بحران مشاوره در مدارس

کمبود نیروی متخصص مشاوره در آموزش‌وپرورش و بروز بحران‌های اجتماعی و روانی در آموزشگاه‌ها می‌توانند هر یک روی یک سکه باشند؛ می‌توان این‌گونه پنداشت که این دو در ارتباط مستقیم با هم هستند بنابراین آموزش‌وپرورش باید برای کنترل بحران‌های روانی و اجتماعی در میان دانش‌آموزان اقدام عملی‌تر داشته باشد زیرا آمارها نمایانگر وخامت اوضاع روانی و اجتماعی دانش‌آموزان هستند. درحال‌حاضر در شهر تهران 950 نیروی مشاور در آموزش‌وپرورش مشغول به کار هستند که از این میان یک‌سوم آنها را مشاوران مرد و بقیه را مشاوران زن تشکیل داده‌اند. با درنظرگرفتن میزان مدارس شهر تهران، این‌گونه می‌شود تحلیل کرد که با این رقم بیش از 200 مدرسه در متوسطه اول درحال‌حاضر مشاور ندارند. در متوسطه دوم و مدارس ابتدایی هم که اصلا موضوع مشاوره مطرح نیست چراکه تمرکز آموزش‌وپرورش بیشتر روی متوسطه اول است؛ آن‌هم به دلیل اینکه هدایت تحصیلی در این دوره انجام می‌گیرد.

عباس فرجی: کمبود نیروی متخصص مشاوره در آموزش‌وپرورش و بروز بحران‌های اجتماعی و روانی در آموزشگاه‌ها می‌توانند هر یک روی یک سکه باشند؛ می‌توان این‌گونه پنداشت که این دو در ارتباط مستقیم با هم هستند بنابراین آموزش‌وپرورش باید برای کنترل بحران‌های روانی و اجتماعی در میان دانش‌آموزان اقدام عملی‌تر داشته باشد زیرا آمارها نمایانگر وخامت اوضاع روانی و اجتماعی دانش‌آموزان هستند. درحال‌حاضر در شهر تهران 950 نیروی مشاور در آموزش‌وپرورش مشغول به کار هستند که از این میان یک‌سوم آنها را مشاوران مرد و بقیه را مشاوران زن تشکیل داده‌اند. با درنظرگرفتن میزان مدارس شهر تهران، این‌گونه می‌شود تحلیل کرد که با این رقم بیش از 200 مدرسه در متوسطه اول درحال‌حاضر مشاور ندارند. در متوسطه دوم و مدارس ابتدایی هم که اصلا موضوع مشاوره مطرح نیست چراکه تمرکز آموزش‌وپرورش بیشتر روی متوسطه اول است؛ آن‌هم به دلیل اینکه هدایت تحصیلی در این دوره انجام می‌گیرد.
بحران مشاور در مدارس تهران
وخامت اوضاع زمانی بیشتر نمود پیدا می‌کند که متوجه شویم تا سال 1400 بالغ بر 30 درصد همین تعداد مشاوران را نیز از دست خواهیم داد یعنی چیزی نزدیک به سه سال دیگر، چراکه میانگین سوابق کاری مشاوران شهر تهران بالای 20 سال است یعنی با احتساب این آمار، ما تا 10 سال آینده چیزی قریب به 70 درصد مشاوران شهر تهران را از دست خواهیم داد. برآوردها نشان می‌دهد که درحال‌حاضر کلان‌شهری مانند تهران به چیزی حدود سه هزار نیروی متخصص با گرایشات تحصیلی مرتبط نیاز دارد تا بتواند پوشش مناسبی در حوزه روان‌شناختی در آموزشگاه‌های شهر تهران ارائه کند، ولی همان‌طور که عرض کردم، این رقم با آنچه پیش‌تر بیان شده فاصله فاحشی دارد. برای عبور از این بحران طبعا مسئولان مشاوره وزارت آموزش‌وپرورش ‌باید چند طرح را در دستور کار خود قرار دهند که هر یک از این طرح‌ها با چالش جدی مواجه خواهد بود.
نخست آنکه زمینه ادامه همکاری نیروهایی که در حال بازنشسته‌شدن هستند را فراهم آورند تا بتوانند از این پتانسیل استفاده حداکثری داشته باشند.
دوم آنکه با دادن فراخوان به فارغ‌التحصیلان رشته‌های مرتبط به مشاوره آنها را در آموزش‌وپرورش جذب کنند.
سوم آنکه اجازه ورود نیروهای مشاور از شهرستان‌های سطح کشور را برای ادامه کار به تهران صادر کنند.
چهارم آنکه از ظرفیت‌های بخش خصوصی برای کمک به مشاوره در آموزشگاه‌ها استفاده کنند.
همان‌طور که عرض کردم، هر یک از این راهکارها با چالش‌هایی روبه‌روست و این عزم جدی در واحد مشاوره وزارت آموزش‌وپرورش را می‌طلبد تا در سطوح بالا چانه‌زنی کنند در غیر این صورت عملا مشاوره در مدارس از میان خواهد رفت.
