تبدیل 130هزار هکتار زمین کشاورزی به کانون گرد و خاک

مشکل عمده در بخش کشاورزی مربوط به حوضه زاینده‌رود و بحث آب است. در این بخش مشکلات فراوانی وجود دارد و آینده خیلی روشنی برای آن متصور نیست چراکه مدیریت آب در این حوضه در چند استان تصمیم‌گیری می‌شود. شرایطی که سبب شده تا اشتغال بخش قابل‌توجهی از جامعه از بین برود. گروهی که در برنامه‌ریزی‌های کلان چندان به آنها توجه نشده و تنها قشر کشاورز به‌عنوان بخش خسارت‌دیده حاصل از خشکسالی دیده‌شده است. به همه این موارد ضررها و آسیب‌های زیست‌محیطی حاصل از گردوغبار تولیدشده از 130 هزار هکتار اراضی کشاورزی رهاشده استان در شرایط بحرانی را هم باید اضافه کرد. این‌ها بخشی از گفته‌های مهرداد مرادمند، قائم‌مقام سازمان جهاد کشاورزی استان اصفهان در گفتگو با روزنامه اصفهان است. گفتگویی که مرادمند در آن از دغدغه‌های بخش کشاورزی برای حفظ اراضی کشاورزی و امنیت غذایی در استان و کشور سخن گفت.

اصفهان امروز- سمیه قنبری: مشکل عمده در بخش کشاورزی مربوط به حوضه زاینده‌رود و بحث آب است. در این بخش مشکلات فراوانی وجود دارد و آینده خیلی روشنی برای آن متصور نیست چراکه مدیریت آب در این حوضه در چند استان تصمیم‌گیری می‌شود. شرایطی که سبب شده تا اشتغال بخش قابل‌توجهی از جامعه از بین برود. گروهی که در برنامه‌ریزی‌های کلان چندان به آنها توجه نشده و تنها قشر کشاورز به‌عنوان بخش خسارت‌دیده حاصل از خشکسالی دیده‌شده است. به همه این موارد ضررها و آسیب‌های زیست‌محیطی حاصل از گردوغبار تولیدشده از 130 هزار هکتار اراضی کشاورزی رهاشده استان در شرایط بحرانی را هم باید اضافه کرد. این‌ها بخشی از گفته‌های مهرداد مرادمند، قائم‌مقام سازمان جهاد کشاورزی استان اصفهان در گفتگو با روزنامه اصفهان است. گفتگویی که مرادمند در آن از دغدغه‌های بخش کشاورزی برای حفظ اراضی کشاورزی و امنیت غذایی در استان و کشور سخن گفت.

  • در ب حث آب همیشه بیشترین هجمه مربوط به بخش کشاورزی است و اینکه حدود 90 درصد آب در این بخش مصرف می‌شود؛ با توجه به اینکه بیش از یک دهه است در کشور با پدیده خشکسالی و کاهش سطح زیر کشت مواجهیم چرا آمار حجم آب مصرفی در بخش کشاورزی همچنان در اظهارنظرها بیش از 90 درصد اعلام می‌شود؟

