مدفون شدن حقوق كودكان زير زباله‌ها

شکل فجیع‌تر و دردناک کارکودکان را باید در زباله گردی و مراکز بازیافت زباله مشاهده کرد.

شکل فجیع‌تر و دردناک کارکودکان را باید در زباله گردی و مراکز بازیافت زباله مشاهده کرد.
بر اساس قانون، کار کودکان کمتر از ۱۵ سال و نوجوانان ۱۵ تا ۱۸ سال در مشاغل سخت و زیان‌بار ممنوع است
كودكان بدون دستكش دستان خود را درون سطل‌هاي زباله مي‌كنند در حالي كه تيغ، سرنگ و انواع مواد آلوده موجود در اين سطل‌ها ممكن است هزاران بيماري را به آنها منتقل كند
طی دو دهه گذشته بارها ساماندهی کودکان کار موردتوجه قرارگرفته اما به دلیل نبود سیاست‌های مشخص نه تنها ساماندهی نشده بلکه تعداد کودکان کار افزایش پیدا کرده است
با سلب حضانت کودک از خانواده نه تنها مشکل فقر و ناتوانی در تامین معاش حل نخواهد شد، بلکه صرفا اين آسیب ‌اجتماعي تغییر شکل خواهد داد
برای حل آسیب کارکودک در قدم اول باید نگاه‌های حذفی، اتهامی و انکاری را تغییر داد و به جای سیاست سرکوب و دستگیری کودکان‌کار، سیستم‌های رفاه اجتماعی را تقویت کرد.
كودكاني سيه چرده با لباس‌هايي مندرس كه محكومند نان خود را از ميان زباله‌ها بيرون بكشند. در حالي بزرگي باري كثيف و بدبو بردوش‌شان سنگيني مي‌كند كه همه روزه مجبورند در مقابل درآمدي اندك و جاي خواب، از اين سطل زباله به ديگري بروند و با دستان كوچك خود مواد بازيافتي را از ميان زباله‌ها پيدا كنند. شايد تصور زباله‌‌گردي كودكان سخت و چندش‌آور به نظر برسد اما واقعيت نشان مي‌دهد برخي از كودكان و نوجوانان با چنين شغل سخت و كثيفي امرار معاش مي‌كنند.
كودكان زباله‌گرد بخشي از آسيب‌هاي اجتماعي امروز كشور هستند؛ كودكاني كه اكثريت‌شان را مهاجران افغاني تشكيل مي‌دهند و توسط برخي پيمانكاران اجير شده‌اند تا به دنبال يافتن زباله‌هاي بازيافتي در سطح شهر تردد كنند. همه ما شايد اين كودكان را از نزديك ديده‌ايم؛ در حالي كه روي انگشتان پاهاي خود ايستاده‌اند تا قدشان كمي بلندتر شده و با سر به داخل سطل زباله خم مي‌شوند تا مواد قابل بازيافت را از ميان كيسه‌هاي زباله پيدا كنند.
معضل زباله‌گردي مدت‌هاست به جان كودكان شهرهاي بزرگ افتاده و تعدادي از كودكان به‌واسطه اين شغل در معرض انواع بيماري‌ها قرار دارند. در اين زمينه طیبه‌سیاوشی، نماينده مجلس با انتقاد از به‌کارگیری کودکان در حوزه پسماند توسط پیمانکاران شهرداری گفته‌است: پیمانکاران حق به‌کارگیری کودکان را نداشته و باید با آن‌ها به صورت جدی برخورد کرد.
در واقع کارت‌هایی از سوی پیمانکاران به کودکان ارائه می‌شود که بر اساس آن بخشی از درآمد کار متعلق به پیمانکاران و بخشی نیز متعلق به کودکان است. اين نماينده مجلس با بيان اينكه بسیاری از کودکان و افراد فعال در حوزه جمع آوری زباله مبتلا به اچ آوی وی مثبت هستند، خاطرنشان كرده است: کار کودکان در سر چهارراه‌ها را می‌توان بهترین شکل از کار آن‌ها دانست و شکل فجیع‌تر و دردناک کارکودکان را باید در زباله‌گردی و مراکز بازیافت زباله مشاهده کرد زیرا گزارش‌هاي بسیار وحشتناکی از نحوه کار این کودکان ارائه می‌شود.
كودكان زباله‌گرد كه اغلب آن‌ها نيز اتباع غيرمجاز بيگانه هستند، توسط عده‌ای در مرزها تحویل گرفته مي‌شوند و از آن‌ها در مراکز بازیافت استفاده می‌کنند؛ در حالي كه طبق قانون، كار كودك جرم شناخته شده‌است.
