راه با هم ترسیدن در خانه
روان انسان چيز سادهاي نيست كه كليد هيجان داشته باشد يا مغز قسمتي را به ترس اختصاص دهد يا بخش غم داشته باشد بعضي افراد به واسطه انكار ترسشان به ديدن فيلمهاي وحشتناك رو ميآورند
روان انسان چيز سادهاي نيست كه كليد هيجان داشته باشد يا مغز قسمتي را به ترس اختصاص دهد يا بخش غم داشته باشد
بعضي افراد به واسطه انكار ترسشان به ديدن فيلمهاي وحشتناك رو ميآورند
مه غليظ و صداهاي وهمآور، ردپاهاي عجيب و شاخههاي شكسته و لكههاي خون، جغدي كه از لابهلاي درختان به وحشت فضا ميافزايد، كلبهاي ترسناك و ارواحي كه صداي خشخش در و پنجره را بلند ميكنند و در نهايت صداي جيغي كه با ديدن جسدي فضا را پر ميكند تا بيننده را با چشمهاي وحشتزده روي كاناپه ميخكوب كند. این ژانري كه اواخر قرن نوزدهم در فیلمها محبوبيت يافت اگرچه قبل از آن رمانهايي همچون«خونآشام» و «فرنكنشتاين» در اين ژانر نوشته شده بودند.
در ایران به این فیلمها میگویند: فیلم ترسناک. فیلمهایی برای هیجان بیشتر و بالا آوردن آدرنالین خون که طرفداران زیادی دارد و خیلیها میگویند فیلم نمیبینند، مگر ترسناک باشد.
ریشه این علاقه و عادت اما از کجاست و چرا بعضی از افراد فکر میکنند با دیدن فیلمهای دلهرهآور، زندگی قابلتحملتر میشود؟
«ميلاد» از آن دست جواناني است كه فيلمهاي ايراني را اصلا دنبال نميكند. ٢٢سال دارد و براي تامين مخارج تحصيل فروشندگي ميكند. «فيلمهایي از اين دست در دنيا محبوبيت دارد و فيلمسازان بزرگي اين ژانر را امتحان كردهاند، اگرچه همه موفق نبودهاند. فيلمسازان ايراني نه در ژانر كمدي و نه در ژانر وحشت نميتوانند همپاي ساير فيلمسازان جهان جلو بيايند و راه زيادي در پيش دارند. ديدن فيلم يكي از سرگرميهايم است، البته ژانر وحشت را بيش از بقيه ژانرها دنبال ميكنم.»
«مژگان» ٤٠سال دارد، حسابدار شركتي بازرگاني است و از علاقهمندان به ژانر وحشت: «زندگي شهري امروزي خشك و خستهكننده است. ديدن فيلمهاي ترسناك كمك ميكند تا كمي هيجان را تجربه كنم.» انگشترهاي نقره را يكي يكي امتحان ميكند.«واقعا براي اوقات فراغت مردم هيچ فكري نشده است براي همين فيلم ديدن يكي از سرگرميهاي مردم شده و از آنجايي كه در ژانر وحشت فيلمهاي خوبي ساخته ميشود و به ترشح آدرنالين كمك ميكند اين ژانرمحبوبيت بيشتري دارد، البته شايد براي من.» «مرتضي» كه ٢٠سالي ميشود فروشنده نقره است هم دوران جواني از علاقهمندان فيلمهاي ترسناك بوده اما حالا تنها فيلمهاي كلاسيك و عاشقانه را دنبال ميكند: «به نظرم در برههاي اغلب مردم به ديدن اين فيلمها علاقه نشان ميدهند. سنوسال خاص خودش را دارد. تب جواني است كه فروكش ميكند.» «مينو» مربي بدنسازي است و اين را ميتوان از لباسهاي اسپورتش فهميد: «من هيجانهاي مختلف را امتحان كردهام. عاشق هيجان هستم. ديدن فيلمهاي ترسناك هم باعث هيجانم ميشود.» اما «سيما» تنها دليلش براي ديدن فيلمهاي خارجي ژانر وحشت است: «فيلم خارجي نگاه نميكند مگر اينكه در ژانر وحشت ساخته شده
باشد. من علاقهاي به فيلمهاي خارجي ندارم چون كشش لازم را براي تماشا در من ايجاد نميكند در حالي كه فيلمهاي ترسناك اين كشش را برايم ايجاد ميكند، البته فيلمهايي كه در آنها از خون و خونريزي خبري نباشد.» «زهرا» هم با علم به اينكه بعد از ديدن فيلم دچار چالشهايي خواهد شد پاي تماشاي فيلمهاي ترسناك مينشيند: «از ديدن فيلمهاي ترسناك هيجانزده ميشوم اگرچه بعضي صحنهها را نگاه نميكنم و تنها به شنيدن صداي فيلم اكتفا ميكنم.» خانواده «زهرا» هم از ديدن فيلمهاي ترسناك استقبال ميكنند و زماني كه بخواهند فيلم ترسناك ببينند پدرش چراغها را خاموش ميكند تا فضا براي تماشاي فيلم مهيا باشد: «فيلمهاي ماورايي را بيشتر ميپسندم. صحنههايي كه خون و كشتار باشد را دوست ندارم. بيشتر فيلمهايي را ميبينم كه جن وارواح محور اصلي فيلم باشد.» او هنوز «احضار ١» را به ياد دارد.«بعد از ديدن اين فيلم تا مدتها وقتي وارد اتاقم ميشدم بالاي كمدم را نگاه ميكردم و زمان خواب هر چنددقيقه يكبار چشمبندم را برميداشتم و نگاهي به اطراف ميانداختم. همين هيجان و دلهره بيشتر براي ديدن فيلمهاي ترسناك ترغيبم ميكند.»
منبع: شهروند