کوتاه کردن موی دانش آموزان نوعی کودک آزاری است
موهای سر 9 دانش آموز دختر بلندقد در شهرستان فسا از توابع استان فارس کوتاه شد تا دانش آموزان کوتاه قد پشت سرآنان بتوانند تخته سیاه یا سفید و آموزگارشان را ببینند.
موهای سر 9 دانش آموز دختر بلندقد در شهرستان فسا از توابع استان فارس کوتاه شد تا دانش آموزان کوتاه قد پشت سرآنان بتوانند تخته سیاه یا سفید و آموزگارشان را ببینند.
این راه حل برگزیده شد تا مشخص شود گویا هیچ روش دیگری برای کوتاهی و بلندی قد دانش آموزان نشسته در کلاس یافت نمی شود به جز کوتاه کردن موهای قدبلندان.
اداره کل آموزش و پرورش فارس شامگاه دوشنبه 24اردیبهشت گزارشی مبنی بر چیده شدن موی 9 دختر دانشآموز مقطع دوم ابتدایی را منتشر کرد که طی آن رئیس آموزش و پرورش شهرستان فسا این اقدام معلم کلاس یاد شده را خلاف اصول تربیتی خواند و قول پیگیری این موضوع را داد.
مسلم امینی نژاد با بیان اینکه کوتاه کردن موی دانشآموزان بدترین روش حل مساله بوده است و به هیچ وجه مورد تأیید نیست، بیان کرد:هرچند صیانت از حریم همکاران فرهنگی وظیفه ذاتی ماست، صیانت و رعایت حقوق دانش آموزان به عنوان امانتهایی که به آموزش و پرورش سپرده شده اند نیز مورد اهمیت و تأکید است.
رئیس اداره آموزش و پرورش فسا این را هم گفت که این معلم ضمن ابراز پشیمانی از این رفتار، انگیزه خود را کوتاه کردن موهای بلند تعدادی از دانشآموزان عنوان کرد که باعث مزاحمت برای دانشآموزانی شده بودند که در نیمکت پشت سر آنها نشسته بودند.
زمانی که ما مدرسه می رفتیم راه حل دیگری برای این کار داشتند به این صورت که قدبلندان را بر نیمکت های عقب و قدکوتاه ها را روی نیمکت های جلو می نشاندند و از ابتکاری به نام کوتاه کردن مو یا کاستن از اعضای بدن دانش آموزان خبر نداشتند.
امینی نژاد رئیس آموزش و پرورش فسا این سخن بدیهی را هم بیان کرده است : اداره ما طی بخشنامههای متعدد و در کلاسهای آموزشی ضمن خدمت تأکید کرده که همکاران فرهنگی باید ضمن رعایت اصول تربیتی از روشهای صحیح حل مساله برای حل مشکلات موجود کلاس درس استفاده کنند.
با آنکه ممنوعیت تنبیه بدنی دانش آموزان طی آیین نامه اجرایی مصوب سال 1379 ممنوع اعلام شده است اما همچنان خبرهایی از این دست به گوش میرسد.
راه حل جنجال برانگیز اخیر در آبادان و کوتاه کردن موی دانش آموز، تنبیه بدنی دانش آموز دارابی و همچنین دانشآموز زرین دشتی در بهمن سال گذشته از این موارد است.
در این گونه موارد تیم های کارشناس آموزش و پرورش اعزام می شوند تا بار دیگر ضرورت خط قرمزهای تربیتی را به برخی معلمان گوشزد کنند.
به رغم تأکید بر ممنوعیت رفتارهای خارج از عرف و با وجود آموزشهای ضمن خدمت برای فرهنگیان، برخی معلمان بدون توجه به شدت آسیب و میزان ماندگاری و تأثیر آن بر آینده کودک و نیز از بین بردن سرمایه و اعتماد اجتماعی خانوادهها به آموزش و پرورش، همچنان به این امر مبادرت میورزند.
**کوتاه کردن موی دانش آموزان نوعی کودک آزاری است
عضو هیات مدیره انجمن متخصصان کودک فارس به ایرنا گفت: کوتاه کردن موی دانشآموزان، کودک آزاری محسوب میشود و در گروه کودک آزاری عاطفی جای میگیرد که به اشکال مختلف، اتفاق میافتد.
خدیجه ظریفی کوتاه کردن موی دختران هشت ساله را به مراتب بدتر از زدن کودک با ترکه میداند و می گوید: چون مو برای دختران مهم است، کوتاه کردن آن به قصد تنبیه، توهین آشکار و تخریب شخصیت کودک است و باقیماندن آثار آن برای درازمدت آسیب بسیاری ازلحاظ روحی به وی وارد میکند که متأسفانه این گونه تنبیهها گاهی در خانوادهها نیز رخ میدهد.
این متخصص کودکان گفت: مهمترین آسیبی که کودک با این نوع تنبیه دچار آن میشود، ازدست دادن اعتماد خود به محیط مدرسه و معلم است که پیامد آن افت تحصیلی و تغییر رفتار است.
ظریفی ادامه داد: کودک در این مرحله اعتماد خود را به معلمان آیندهاش را نیز از دست میدهد که این نگرش میتواند در آینده سرمنشا رفتارهای خطایی باشد که ممکن است در جامعه مرتکب شود.
