نقطههای سفید کارنامه مربیگری او را به یک سیاهی مطلق تبدیل کند.
دریغ از اندکی دوراندیشی
همه شواهد و قرائن حکایت از آن دارد که بازی با استقلال آخرین تجربه سرمربیگری ابراهیمزاده بروی نیمکت تیم سپاهان به شمار می رود. برخی شایعهها حکایت از این دارد که مسئولان باشگاه پرهوادار اصفهانی با امیر قلعهنویی به توافقهای لازم دستیافتهاند و پرافتخارترین مربی لیگ در لیگ هجدهم روی نیمکت مربیگری سپاهان خواهد نشست. از سوی دیگر آمار ضعیف ابراهیمزاده در 9 بازی پایانی لیگ هفدهم هم مزید بر علت شد تا کار او را در عرصه لیگ برتر پایانیافته تلقی کنیم. با این شرایط میتوان به ابراهیمزاده خرده گرفت که چرا سکان هدایت یک کشتی بهگلنشسته را برعهدهگرفته و کارنامه مربیگریاش را خدشهدار کرده است. شاید اگر این مربی کهنهکار با دوراندیشی بیشتری به پیشنهاد سپاهان میاندیشید راههای بازگشت دوباره به سطح نخست فوتبال باشگاهی ایران را تا این اندازه برای خودش نمیبست و فرصت تجربههای دیگر را بازی میگذاشت؛ اما افسوس که ابراهیمزاده اندک فرصتهای باقیمانده مربیگریاش را با سپاهان سوزاند تا کار برای او فعالیت در لیگ باشگاهی کشور صدچندان دشوارتر از گذشته شود.