این پرسشی است که بارها مطرح‌شده، اما هیچ‌وقت آن‌طور که بایدوشاید به آن پرداخته نشده است، یا اینکه در بحث‌های کارشناسی کمتر به صحبت طرف مقابل توجه شده است. اینکه آب بیشتری در بخش کشاورزی مصرف می‌شود به دلیل ماهیت بخش کشاورزی است. نمی‌توان مصرف آب در بخش کشاورزی را با سایر مصارف مقایسه کرد. بخش کشاورزی تأمین‌کننده غذای جامعه است به همان اندازه که انسان‌ها نیاز به آب شرب دارند و تأمین آن پراهمیت است، تأمین غذا هم به همان میزان اهمیت دارد. عمده آبی که در بخش کشاورزی مصرف می‌شود از طریق مواد غذایی تولیدی، همچنان در چرخه است. آن میزانی هم که به خاک برمی‌گردد و از آن به‌عنوان هدر رفت آب نام‌برده می‌شود، درواقع سهم طبیعت است که به زمین بازمی‌گردد. هدر رفت آب در کشاورزی آبی است که دوباره به سفره‌های زیرزمینی بازمی‌گردد. ولو اینکه با ساده‌ترین روش‌های آبیاری کشاورزی کنیم. این سهم طبیعت است که پرداخت می‌شود؛ اما حجم آب مصرفی این رقم نیست. قبلاً 90 درصد بود، حالا آمار حدود 80 درصد را بیان می‌کنند. در استان اصفهان وضعیت خیلی متفاوت است، بویژه در حوضه زاینده‌رود. حداکثر سهم بخش کشاورزی در استان حدود 60 درصد است آن هم در زمان‌هایی که با خشکسالی خفیف امکان توزیع آب وجود دارد. در سال‌هایی هم که نتوانستیم آب را به بخش کشاورزی بدهیم مثل امسال سهم آب مصرفی در بخش کشاورزی به زیر 10 درصد رسیده است؛ یعنی کاملاً معکوس، 90 درصد سهم شرب و صنعت بوده و سهم بخش کشاورزی تنها 10 درصد است. پس اینکه بخش کشاورزی را متهم کنیم بویژه در حوضه زاینده‌رود این‌یک جفا به کشاورزان و بخش کشاورزی است. بویژه اینکه بخش کشاورزی در حوضه زاینده‌رود آسیب‌دیده‌ترین بخش است و اگر طبق آنچه گفته می‌شود، آب زیادتری مصرف کرده بود پس باید شاهد مشکلات کمتری در این بخش می‌بودیم. تفاوت دیگر در بحث استفاده آب در بخش کشاورزی با سایر بخش‌ها این است که آب‌هایی که در بخش کشاورزی مصرف می‌شود بیشتر آب‌هایی است که قابلیت مصرف برای شرب و سایر بخش‌ها را ندارد. آب‌های با شوری بالا که کیفیت مصرف آب شرب ندارند. شوری آب (EC) برای شرب باید زیر یک دسی زیمنس بر متر باشد. آب مصرفی در بخش کشاورزی تا هشت دسی زیمنیس بر متر است، یعنی با شوری هشت برابر یا بیشتر. با این آب در استان می‌توان تولید محصول داشت و سهم خاک و طبیعت را نیز پرداخت. البته درصورتی‌که آب با همین کیفیت در اختیار بخش کشاورزی قرار داده شود.

  • پس در شرایطی آبی مثل امسال و احتمالاً سال‌های آینده طرح این موضوع که بیشترین سهم آب در بخش کشاورزی مصرف می‌شود، سخن نادرستی است؟
  • ارائه آمار به‌صورت دقیق نشان می‌دهد مصرف در سایر بخش‌ها چه میزان است. به تعبیری همین آب مصرفی در زراعت هم آبی است که در سایر بخش‌ها قابلیت استفاده شدن ندارد. به‌طور مثال عمده آب شهرها و روستاهای استان را به آب زاینده‌رود متصل کرده‌اند. خوب اگر آب کشاورزی در این مناطق قابلیت استفاده شرب داشت چرا از همان آب استفاده نکردند. در شهرهای اردستان، نائین و کاشان کشاورزی انجام می‌شود اما آب شرب از آب زاینده‌رود تأمین می‌شود. چرا چون کیفیت آب‌ها قابلیت مصرف برای شرب را ندارد اما می‌توان با آن کشاورزی کرد.
  • سهم بخش کشاورزی اصفهان از زاینده‌رود برحسب میزان بارش‌ها چه مقدار است؟

بر اساس میزان بارش و آبی که تخصیص داده می‌شود این سهم بسیار متفاوت است. امسال حتی سهم 10 درصدی بخش کشاورزی هم در حوضه زاینده‌رود در استان تأمین نشد و این سهم 10 درصدی در استان هم‌جوار مورداستفاده قرار گرفت. سهم آب چشمه دیمه و تونل اول کوهرنگ متعلق به کشاورزان حقابه دار است. منابعی مثل تونل دوم کوهرنگ، تونل چشمه لنگان و خدنگستان هم منابعی است که دولت برای بخش کشاورزی تخصیص داده است تا آب را وارد حوضه زاینده‌رود کند. در سال‌های نرمال حدود 74 تا 75 درصد حجم آب رودخانه زاینده‌رود سهم حقابه داران در بخش کشاورزی و محیط‌زیست است؛ حقی که امسال کمتر از 10 درصد آن تخصیص داده شد.

