پزشکی از خاندان حکیمان مردمی شهر

سنت پزشکی ایرانی، قرن‌ها حکیم پرورش می‌داد، کسانی که ضمن تسلط بر دانش پزشکی روز، از حکمت، فلسفه و روانشناسی نیز بهره‌ها برده بودند، اخلاق و مردمداری سرلوحه زندگیشان بود، و صحبت و یا به اصطلاح نفس‌شفابخششان به بیمار آرامش می‌داد و این آرامش بی‌پایان، آغازی بود بر روند معجزه‌گر درمان. از خاندان‌های حکیم اصفهان که تا به امروز نسل اندر نسل در پزشکی اصفهان، عاشقانه با نیتی پاک، برای مردم و پیشگام و خوشنام بوده‌اند، خاندان حکمتیان را می‌توان به احترام نام برد. دکتر مریم حکمتیان، پزشک زنان و زایمان، ثمره‌ای است از نزدیک به دو سده پزشکی در خاندان حکمتیان.

پزشکی از خاندان حکیمان مردمی شهر

اصفهان امروز- شیما خزدوز: خاندان حکمتیان، حتی نامشان برگرفته از جایگاه و پیشینه پر ارجی است که در سلامت مردم اصفهان ایفا کرده‌اند. سلسله‌ای از حکیمانی که زندگی‌شان جز به حکمت و طبابت نگذشته است.

مریم حکمتیان، دکتر متخصص زنان، حال میراث‌دار هفت نسل از حکیمان و طبیبان حاذق این خاندان است که خیرخواهی، شرافت و مردمی بودنشان در اذهان به یادگار مانده است.

از پدر پدربزرگ‌اش عبدالوهاب حکمتیانِ جراح گرفته تا پدربزرگش، عبدالحسین حکمتیان، ساکن محله احمدآباد که تحصیل‌کرده دارالفنون تهران بود و به طب سنتی و طب مدرن آشنایی کامل داشت و از داروسازان قدیمی و پیشگام در رشته چشم‌پزشکی هم بود.

وی می‌گوید: «پدربزرگم آنچنان علاقمند به فراگیری علوم جدید پزشکی در زمان خودش شد که زمان جنگ‌جهانی دوم، وقتی یک پناهنده فرانسوی در اصفهان نزد او آمد، به این شرط قبول می‌کند سرپناهی در اختیار او قرار دهد که زبان فرانسه را از او فرابگیرد و بتواند علوم پزشکی جدید که به زبان فرانسه نگاشته شده است را مطالعه کند.»

«دایی مادرم، دکتر علی رشتی، را هم دیده بودم، از اولین فارغ‌التحصیلان رشته پزشکی دانشگاه تهران که برای کسب تخصص پزشکی در اروپا، دو ماه از راه دریا در سفر بود تا خود را به فرانسه ‌رساند، مردی شیفته کسب علم که شبانه‌روز کتاب‌های علمی مطالعه می‌کرد و تا آخرین لحظه از زندگی‌اش زمانی که بر اثر بیماری روی ویلچر می‌نشست، همچنان به درمان بیماران می‌پرداخت.»

مریم حکمتیان، نیز چهل سال است که همچنان پر انرژی، عاشقانه و پایبند به اصول و موازین حرفه پزشکی به عنوان متخصص زنان و زایمان خدمت می‌کند. تخصصی که آنرا زیباترین آرزوی مادرش می‌داند و می‌گوید: «مادرم ملیحه حکمتیان از نخستین گروه فارغ‌التحصیلان مامایی دانشگاه تهران بود. اما به خواست پدرم تنها تحصیل کرده مامایی باقی ماند و هیچگاه دراین رشته شاغل نشد ولی همیشه آرزو داشت که من در رشته زنان و زایمان ادامه تحصیل دهم.

به خاطر دارم که هر زمان من یا برادرم که او هم تخصص چشم‌پزشکی دارد، از جریان کار و فعالیت‌مان در منزل صحبت می‌کردیم او به شدت از این بحث استقبال می‌کرد.»

مریم حکمتیان در دانشگاه تهران و در رشته پزشکی پذیرفته می‌شود اما به دلیل سکونت در اصفهان، تحصیلاتش را در دانشگاه اصفهان ادامه می‌دهد و در دهه بیست زندگی، یعنی در 28 سالگی فارغ التحصیل و موفق به کسب پروانه پزشکی با تخصص زنان و زایمان می‌شود.»

حدود دهه پنجاه، زمانی که تعداد متخصصین زنان در اصفهان انگشت شمار بودند، به اتفاق همکارش، دکتر ولی‌ا... کریمی در زایشگاه درمانگاه عسگریه که تازه تاسیس شده بود، مشغول به فعالیت می‌شود. اواخر دهه 60 و 70 مدتی در امارات زندگی می‌کند و در اداره بهداری مشغول به طبابت می‌شود، سال‌هایی که با وجود آشنا نبودن با زبان و فرهنگ مردم آنجا، آنچنان در ارتباط‌گیری با بیماران و شیوه درمان موفق عمل می‌کند که اتاق او شلوغ‌ترین مطب آن درمانگاه می‌شود و بعد از استعفا از بهداری، زنان عرب آن منطقه دست به اعتراض و اعتصاب می‌زنند، چرا که منش، همدلی و آداب ایرانی این بانوی پزشک را بسیار می‌ستودند.