ممنوعيت کار کودکان کمتر از ۱۵ سال
بر اساس قانون کار ایران، کار کودکان کمتر از ۱۵ سال و کار نوجوانان ۱۵ تا ۱۸ سال در مشاغل سخت و زیان‌بار ممنوع است. ساعات قانونی کار نوجوانان یک ساعت کمتر از کارگران معمولی است و کارفرما حق ندارد کارهای سخت و زیان‌آور را به نوجوانان واگذار کند.
چندی پیش دولت ایران برای حذف کار نوجوانان، مقررات تازه‌ای وضع کرد و ۲۳ نوع شغل نظیر جوشکاری و کار با وسایل با ارتعاش بالا برای افراد ۱۵ تا ۱۸ ساله ممنوع شد. نوجوان در بدو استخدام باید به وسیله سازمان تامین اجتماعی مورد آزمایش‌های پزشکی قرار گیرد. این آزمایش‌ها حداقل سالی یک بار تجدید شود و اگر با نوع کار تناسب نداشت، کارفرما موظف است در حدود امکانات، شغل وی را تغییر دهد.
اما به‌كارگيري كودكان و نوجوانان در شغلي سخت و زيان‌آور كه سلامت و بهداشت جسمي و رواني آن‌ها را مورد مخاطره قرار مي دهد،واقعيت امروز جامعه بود و به آشكار در خيابان‌ها شاهد خم شدن كودك در سطل زباله‌ها هستيم. اما ممكن است به نظر برسد اين كودكان براي خود كار مي‌كنند؛ در حالي كه شواهد نشان دهندكه برخي از پيمانكاران در ازاي مبلغي اندك و جاي خواب اين كودكان و نوجوانان را به كار مي‌گيرند و در ساعات مشخصي بايد در خيابان‌ها به دنبال يافتن مواد بازيافتي باشند.
زهرا صيادي، فعال حقوق كودكان كه از نزديك شاهد زندگي اين كودكان بوده است، با بيان اينكه كودكان زباله‌گرد به صورت ساماندهي فعاليت مي‌كنند به «قانون» مي‌گويد: ممكن است اين موضوع مطرح شود كه چون اين كودكان فاقد لباس فرم هستند، پس توسط پيمانكاران به كار گرفته نشده‌اند كه اين توجيه درستي نيست زيرا به طور مشخص اين كودكان در اختيار پيمانكاران هستند.
جرم بودن زباله گردي
اما مهم‌ترين دغدغه‌ فعالان حقوق كودك اين است كه پرداختن به موضوع كودكان زباله‌گرد تا به حال نه تنها كمكي به آن‌ها نكرده‌ بلكه شايد شرايط بدتري را براي آن‌ها فراهم كرده است. صيادي معتقد است:صرف نظر از جرم بودن كار كودك و اينكه زباله‌گردي به طور جدي سلامت بهداشت جسمي و رواني اين كودكان را به مخاطره مي‌اندازد، حال كه ما نمي‌توانيم مانع فعاليت كودكان در اين شغل شويم، لازم است تا با درنظر گرفتن برخي از امكانات بهداشتي مانند استفاده از دستكش و ماسك مانع از آن شويم كه سلامت آن‌ها مورد مخاطره قرار گيرد و مشكلات كمتري در كمين اين كودكان باشد. اين بچه‌ها بايد در حين كار، كاوري بپوشند كه لباس‌شان در تماس با آلودگي‌هاي سطل‌هاي زباله نباشد. نكته بعد اينكه شرايط خوابگاهي آن‌ها بايد مناسب باشد و بتوانند بدن خود را پس از كار، شست‌و‌شو دهند وتميز كنند تا بوهاي بد و آلودگي‌ها در بدن‌شان انباشته نشود.
نكته مهم‌تر اينكه سلامت اين كودكان بايد مورد ارزيابي قرار گيرد. البته اين مسائلي است كه ما از پيمانكاران خواستيم؛ هرچند كه تا به حال محقق نشده است. صيادي ادامه مي‌دهد: اين كودكان بدون دستكش دستان خود را درون سطل‌هاي زباله مي‌كنند، در حالي كه تيغ، سرنگ و انواع مواد آلوده موجود در اين سطل‌ها ممكن است هزاران بيماري را به آن‌ها منتقل كند يا اينكه وقتي اين كودك تا كمر در سطل زباله خم مي‌شود، تمامي آلودگي و بوهاي بد از طريق تنفس وارد ريه و بدن آن‌ها مي‌شود. براي مثال بنده حدود دو سال پيش در مورد بچه‌هايي كه در دروازه غار كار مي‌كردند، تحقيق مي‌كردم و به وضوح مي ديدم كه افراد معتاد سرنگ‌‌هاي خود را روي زمين رها مي‌كنند و بخشي از كار اين كودكان در اين منطقه، جمع آوري سرنگ‌هاي آلوده‌اي بود كه ناقل بسياري از بيماري‌ها از جمله هپاتيت و ايدز بودند.