این روانشناس کودک با تأکید بر اینکه بنیان جامعه بر خانواده است و خانواده باید کودکان را برای حضور در جامعه آماده کند، اظهار داشت: آموزش مهارتهای زندگی و اجتماعی و افزایش اعتماد به نفس باعث میشود کودک بتواند با آسیبهای احتمالی به درستی مواجه شود.
** ضرورت آموزش مهارت« نه گفتن» و تابآوری به کودکان
وی مهارت تابآوری و نیز نه گفتن را از مهمترین مسائلی میداند که باید به کودکان آموزش داده شود.
این روانشناس افزود: با مهارت نه گفتن کودکان در برابر آزار مقاومت و سکوت نمیکنند و با آموزش تابآوری میتوان به کودک یاد داد که درصورت بروز اتفاق و حادثه چگونه آن را تحمل کند و این موضوعات مطالبی است که ابتدا باید در محیط خانواده و پس از آن، در آموزش و پرورش به کودکان آموزش داده شود.
این متخصص کودکان همچنین بر ضرورت خود مراقبتی تأکید میکند و بر این باور است که میتوان با خود مراقبتی به کودکان آموزش داد کسی اجازه توهین و تنبیه آنان را ندارد و حدود رفتارهای جامعهای که با کودک سروکار دارد را برای او تبیین کرد.
ظریفی تأثیر بروز چنین رخدادهایی را نه تنها مربوط به دانش آموزان آسیب دیده که متوجه دیگر دانشآموزان و سایر خانوادهها نیز میداند و بیان میکند: بروز چنین رفتارهایی اعتماد خانوادهها را به مدرسه از بین میبرد و به آنها آسیب میرساند این درحالی است که در شرایط کنونی اجتماعی باید بتوانیم اعتماد مردم را به اقشاری همچون معلمان و پزشکان افزایش دهیم.
ظریفی که یکی از مبدعان طرح زنجیره حامی کودک است، حمایت از کودکان را در این زنجیره با شش رکن تعریف میکند که عبارتاند از خانواده، آموزش و پرورش، شهرداریها، بهزیستی، دادگستری و نیروی انتظامی و معتقد است سرمایهگذاری و تقویت زنجیرههای نخست میتواند عامل پیشگیری از این رویدادها باشد همچنین نقش رسانهها در آموزش و اطلاعرسانی بموقع و کافی در این میان با اهمیت تلقی میشود.
باتوجه به آنچه یاد شد و با در نظر گرفتن قانون حمایت از کودکان، مصوب سال 1381 در مجلس شورای اسلامی، کودکآزاری از جرائم عمومی است و احتیاج به شاکی خصوصی ندارد بدین معنا تنبیه کودکان در مدارس مصداق کودکآزاری است و به مثابه جرمی عمومی واجد بخشودگی نخواهد شد.
محمدرضا ستوده، روانشناس بالینی در گفت وگو با ایرنا بر اهمیت ریشه یابی مشکلاتی که باعث تنبیه بدنی کودکان در مدارس میشود تأکید میکند و معتقد است: تنبیه بدنی در مدارس دلایلی متعدد دارد که باید آنها را بموقع آسیبشناسی کرد. از سویی کودکان در خانه آموزشهای لازم را ندیدهاند و از سوی دیگر معلمان شخصیت کودک و ظرایف تربیتی او را نمیشناسند.
**کودکان قربانی خشم فروخورده برخی معلمان
وی با بیان اینکه برخی معلمان با وجود مشکلات معیشتی، شرایط اجتماعی و نیز فشارهای بیرونی قادر به اداره درست کلاس نیستند، عنوان میکند: این عوامل باعث بروز اتفاقاتی از این دست میشود و کودکان در این مواقع قربانی خشم درونی معلمی میشوند که نتوانسته است مشکلات خود را بیرون از مدرسه حل کند.
ستوده گفت: نفس عمل تنبیه چه در خانواده و چه در مدرسه، دارای آثار مخرب روانی و ضدتربیتی است و سرزنش کودکان به هر نوع و از بین بردن اعتماد به نفس آنان و فراتر از آن هر شیوه تنبیه بدنی، هیچگونه جنبه تربیتی و آموزشی بر کودکان نخواهد داشت، بلکه باعث پدیدآمدن مشکلات رفتاری خواهد شد.
این روانشناس بالینی معتقد است: بهترین روش برخورد با کودک تشویق گامبهگام و شناخت ظرفیتها و توانمندیهای سنی کودک است و اینکه معلم توقع داشته باشد کودک فراتر از توانایی ذهنی و شناختی خود رفتار کند، علاوه بر احساس حقارت و از بین بردن اعتماد به نفس او باعث بروز مشکلات روانی میشود و معلم را نیز برآشفته و ناتوان میکند زیرا انتظاراتش برآورده نمیشود و نمیتواند بر کار خود تمرکز کافی داشته باشد.
وی تأمین حقوق معلمان، ضرورت آموزشهای بهروز و کاربردی، آموزش به خانوادهها و نیز اهمیت به تربیت درست کودکان را از راهکارهای پیشگیری از این اتفاقات برشمرد.
به نظر می رسد برخی اقدامات در برخی مدارس از معنای واقعی تنبیه دور است زیرا معنای تنبیه، آگاه کردن است درحالی که تلقی بیشتر مردم و حتی معلمان از تنبیه این نیست.
چنین افرادی، تنبیه را به معنای کتک زدن، در محدودیت نگاه داشتن و حتی تحقیر کردن است.