می‌توان در میان انبوه خاطرات و گفته ها، به گوشه‌ای از رمز و رازهای مردمی حکیمان دیروز و اصالت مقام پزشکانی چون او پی‌برد. وی می‌گوید: «پدربزرگم هرگز به حرفه پزشکی، به چشم کسب درآمد هنگفت نمی‌اندیشید. همواره به عمویم دکتر مهدی حکمتیان که بعد از او در مطب پدربزرگ فعالیت داشت، سفارش می‌کرد که اگر شخصی از لحاظ مالی مشکل دارد، بدون هزینه او را درمان کنید.»

وی می‌افزاید: «در مطب پدربزرگ یک ظرفی قرار داده بودند که بیماران هر مقدار پول که در توانشان هست را به عنوان حق ویزیت در آن قرار دهند. سال ها بعد مردی با مقدار زیادی پول به مطب عمویم می‌رود و می‌گوید من آن دوره به دلیل تنگدستی، هربار مقداری پول از آن ظرف برمی‌داشتم و امروز آمده‌ام که همه آن مبلغ را برگردانم!»

مریم حکمتیان اما از شخصیت معنوی پدرش که در طول زندگی بسیار بر او تأثیرگذار بوده، یاد می‌کند و می‌گوید: «پدرم علاقمند به ریاضیات و کارمند ارتش بود، اما از یک دوره‌ای به بعد عارف شد و شیفته عرفان و فلسفه، از این رو ادامه حیاتش را سرگرم مطالعه در این مسیر شد. او تنها نقطه اتکا ما پس از خداوند در زندگی بود، هر زمان که با مشکلی مواجه می‌شدیم یا از دلتنگی‌هایمان برای او درد و دل می‌کردیم، او تنها با صبر و آرامش عجیبی که در چهره داشت، می‌گفت: «تو نیکی می‌کن و در دجله انداز/ که ایزد در بیابانت دهد باز.»

«هیچ گاه فراموش نمی‌کنم سال‌های پایانی عمر پدر را در حالی که سخت بیمار بود و درد و رنج بسیاری را تحمل می‌کرد، اما با هر دردی که می‌کشید، تنها خدا را سپاسگزار بود که یکی دیگر از گناهانش هم بخشوده شد!»

سرگذشت این پدر و تاثیری که مریم حکمتیان از شخصیت او گرفت، بیش از پیش او را معتقد به مبدا آفرینش و معنویت در رشته پزشکی کرد. این که او هیچ گاه بدون دعا و مناجات دست به تیغ جراحی نمی‌زند و اقدام به دنیا آوردن نوزادی نمی‌کند.

فرحناز فروری، از همکاران مریم حکمتیان که در رشته مامایی اشتغال دارد، درباره شخصیت و اخلاق حرفه‌ای او این گونه عنوان می‌کند: «باور دارم که دکتر حکمتیان نمونه‌ای از یک پزشک کامل و انسانی وارسته است. این را در حس همدلی و مسئولیت‌پذیری و توجهات ویژه به بیمارانش دیده‌ام. پزشکی که همواره با ظاهری آراسته، صبوری و عشق توانسته با بیماران ارتباط درست برقرار کند و کمتر پیش آمده که در درمان‌هایش مشکلی ایجاد شود.»

فرحناز ادامه می‌دهد: «گاهی خانم‌های جوانی که برای زایمان به بیمارستان می‌آیند، عنوان می‌کنند که خودشان هم زیر نظر این پزشک متولد شده‌اند و پس از سالها باز گزینه انتخابی‌شان مریم حکمتیان است.»

فرشته یکی از مراجعه کنندگان زایمان به دکتر مریم حکمتیان بوده و از حس همدلی و انرژی مثبت و اطمینان خاطری که در مواجه با این پزشک درک کرده، می‌گوید: «موقع بیهوشی برای زایمان با استرس و فشار روحی مواجه بودم، دکتر مریم حکمتیان استرس را در چهره من خواند، صورتش را به من نزدیک کرد و مرا به‌گرمی بوسید، یادآور نقشی مادرانه، ترس را از وجودم دور کرد، آرامشی شگفت، پیش از ورود به اتاق عمل مرا فراگرفت، آنچه که هرگز فراموش نخواهم کرد.»

داستان خاندان حکمتیان، روایتی است که در خاطر بسیاری از مردمان این شهر، از نسل‌های متفاوت، همچنان فراموش‌ناشدنی باقی خواهد ماند.


ارسال نظر