  • عدم کشت در سال‌های متوالی چه خسارت‌های را در کوتاه‌مدت و بلندمدت به اشتغال و کشاورزی استان وارد می‌کند؟

در سال‌هایی مثل امسال که آبی برای کشت نداشتیم؛ حدود 130 هزار هکتار از اراضی کشاورزی بدون کشت ماند. اراضی که بیشتر گندم، جو، ذرت و محصولات علوفه‌ای در آنها کشت می‌شد. نتیجه این عدم کشت اضافه بر اینکه کشاورزان فعال را بدون درآمد کرده و معیشت آنها را با مشکلات متعددی مواجه کرده است. بخش بزرگی از جامعه را که در صنایع وابسته به کشاورزی و دام‌پروری مشغول به کار بودند را هم دچار مشکل کرده است. اشتغال‌هایی که در اثر عدم کشت از بین رفته و معمولاً دیده نمی‌شوند. اشتغال‌های ازدست‌رفته‌ای که دیده نشدن آن‌ها بسیار خطرناک است. در بحث نکشت فقط کشاورز را می‌بینیم که بیکار شده اما سایر مشاغلی که در این چرخه از بین رفته دیده نمی‌شود. برای پرداخت خسارت فقط به کشاورز خسارت پرداخت می‌شود درصورتی‌که بسیاری از مشاغل وابسته به کشاورزی که الآن بیکار هستند اسمی از آن‌ها برده نمی‌شود. در حال حاضر شاید 10 تا 20 درصد مشکل دیده می‌شود و حدود 90 تا 80 درصد مشکلات نه دیده و نه به آن پرداخته می‌شود. این‌ها مواردی است که جامعه را متضرر می‌کند اما این ضررها در بررسی‌ها برآورد نمی‌شود. نکته مهم دیگری که به آن توجه نمی‌شود ضررهای زیست‌محیطی است که به دلیل عدم کشت زمین‌های کشاورزی به جامعه وارد می‌شود. در حال حاضر بسیاری دغدغه تالاب گاوخونی رادارند که اگر خشک شود چه مشکلاتی را بوجود می‌آورد. حال باید پرسید وقتی زمین‌های کشاورزی حاشیه اصفهان تبدیل به کویر شدند چه باید کرد. اینجا اتفاقاً باید خیلی بیشتر نگران شد زمین‌هایی که زیر گوش اصفهان قرار دارند. این دیدگاه که صرفاً بگویم کشاورزان نکاشت پس این‌قدر خسارت به آن‌ها واردشده پس این مقدار خسارت پرداخت کنیم؛ درست نیست.

  • در بحث زیست‌محیطی طرح جامع آلودگی هوا در اصفهان در حال پیگیری است طرحی که برای مقابله با گردوغبار به دنبال راهکار است؛ پس علاوه بر بستر خشک تالاب گاوخونی حدود 130 هزار هکتار زمین کشاورزی در استان داریم که به دلیل عدم کشت در معرض تبدیل‌شدن به کانون بحران برای تولید گردوغبار هستند.

130 هزار هکتاری که به‌شدت در معرض فرسایش بادی قرار دارند و در صورت ادامه وضعیت فعلی و عدم کشت در بحث تولید گردوغبار به چالش جدی برای استان بدل خواهند شد.

خشکسالی فقط محدود به اصفهان نیست سایر استان‌ها هم به دلیل کم‌آبی دچار کاهش تولیدشده‌اند، این روند چه تأثیری بر میزان واردات محصولات کشاورزی به استان دارد؟

اگر متوسط برداشت از 130 هزار هکتار را حدود 6 تا 7 تن محصول گندم، جو، ذرت و علوفه در نظر بگیریم متوجه می‌شویم چه حجم از تولید را ازدست‌داده‌ایم. نزدیک چند صد هزار تن محصول دیگر در استان تولید نمی‌شود. اضافه بر اینکه درآمد حاصل از تولید قطع‌شده برای تأمین نیاز استان مجبور به واردات هستیم. اگر هزینه‌های جاری برای ورود این حجم از محصول به استان را محاسبه کنید متوجه می‌شویم که نتیجه این عدم کشت چه هزینه‌های زیادی را به بخش‌های مختلف بویژه دولت تحمیل می‌کند. البته ادامه این روند باعث می‌شود تا مجبور به واردات از خارج از کشور هم شویم.