اما مشكل ديگر اين كودكان فارغ از بحث بهداشت و سلامتي آن‌ها، عدم پذيرش‌شان از سوي جامعه است. شايد اكثر ما در مواجهه با اين كودكان، آن‌ها را با نگاه بد بدرقه كرده و آن‌ها را به‌واسطه بوي بد يا كثيف بودن‌شان از خود رانده‌ايم. صيادي با بيان اينكه كودكان زباله‌گرد به‌واسطه اين برخوردها از جامعه گريزان هستند، مي‌گويد: اين كودكان به خوبي نگاه بد جامعه نسبت به خود را درك مي‌كنند و به اين جهت از افراد و جامعه متواري مي‌‌شوند. بنده مدتي پيش مصاحبه فرد هنرمندي را مطالعه مي‌كردم كه اين فرد گفته بود ،كودكان زباله‌گرد باعث آلودگي شهر تهران شده‌اند؛ در حالي كه به اعتقاد بنده اين حرف درستي نيست زيرا اين كودكان باعث آلودگي شهرنشده‌اند بلكه اين شهر تهران و شرايط آن است كه اين كودكان را به اين آلودگي‌ها كشانده است.با وجود اينكه ما در برخي مراكز جمع آوري زباله و بازيافت اين كودكان را ديده‌ايم اما تا به حال نتوانسته‌ايم مجوز ورود به اين مراكز را براي كمك به اين كودكان به لحاظ مسائل بهداشتي و سلامتي آن‌ها اخذ كنيم. ما در تلاش هستيم راه گفت‌و‌گويي با اين پيمانكاران باز كنيم تا سلامت و بهداشت اين كودكان تامين شود؛ هرچند كه با حضور تيم جديد در شوراي شهر، كمي به اين موضوع پرداخته شده‌است.
در اين سال‌ها با وجود افزايش كودكان‌كار اما تصميم جدي مبني بر كاهش تعداد آن‌ها انجام نشده و فقط برخي مسئولان به اقدامات ضربتي و كوتاه‌مدت بسنده‌ كرده‌اند؛ در حالي كه تجربه اين سال‌ها نشان داده است كه اين معضل نه با اقدامات كوتاه مدت ونه با اقدامات ضربتي، رفع نمي‌شود و نياز به برنامه ريزي و برنامه‌هاي بلندمدت دارد. مهم‌ترين ريشه كار كودك، فقر خانواده است و در صورتي كه اين مشكل خانواده‌ها برطرف شود، تعداد چشمگيري از كودكان به جاي كار به تحصيل و كودكي خود مي‌پردازند.
اما يكي ديگر از اقدامات و مباحثي كه براي كاهش تعداد كودكان كار مطرح شده، تدوین طرح سلب حضانت کودکان‌کار از والدین آن‌هاست. سلمان خدادادی، نماينده مجلس در مورد اين طرح معتقد است: اینکه سازمان بهزیستی به روش‌های مختلف به دنبال حل مشکلات کودکان کار است، سیاستی قابل قبول از سوی این دستگاه بوده و ساماندهی این کودکان یکی از وظایف حاکمیتی دولت‌هاست اما دولت پیش از هرمساله‌ای باید رفع مشکلات خانواده کودکان کار را در دستور کار قرار دهد. درصد بسیاری از کودکان‌کار به‌دلیل شرایط اقتصادی نابسامان خانواده مجبور به کاردرخیابان‌ها و معابرشهر شدند. اگر سازمان بهزیستی به دنبال ساماندهی کودکان کار است، باید درگام اول سرپرستی این کودکان را برعهده گرفته و به نوعی حضانت را از والدین نامناسب سلب کند؛ ضمن اینکه خانواده این کودکان نیز باید تحت پوشش نهادهای حمایتی قرار گیرند.
اين عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، معتقد است: در دو دهه گذشته بارها ساماندهی کودکان کار موردتوجه قرارگرفته است اما به دلیل نبود سیاست‌های مشخص نه تنها ساماندهی نشده بلکه تعداد کودکان کارنيز افزایش پیدا کرده است؛ بنابراین اراده‌ای در دولت برای رهایی از این مشکل وجود ندارد.