به گمان من، مسئولان مشاوره فرصت‌های زیادی را در چند سال گذشته از دست داده‌اند و تمرکز خود را به‌جای مشاوره به امور دیگری معطوف کرده‌اند بنابراین از رسالت ذاتی خود که حمایت روانی دانش‌آموزان است، فاصله گرفته‌اند.
هدایت تحصیلی به جای رسیدگی به امور روانی دانش‌آموز
درحال‌حاضر مشاوران بخش اندکی از زمان خود را صرف امور روانی دانش‌آموزان می‌کنند چراکه آنها از مجموع 24 ساعت کاری خود شش ساعت را به تدریس مشغول هستند و بقیه آن را به امر هدایت تحصیلی و درگیری‌های مرتبط با آن صرف می‌کنند. طبیعی است در چنین بستری ما شاهد رشد آسیب‌های اجتماعی و روانی در مدارس باشیم. نرخ آسیب‌‌ها در مدارس رو به افزایش است و آموزش‌وپرورش به جای پذیرش مسئولیت در این زمینه و آموزش لازم برای حل مسئله، در صدد است که بار آن را به دوش سایر نهاد‌ها و خانواده بیندازد. مثلا در فقره خودکشی دو دختر نوجوان در آذربایجان‌شرقی مسئولان آموزش‌وپرورش اظهار کردند چون این دو در خارج از آموزشگاه اقدام به خودکشی کرده‌اند، مسئولیتی متوجه آنها نیست. البته این تا حدی به‌لحاظ ساختار اداری درست به نظر می‌رسد، ولی باید پرسید اگر مشاوری در مدرسه بود و از نظر روانی این دانش‌آموزان را مورد مطالعه قرار می‌داد، باز می‌توانست این اتفاق رخ دهد؟
اینجا به گمان مغالطه‌ای رخ می‌دهد مثل آن است که ما میزان افت تحصیلی را شاهد باشیم و کاری نکنیم و بگوییم کارمان را در مدرسه به‌خوبی انجام می‌دهیم دانش‌آموزان کارشان را انجام نمی‌دهند و دچار افت تحصیلی می‌شوند.
واقعیت امر این یک فرار به جلوست وگرنه ما باز شاهد این دست موارد و رفتار پرخطر در آموزش‌وپرورش خواهیم بود.
کار مشاوره را از مشاوران گرفته‌ایم
این مقدمه را از این روی ارائه کردم که بگویم درحال‌حاضر با تمام مشکلاتی که در حوزه مشاوره در بالا طرح شد، ما از ظرفیت حداکثری مشاوران در مدارس استفاده نمی‌کنیم چراکه مشاوران را درگیر کارهایی کرده‌ایم که نمی‌توانند در امور مهمی که می‌تواند جان دانش‌آموزان را نجات دهد، وقت بگذارند. به زعم من، این از آنجا نشئت می‌گیرد که ارتباط بسیار کم‌رنگی بین مدارس و حوزه ستادی مشاوره در وزارت آموزش‌وپرورش وجود دارد و البته خود ستاد هم در نوع خودش ضعیف عمل کرده است. مثلا شما ملاحظه بفرمایید ما در بحث هدایت تحصیلی بار اضافی به دوش مشاوران گذاشته‌ایم و از آنها کارهایی خواسته‌ایم که در راستای تحصیلات و تخصص آنها نیست و تأسف‌آور اینکه این ‌باری که مشاوران در یک ‌سال به دوش می‌کشند به هیچ عنوان تأثیری در هدایت تحصیلی نداشته است.
واگذار‌ی هدایت تحصیلی به معاونت متوسطه
به‌طور اخص در موضوع هدایت تحصیلی شیوه‌نامه اجرائی هدایت تحصیلی در تضاد با آیین‌نامه هدایت تحصیلی است؛ یعنی «کار هدایت تحصیلی با مشاوره است ولی دبیر کمیته هدایت تحصیلی معاون متوسطه است» و این جای تعجب است و انتظار می‌رود اگر اجرای کار به عهده مشاوره است، دبیر نیز مشاور باشد در غیر این صورت نتیجه این می‌شود که در چند سال گذشته دیده‌ایم و بارزترین آن را سال گذشته شاهد بوده‌ایم یعنی در پایان سال تحصیلی با تمام سختی‌هایی که همکاران من در مدارس کشیدند ملاک هدایت تحصیلی نمرات بود. از این روی عرض می‌کنم در حوزه ستادی ما درست عمل نکردیم و از نظر من الان هم دیر نشده و واحد مشاوره باید خود را از موضوع هدایت تحصیلی کنار بکشد و اجرای آن را به متوسطه محول و خودش را به امور ذاتی منطبق با شرح وظایفش معطوف کند. دلیلی ندارد که مشاوران مدارس درگیر کارهای فرسایشی از این دست باشند درحالی‌که کلی دانش‌آموز دارند که به کمک‌های حداقلی از نظر روانی
نیاز دارند.
منبع: روزنامه شرق
ارسال نظر