در حال حاضر چند هکتار از اراضی کشاورزی استان رهاشده است؟

اراضی رهاشده وقتی مدت طولانی کشت نشود، باعث می‌شود تا ساختمان خاک در معرض فرسایش قرار بگیرد و با کوچک‌ترین وزش بادی ایجاد گردوخاک کند. اگر گمان کنیم که این اراضی رهاشده ضرری به جامعه نمی‌زند سخت در اشتباهیم. آن‌هم گردوغباری که ضرر آن نسبت به سایر زمین‌ها بیشتر است چون منبع انباشت کودها و سموم شیمیایی کشاورزی است. امید داریم تا مقداری از 130 هزار هکتار اراضی رهاشده را بازگردانیم؛ اما به‌طورقطع و یقین نزدیک 100 هزار هکتار اراضی دچار آیش اجباری هستند یعنی می‌توانند کشت شوند ولی به دلیل کمبود آب رها هستند.

  • برای مقابله با این تهدید چه راهکارهای پیش‌بینی‌شده است و آیا تأمین هوای سالم به‌موازات تأمین آب دغدغه مسئولان کشوری و استان هست ؟

این دغدغه وجود دارد. بعضاً کارشناس‌ها هم مطلع‌اند و برای آن راهکار دارند و پیشنهاد می‌دهند. ولی آن ‌همگرایی که باید بین دستگاه‌های مختلف برای اجماع روی راه‌حل باشد وجود ندارد؛ گرچه در استان به هر جهت این همگرایی با محوریت استاندار به وجود آمده است و نمونه آن بحث انجام تصفیه تکمیلی پساب و واردکردن آن به چرخه برای استفاده در بخش کشاورزی؛ اما این همگرایی کامل نیست.

  • با توجه به محدودیت‌ها در تأمین منابع مالی، چقدر به اجرای طرح ارتقای تصفیه‌خانه‌های اصفهان می‌توان امید داشت ؟

با توجه به اینکه برخی از منابع مالی باید با مشارکت صنایع تأمین شود به اجرای این طرح می‌توان امیدوار بود. در این مشارکت هیچ اجبار و تحمیلی هم نیست بلکه اجرای کامل قانون است. در قانون توزیع عادلانه آب ماده 44 این بحث راداریم. درواقع یکی از گلایه‌های بخش کشاورزی این است که چرا این سال‌ها باوجود داشتن قانون آن را اجرا نکردیم. مسیرها مسیر درستی است اما بازهم از سرعت و دقت آن باید بیشتر اطمینان حاصل کرد.

  • گلایه‌ای که معمولاً جامعه کشاورزی دارند این است که قول پساب به کشاورزان داده‌شده اما این پساب برای سال‌های طولانی پیش‌فروش شده است؟ چه میزان از این پساب پس از انجام تصفیه تکمیلی با توجه به پراکندگی تصفیه‌خانه‌های استان امکان استفاده برای کشاورزی را دارد؟