اما در حالي بحث سلب حضانت از والدين كودكان كار مطرح مي‌شود كه بسياري از كارشناسان و صاحب‌نظران معتقدند خانواده بد بهتر از اين است كه كودكي در بهزيستي و دور از خانواده نگهداري شود و موضوع ديگر اينكه آيا سازمان بهزيستي توان نگهداري اين تعداد از كودكان را دارد؟
كودكان زباله‌گرد حاصل غفلت ما هستند
هادي شريعتي، حقوق‌دان و فعال حقوق كودكان در گفت وگو با «قانون» در پاسخ به اين پرسش كه در سال‌هاي اخير شاهد تعداد زيادي از كودكان زباله‌گرد در سطح شهرها به ويژه شهر تهران هستيم.كودكان و نوجواناني كه تاكمر در سطل‌هاي زباله شهرداري خم مي‌شوند تا بتوانند زباله‌هاي قابل بازيافت را پيدا كنند. به نظر شما دلايل پديدآمدن اين معضل اجتماعي چيست؟ توضيح مي‌دهد: موضوع کودکان زباله‌گرد پس از سال‌ها غفلت، امروز به گره‌کوري تبدیل شده كه دلايل گوناگوني در به‌وجود آمدن اين معضل اجتماعي نقش دارند. اولين و مهم‌ترين دليل، فقر اقتصادي خانواده و علت بعدي نيز مهاجرت بي‌رويه ‌است؛ استثمار، نبود دغدغه جمعی، انکار واقعیت موجود، مدیریت ضعیف شهری و...هزاران عامل پیدا و پنهان دیگر که باعث شده‌اند تا آسیب کودکان زباله‌گرد هرروز عمیق‌تر شود، ضمن اينكه بايد گفت نحوه مدیریت شهری سهم بزرگي در به‌وجود آمدن اين معضل داشته است.
وي ادامه مي‌دهد: واگذاری بدون نظارت خدمات شهری به پیمانکاری که زباله برای وي طلای کثیف ترجمه شده و برای رسیدن به منفعت مادی به هر شیوه‌ای متوسل می‌شود، باعث استثمار کودکان به عنوان نیروی کار ارزان شده است كه متاسفانه وقتی اعتراض‌ها علیه به‌کارگیری کودکان در مراکز رسمی پسماند بالا گرفت، اين پيمانكاران راه‌حل جدیدی ابداع و مراکز غیررسمی و بی‌نام و نشان جمع‌آوری زباله در حاشیه شهر را تاسیس كردند.
اجاره كودكان
اين حقوق‌دان در پاسخ به اين پرسش كه «فعالان حقوق كودك بيان مي‌كنند كه بيشتر كودكان زباله‌گرد، مهاجران غيرمجاز افغاني هستند، اين كودكان چگونه وارد كشور مي‌شوند؟» نيز مي‌گويد: ورود کودکان مهاجر افغانستانی بغرنج‌ترین بخش این ماجرا بوده و می‌توان آن را فاجعه انسانی نامید.
تحقیقات ما نشان می‌دهد کودکان در افغانستان توسط عده‌ای دلال برای کار زباله‌گردی و در ازای مبلغ ناچیزی اجاره داده شده و بعد به صورت غیر قانونی وارد ایران می‌شوند زيرا دلال‌ها می‌دانند در پایتخت تقاضا برای جذب این کودکان وجود دارد؛تقاضایی که اساس آن بر پایه نیروی‌کار ارزان و بهره‌کشی شکل گرفته است. این همان مافیای قدرتمند زباله در تهران است که کودکان را تحت استثمار خود درآورده است.
ممنوعيت كار كودكان
طبق قوانين به ويژه قانون كار به كارگيري كودكان جرم شناخته شده است؛ در حالي كه امروز شاهد كاركردن كودكان در شغلي سخت و پرضرر هستيم. هادي شريعتي در پاسخ به اين پرسش كه با توجه به قوانين چرا مسئولان درصدد رفع اين اقدام غيرقانوني برنيامده‌اند؟ مي‌گويد:طبق قانون كار به كارگيري كودكان ممنوع است. براي مثال بر اساس ماده 79 قانون کار به کار گماردن افراد کمتر از 15 سال ممنوع است. هر چند که این 15 سالگی سن استاندارد و معقولی برای ورود نوجوان به بازار کار نیست اما آمارها و گزارش‌ها نشان می‌دهد که تعداد قابل توجهی از کودکان‌کار در ایران زیر سن 15 سال هستند. همچنین در مواد 82 ،83 و 84 قانون‌کار موضوع ساعت‌کاری، غیر قانونی بودن کار در شب و ممنوعیت اشتغال به کارهای سخت و زیان آور مطرح شده است كه در عمل شاهد آن هستيم كه اين موارد رعایت نمی‌شوند .
