خواست مردم اصلاح در مسیر قدرت

دوم خرداد فرا رسید، روزی که عرصه سیاسی ایران تکان خورد، مردی با حرف هایی متفاوت و چهره‏ای خاص وارد صحنه شد تا فقط به طرح مطالبه بپردازد و بی هیچ امیدی به پیروزی فقط از انتخابات استفاده کند تا جریان موسوم به خط امام در خط سیر سیاست روز نفس بکشد. دولت اصلاحات آمد، پیش بینی ها غلط بود، رایی بیست میلیونی و به دنبال آن احیای مدرسه توسعه سیاسی، جامعه مدنی، دموکراسی و آزادی. طفل اصلاحات قد نکشیده به کما رفت؛ تا اطلاع ثانوی. و 88 تیر خلاصی بود به هرآنچه او رشته بود. اصلاحات بعد از سالها رکود و سرکوب این بار رایش را به اعتدال داد؛ دست در دست اصولگرایان میانه و امیدوار به آینده که دولت تحت الحمایه، تدبیر و امید نام بگیرد تا جامعه دوباره نفسی تازه کند.

دوم خرداد فرا رسید، روزی که عرصه سیاسی ایران تکان خورد، مردی با حرف هایی متفاوت و چهره‏ای خاص وارد صحنه شد تا فقط به طرح مطالبه بپردازد و بی هیچ امیدی به پیروزی فقط از انتخابات استفاده کند تا جریان موسوم به خط امام در خط سیر سیاست روز نفس بکشد. دولت اصلاحات آمد، پیش بینی ها غلط بود، رایی بیست میلیونی و به دنبال آن احیای مدرسه توسعه سیاسی، جامعه مدنی، دموکراسی و آزادی. طفل اصلاحات قد نکشیده به کما رفت؛ تا اطلاع ثانوی. و 88 تیر خلاصی بود به هرآنچه او رشته بود. اصلاحات بعد از سالها رکود و سرکوب این بار رایش را به اعتدال داد؛ دست در دست اصولگرایان میانه و امیدوار به آینده که دولت تحت الحمایه، تدبیر و امید نام بگیرد تا جامعه دوباره نفسی تازه کند. اکنون اما اقشار پایین و درماندگان مفلوک، حوصله شان سر رفته است؛ با همان سازی که دولت دوم اصلاحات را می‌نواختند اکنون به سراغ روحانی و حامیان اصلاحگرش آمده اند. اصلاح طلبان نگران شده اند و دست در دست هم سرود اصلاح در اصلاح سر می‌دهند اما کمتر از محتوای آن چیزی می‌گویند. تاجزاده از شکستن دوگانه های حاکمیت- بیگانه و پرداختن به انتخابات آزاد می‌گوید و علوی تبار از رادیکالتر شدن اصلاح طلبان. همگی پشیمان نیستند از رای به روحانی اما در گوشه و کنار نقدش می‌کنند اما اصلاح در اصلاحات نیازمند یک مانیفست است که جز با تجمیع و تدبیر میسر نخواهد شد.
سعید نورمحمدی از جوانان اصلاح طلبی است که کارش را از نوجوانی در جبهه مشارکت آغاز کرده و امروز معاون اجرایی حزب نداست. او باور دارد که اصلاحات بی نیاز از اصلاح است و این اصلاح طلبانند که باید مواضع شان را تغییر دهند: من باور ندارم که اصلاحات نیاز به اصلاح دارد. آن چیزی که نیاز به اصلاح دارد اصلاح طلبان و روش های آن ها است. این روش های غلط برمی‌گردد به نگاهی که آنها نخست به خودشان و دوم نسبت به سیستم سیاسی دارند. اینکه شما جزو یک سیستمی باشی و ادعا کنی که من می‌خواهم اصلاحش کنم اما در عمل نوع ادبیاتی که به کار می‌بری بیرون از سیستم باشد یک پارادوکس است. اینکه ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با سیستم حرف می زنیم در جای خود تحریک آمیز است.
نورمحمدی ایراد عمده اصلاح طلبان را بعد از گذشت بیست و یک سال از واقعه دوم خرداد، نوع تعامل شان با حاکمیت عنوان می‌کند و نظرش به نظر حاکمیت نزدیکتر است: اصلاح طلبان به این توجه ندارند که خودشان بخشی از نظام سیاسی هستند. در این مدت ایراد کلی که به اصلاح طلبان وارد است. نحوه تعامل شان با قدرت است. نمی‌شود آدم هایی که خود نیاز به اصلاح دارند مدعی این شوند که ما می‌ خواهیم مجموعه ای را اصلاح کنیم. آنها باید باور داشته باشند که حافظ نظام موجودند. پیش فرض آنان این باشد تا این ساختار فرو نریزد به گونه ای که با یک دست دیوار را نگه داریم و با دست دیگر سعی بر اصلاح آن داشته باشیم.
او می افزاید: مبانی تفکر اصلاح طلبی کاملا مشخص است. در شرایط فعلی مهمترین چیزی که اصلاحات به دنبال آن است اجرای قانون است. آنچه که نیاز به بازنگری دارد روش های ما است. نمی‌شود در درون یک نظام سیاسی بدون اعتماد سازی حتی در جناح رقیب برای اینکه آنها نیز به قواعد بازی احترام بگذارند و رقابت را بپذیرند، اصلاحات را پیش ببریم. اکنون باید بیش از هرچیزی به دنبال فهم مشترک از مفاهیم بود.
