حریر صورتی بر دامن خاکستری اسفرجان
از اینجا طبیعت نقاب از چهره برداشته و دست سحرآمیز طبیعتنگار، جلوههایی بدیع از پیوند دشت و گل و برف و ریحان را نشان میدهد.
از اینجا طبیعت نقاب از چهره برداشته و دست سحرآمیز طبیعتنگار، جلوههایی بدیع از پیوند دشت و گل و برف و ریحان را نشان میدهد.
به گزارش ایمنا ، در مسلک عشاق زیستن با گل و بلبل و پروانه غنیمتی است یادآور وصل دوست که عالم فانی، طرح ماندگاری میزند؛ پس روزی را فارغ از جنجال جهان راهی سفر شوید تا همنشین مردمی شویم که سخن از گل میگویند و بویی خوش چون نافه مُشکبیز، به سوغات آوریم.
از هرکجا قصد حرکت دارید، شهرضا را در نقشه بیابید و آهنگ سفر کنید؛ به شهرضا که رسیدید به سمت جنوب حرکت کنید تا به منزلگاه موعود برسید.
اما پیش از رسیدن خود را از دیدن مناظری که طبیعت به رایگان در دامنههای زاگرس پیشکش وجودتان میکند لذت ببرید. مسیر شهرضا به اصفهان بر بخشی از دامنه کوه «دُملا» قرار گرفته و به همین دلیل، بر روستاها و باغات پایین دست مشرف است.
دیدگان را به هر سو بگردانید تا شکوفههای بادام و انار که همچون مرواریدهای سفید و صورتی و قرمز بر تن درختان آویخته شده را خوب ببینید.
از «زیارتگاه» که یکی از روستاهای تاریخی ایران است بگذرید تا به «ولندان»، «قوامآباد»، «بوان»، «دهک» و «مسینه» برسید و همچنان پیش بروید تا بعد از گذشتن از «وشاره» و «باغ سرخ» به سهراهی «اسفرجان» برسید.
از اینجا طبیعت نقاب از چهره برداشته و دست سحرآمیز طبیعتنگار، جلوههایی بدیع از پیوند دشت و گل و برف و ریحان را نشان میدهد.
طبیعت اسفرجان فرشی هزار نقش را ماند که با صد هزار رنگ زینت داده شده است از دامنههای کوه «عالی جوب» تا پهنه دشتهای دامنه زاگرس، هزاران جلوه از طبیعت بکر را میتوانید ببینید.
اما به تازگی در این روستا، دستان هنرپرور روستاییان بر دامن خاکستری خاک، حریری سبز و صورتی پهن کرده تا پرورش «گلمحمدی» نیز به هنرهای آنان افزوده شود.
در آستانه ورود به روستا در قسمت راست و چپ جاده دو مزرعه گل محمدی ایجاد شده است که یکی از آنها متعلق به «عبدالکریم اعتمادی» و دیگری متعلق به خواهرش است.
عبدالکریم اعتمادی که اکنون دوران بازنشستگی را میگذراند، تصمیم گرفته تا با همکاری همسر، فرزند و پسرانش، مزرعه گلمحمدی را ایجاد کند؛ اما همه ماجرای تلاش اعتمادیها به اینجا ختم نمیشود.
در یک روز بارانی مهمانشان شده ایم تا همراه دستان پرتلاششان، داستان گل تا گلاب را بار دیگر مرور کنیم.
گلچینان، گلبرگها را یکی یکی و دسته دسته میچینند و در سطلهای همراه میریزند؛ دانیال، پسر بزرگ آقای اعتمادی، گلهای چیده شده را در گونیها جمع میکند. پس از آنکه کار یک روزه گل چینی انجام شد، گلهای چیده شده را سوار بر وانت به کارگاه گلاب گیری میبرند. گل را در ساعات اولیه صبح میچینند تا اسانس و بهتری از آن بهدست آید.
کارگاه گلابگیری آقای اعتمادی، در گوشهای از حیاط خانهاش در روستای اسفرجان قرار دارد. خانهای زیبا که چشم اندازی از درختان انبوه و حوض آبی که در مقابل دارد، منظرهای بینظیر را ایجاد میکند.
در این کارگاه، ۶۰ تا ۸۰ لیتر آب و ۳۰ کیلو گُل را در دیگهای مخصوص گلابگیری ریخته و اجاق زیر آن را روشن میکنند؛ این فرایند سه تا چهار ساعت ادامه دارد که حاصل آن ۴۰ لیتر گلاب است.
بعد از آن ۴۰ لیتر آب به پسماند گل اضافه میکنند تا از آن «پساب» یا «گلاب درجه دو» به دست بیاید. این گلاب برای ساخت بستنی یا مصارفی همچون شست و شوی مزار و ... استفاده میشود.
گلابگیری را از کاشانیها آموختهاند، اما سعی بر آن دارند تا برند خاص شهرضا را در صنعت گلابگیری، ایجاد کنند.