در حال حاضر عمده پساب تصفیه‌خانه جنوب با نظارت و پایش محیط‌زیست در بخش کشاورزی استفاده می‌شود. قسمتی از پساب وارد رودخانه می‌شود و از طریق تغذیه سفره‌های آب‌های زیرزمینی در بخش کشاورزی استفاده می‌شود. در شهرهای اطراف صنایع بزرگ، معمولاً پساب توسط صنایع خریداری‌شده است. مقرر شد که پساب را صنایع جایگزین آب برداشتی از رودخانه کنند. امیدواریم این اتفاق به‌سرعت انجام شود؛ اما اینکه چقدر عملی شود را باید اطمینان حاصل کنیم. مدعی هستیم که هرچقدر پساب استفاده شد باید آب اصلی رها شود، این مصوبه شورای عالی آب هم است. این اتفاق در حال انجام است پساب‌ها در حال خریداری و انتقال به بخش کشاورزی است. این اتفاق خوبی است که آب باکیفیت رودخانه به‌جای صرف شدن برای خنک کردن دستگاه‌ها در بخش کشاورزی مصرف شود. در اطراف کلان‌شهر اصفهان سه تصفیه‌خانه بزرگ داریم که می‌توانیم روی تجمیع آب آن برنامه‌ریزی داشته باشیم. در تصفیه‌خانه شمال مقداری برای کشاورزان حقی ایجادشده است. برنامه این است که شرکت آب منطقه‌ای هم در تصفیه‌خانه‌ها کیفیت را در حد استفاده برای مصارف کشاورزی ارتقا دهد. البته همه این موارد در صورت تأمین شدن اعتبار محقق می‌شود. بحث اصلی در استفاده از پساب تجمیع آن است. اینکه بتوانیم پساب‌های تصفیه‌خانه‌های اصفهان را از طریق لوله‌گذاری وارد رودخانه کرد با این کار همزمان شاهد دو اتفاق خواهیم بود. نخست اینکه آب در بستر رودخانه جریان پیدا می‌کند و با همین حجم کم آب امکان کشت در زمین‌های کشاورزی فراهم می‌شود. با اجرایی شدن این طرح و تأمین حداقل منابع آبی پایدار می‌توانیم الگوی کشت محصولات با نیاز آبی کم مانند پسته، زعفران را در دستور کار قرار دارد. در حال حاضر هم اقداماتی در شرق اصفهان برای کشت این‌ گونه‌های گیاهی انجام‌شده که موفقیت‌آمیز است.

  • تغییر الگوی کشت هم از آن دست کلیدواژه‌های رایجی است که معمولاً افراد بلافاصله از آن به‌عنوان یکی از راهکارهای پیشنهادی برای مقابله باکم آبی در بخش کشاورزی استفاده می‌کند، پرداخت به الگوی کشت در محافل کارشناسی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

بحث تغییر الگوی کشت هم مشابه بحث مصرف 90 درصدی آب در بخش کشاورزی است. موضوع الگوی کشت هم به همان بلیه دچار شده است. هر جا با کم‌آبی مواجه می‌شویم متخصص و غیرمتخصص تغییر الگوی کشت را پیشنهاد می‌دهد. در بحث الگوی کشت فقط آب مهم نیست بلکه باید در این موضوع نوع خاک، اقلیم منطقه و شرایط اقتصادی کشاورز را هم در نظر گرفت. به زبان ساده‌تر مجموع عوامل فوق خلاصه چیزی است که در آمایش سرزمین در بخش کشاورزی به آن پرداخته می‌شود. با این توضیح به‌راحتی که این واژه را به کار می‌بریم نمی‌توانیم در عمل یک کشت را حذف و کشت دیگر را جایگزین کنیم. ایران دارای اقلیم خشک و نیمه‌خشک است. این شرایط آب و هوایی از ابتدا وجود داشته و بر اساس این اقلیم در طول سال‌ها کاشت محصولاتی با مقاومت بالا به کم‌آبی و شوری چون گندم و جود در استان انجام‌شده است. حالا اگر بخواهیم محصولی مانند جو را با این شرایط حذف کنیم چه جایگزینی داریم. البته در مناطقی هم باید الگوی کشت جدید جایگزین شود؛ اما اینکه انتظار داشته باشیم با تغییر الگوی کشت شاهد معجزه باشیم این تفکر غلط است. ازجمله اقدامات انجام‌شده برای تغییر الگوی کشت در بخشی از اراضی کم بازده که حتی با تأمین آب هم بازده زیادی نخواهند داشت تبدیل آن‌ها به اراضی باغی است. برای نمونه ایجاد باغ‌های پسته که بازدهی خوبی دارد و گیاهی مقاوم به کم‌آبی و شوری است. اینکه بخواهیم همه مشکلات را با تغییر الگوی کشت حل کنیم، عملاً شدنی نیست. کلاهی که الآن سر بخش کشاورزی رفته این است که بدون آب می‌خواهند تا در این بخش دنبال اشتغال جایگزین باشیم. درحالی‌که آب از بخش کشاورزی گرفته‌شده به‌شدت بر این بخش فشار وارد می‌شود که برای اشتغال جایگزین اقدام کنید. بله این تا حدی وظیفه بخش کشاورزی است که در مواردی که به‌طوری طبیعی براثر خشکسالی آب کم است در این زمینه کارکنیم اما چطور انتظار دارید وقتی تمام آب بخش کشاورزی از آن گرفته‌شده، شغل جایگزین ایجاد کنیم. بعد هم اعلام کنیم چون الگوی کشت را تغییر نداده‌ایم پس نمی‌توان ایجاد اشتغال داشت و شرایط موجود را حفظ کرد. این به‌نوعی مغلطه است. مثل‌اینکه بنده همه امکانات شمارا بگیریم و بگویم حالا با هیچ برای خودتان اشتغال ایجاد کنید. بدون در اختیار داشتن هیچ امکاناتی که این امکانات در بخش کشاورزی آب است نمی‌توان اشتغال ایجاد کرد. وقتی آبی در رودخانه وجود ندارد چطور با هیچ اشتغال ایجاد کنیم و الگوی کشت را تغییر دهیم.