در بعد بین المللی نیز ایران متعهد به اجرای اسناد قانونی بین‌المللی در ارتباط با منع کار کودک شده است؛ از آن جمله می‌توان به کنوانسیون حقوق کودک (مواد 32 و 36) اشاره کرد.
همچنین سال 80 مقاوله نامه محو فوری بدترین اشکال کار کودک به تصویب مجلس و تایید شورای نگهبان رسید و براي اقدام فوری علیه بدترین اشکال کار کودک ، آیین نامه اجرایی مواد 1 و 2 این کنوانسیون در سال 83 و در هیات دولت وقت به تصویب رسید اما در عمل هیچ‌کدام از قوانین و آیین‌نامه‌ها تاکنون نتوانسته‌اند آسیب گسترش یافته«کار کودک»را کنترل کنند.
وي ادامه مي‌دهد: متاسفانه بايد بگويم تاکنون اراده جدی براي رفع اين معضل شکل نگرفته و این در حالی است که نسل جدیدی از کار‌کودک و کودکان‌کار در سطح جامعه ظهور پیدا کرده است.
اين كارشناس حقوقي در مقابل اين نقد كه «با وجود افزايش كودكان‌كار در سطح جامعه تا به حال شاهد اقدامي جدي براي رفع اين معضل نبوده‌ايم و فقط برخي سازمان‌هاي متولي مانند بهزيستي به برخي اقدامات ضربتي و كوتاه مدت بسنده‌كرده‌اند، در حالي كه رفع اين معضل اجتماعي نياز به طرح‌ها و برنامه هاي بلند مدت دارد كه تا كنون محقق نشده است ودر اين ميان يكي از اقدامات براي كاهش معضل كودكان‌كار، طرح سلب حضانت از والدين آن‌هاست كه سازمان بهزيستي مطرح كرده است، به نظر شما اين طرح مي‌تواند گامي در جهت كاهش تعداد كودكان كار بردارد؟» توضيح مي‌دهد: بحث سلب حضانت از والدین کودکان کار در مرداد سال گذشته توسط یکی از مسئولان بهزیستی مطرح شد.به نظر می‌رسد طرح کردن چنین موضوعی به این معناست که مساله کارکودک توسط نهادهای متولی اشتباه درک شده است و چنین طرح و ایده‌ای این سوال را در ذهن ایجاد می‌کند که مگر فقر جرم است؟ هدف قراردادن خانواده تهي‌دست کودکان‌کار، چه از سر ناآگاهی باشد چه هدفمند و آگاهانه، بدون شک نتایج ناگوارتری را با خود به همراه خواهد داشت.
با سلب حضانت کودک از خانواده نه تنها مشکل فقر و ناتوانی در تامین معاش حل نخواهد شد بلکه اين آسیب ‌اجتماعي تغییر شکل خواهد داد؛ به‌گونه‌اي كه اگر آسیب تا كنون روانه‌کردن کودک به خیابان برای تامین معاش بوده حالا با جدایی کودک از خانواده و قطع منبع درآمدی، آسیب‌هاي ديگري از جمله فروش اعضا بروز پیدا خواهد کرد.
به گفته اين حقوق‌دان طرح‌های شکست‌خورده و ضربتي سازمان‌های متولی کودکان‌کار که در شهریور سال گذشته منجر به دستگیری بیش از 300 کودک‌کار درشهر تهران شد، هدف زیباسازی و مبلمان شهری بود اما تا زمانی که در کالبد و رگ‌های یک شهر فقر، خشونت و افسردگی در جریان است، زیبا‌سازی ظاهری‌امری غیرواقعی، موهوم و بی‌ثمرخواهد بود. برای حل آسیب کارکودک در قدم اول باید نگاه‌های حذفی، اتهامی و انکاری را تغییر داد و به جای سیاست سرکوب و دستگیری کودکان‌کار، سیستم‌های رفاه اجتماعی را تقویت کرد.
ما در میان همه غفلت‌ها در برابر کودکان‌کار به دنبال پررنگ‌کردن تبعات نادیده گرفتن مشکلات کودکان زباله‌گرد هستیم. در عین حال که نگران فردا روزی هستیم که آن‌ها از مراکز زباله جدا شوند؛ به اين دليل كه این کودکان در فقری ادامه‌دار گرفتار شده‌اند.

ارسال نظر