درواقع شما باید برای هیچ برنامه‌ریزی کنید؟

معتقدم حتی سخت‌تر از برنامه‌ریزی برای هیچ؛ این است که بخواهیم در برخی سال‌ها که حداقل 100 میلیون مترمکعب آب در رودخانه رها می‌شود، برنامه ریزی کنیم. برنامه‌ریزی برای اینکه این حجم آب به کدام مناطق تخصیص داده و چه محصولی کشت شود، بسیار سخت است. این‌ها چالش‌هایی است که بخش کشاورزی را به‌شدت دچار مشکل می‌کند. پیشنهاد بخش کشاورزی این است که حداقل سالانه یک‌سوم حجم آبی که باید به بخش کشاورزی تخصیص داده شود را در اختیار قرار دهند؛ یعنی یک‌سوم سهم 600 تا 700 میلیون مترمکعبی از 1300 میلیون مترمکعب آب حوضه زاینده‌رود. اگر بتوانیم برای بخش کشاورزی یک منبع آب پایدار ولو کم تأمین کنیم. می‌توانیم علاوه بر حفظ اراضی کشاورزی در جهت تغییر الگوی کشت هم فعالیت کرد. باید به این نکته توجه کنیم که ضررهای بخش کشاورزی صرفاً محدود به این بخش نیست و ضررهای زیست‌محیطی آن درنهایت مدنیت شهر اصفهان را دچار مشکل می‌کند. نمونه کوچک آن فرونشست زمین و تخریب آثار تاریخی است.

  • دغدغه اصلی و اولویتی که بخش کشاورزی انتظار دارد مدیران در سطح کلان کشور به آن توجه ویژه داشته باشند و برای حل آن تلاش کنند؟

عمده مشکل بخش کشاورزی مشکل زاینده‌رود و بحث آب است. در سایر شهرستان‌ها هم مشکل کم‌آبی و خشک‌سالی داریم اما با هماهنگی کشاورزان بسیاری از مشکلات مدیریت‌شده اما در حوضه زاینده‌رود مشکلات فراوانی وجود دارد و نمی‌توان آینده خیلی روشنی برای آن متصور شد. چرا؟ چون مدیریت آب در چند استان تصمیم‌گیری می‌شود. طبق مصوبات شورای عالی آب قرار بود در حوضه بارگذاری جدید نداشته باشیم. درحالی‌که بارگذاری جدید داریم. قرار بود پروژه‌های نیمه‌کاره با پرداخت خسارت متوقف شوند موردی که هنوز ابهام دارد و باید خیلی جدی‌تر به آن ورود پیدا کنیم. مصوبات آن‌طور که باید اجرایی نشده است و این نگرانی ماست. اگر این بحث حل نشود و نتوانیم حداقل آب برای کشاورزی را داشته باشیم که برای آن برنامه‌ریزی کنیم نمی‌توان مشکلات را حل کرد. اگر به این روش و سیاق پیش برویم آینده خوبی را شاهد نخواهیم بود به‌ویژه برای بخش کشاورزی حوضه زاینده‌رود که وضعیت بسیار سخت است.

ارسال نظر