او تکه کلامش گفت وگو و تعامل با رقیب و حاکمیت است: ما نیازمند گفت وگو با جناح رقیب هستیم. باید طرف مقابل را مجاب کنیم چنانچه قانع نشود که اصلاحات لازمه نظام است دست به کارشکنی می‌زند و این فقط به طرف مقابل برنمی‌گردد بلکه به ناتوانی ما در ایجاد فهم مشترک نیز مربوط است. اصلاح طلبان باید در درون خود راه‌های جدید را امتحان کنند و گفت و گو به ویژه با عقلای جریان مقابل یک کلید واژه مهم است. حساسیت ها و خط قرمزهای طرف مقابل در کنار خط قرمز مبانی فکری اصلاح طلبی مورد توجه قرارگیرد.
عضو شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان فشار از پایین را قبول ندارد و بیشتر تعامل با حاکمیت را راه برون رفت از مشکلات می‌داند: اینکه اصلاح طلبی جامعه محور و قدرت محور را مدام طرح می‌کنند برای من قابل فهم نیست. ما باید در جاهایی بتوانیم به واسطه فشار جامعه مسئله‌ای را به طرف مقابل بقبولانیم این یک تاکتیک است اما زودگذر و نافرجام.
او در پایان می افزاید: یک مسئله مهمی که دوران اصلاحات از 76 تا به امروز کمتر بدان پرداخته معیشت مردم بوده است. برنامه اصلی ما توسعه سیاسی بود. آقای حجاریان هم اتفاقا حرف درستی می‌زد که تا به دموکراسی نرسیم مشکلات دیگر پابرجاست اما این منافاتی با این ندارد که دغدغه روزانه و اقتصادی مردم را فراموش کنیم. اصلاحات باید‌‌ ارتباطش را با طبقات پایین عمق ببخشد. اگر برای جمهوری اسلامی اتفاقی بیفتد اصلاحات نیز مخدوش می‌شود. هویت ما با آرمان های انقلاب و جمهوری اسلامی گره خورده است.
مهدی مازنی رئیس شاخه جوانان حزب اعتمادملی، نئواصلاح طلبی را لازمه کار می‌داند و می‌گوید: نکته ای که من بدان اعتقاد دارم این است که جریان اصلاحات باید به نئواصلاح طلبی روی آورد. شعارهایی که در سال76 داده شد: جامعه مدنی دموکراسی، آزادی بیان و احزاب و... این مسائل را دو دهه است داریم تکرار می‌کنیم اما دراین باره همچنان ابهام داریم که مردم نسبت به جریان اصلاحات از سال76 تا 97 نمره قبولی می‌دهند یا خیر. جریان اصلاحات باید پروژه جوان سازی حاکمیت را به عنوان یک هدف دنبال کند و در یک فرآیند حساب شده به جوان سازی حاکمیت روی آورد. این مطالبه ملی است، صرفا یک خواست نسلی نیست. مردم به دنبال چهره های نو هستند و از آدم های تکراری خسته شده اند.
مازنی بر شجاعت و ایستادگی اصلاح طلبان تاکید می کند: اصلاح طلبی باید شهامت و شجاعت و پایداری در عمل داشته باشد همانطور که دکتر علوی تبار می‌گوید باید رادیکال شویم. مردم از ما توقع شهامت و جسارت در پیگیری اهداف دارند که به نظرم این فقط از عهده جوانان اصلاح طلب برمی‌آید.
جریان اصلاح طلب هنوز نمی‌داند مردم را برگزیند یا قدرت را. هرچند که به کمک مردم می‌توان به قدرت دست یافت اما اگر مردم فکر کنند که ابزاری بوده اند و بس نه تنها از اصلاح طلبی بلکه از همه چیز سیستم جمهوری اسلامی عبور خواهند کرد.
مازنی نظرش برهمین مبناست: اصلاح طلبان باید تناسب شان با مردم و حاکمیت را بازتعریف کنند. نمی توان هم شوق ورود به حاکمیت داشت و هم از جامعه مدنی ناسزا شنید. از سوی دیگر هم نمی‌توان به قدرت بی توجه بود و گفت حاکمیت طردمان کرد که کرد. ما در جریان اصلاح طلبی نسبت به این مباحث دارای ضریب خطای بزرگی هستیم. هنوز نسبت با حاکمیت و مردم را تعریف نکرده.
مشکل اصلی ما عدم تعریف شفاف اهداف است. خلاء ما دراین باره نتیجه یک رویکرد است. حجاریان می‌گفت بین العباسین از عباس دوزدوزانی تا عباس عبدی را شامل می‌شود؛ یعنی گرایش سنتی تا نوگرا. ما دو نگاه از دو زاویه مختلف داشتیم و داریم. از این دو نگاه اتفاق مشترکی رخ نخواهد داد. آقای موسوی در سال88 تاکید کرد بر اقشار پایین جامعه و توده. جامعه مدنی در هیئات مذهبی هم نمود دارد و ما از آنها هم می‌توانیم در جریان اصلاحی کمک کنیم.
ما در سال 88 دچار شکاف با حاکمیت شدیم. در هر صورت این مسئله بخش مهمی را شامل می‌شود که بی توجهی به آن گسست ما از جامعه را بیشتر می‌کند. اصلاحات نیاز به جوانگرایی واقعی دارد نه اینکه بر حسب اجبار و به صورت زینتی از جوانان استفاده کنند.
احمد قدیانی عضو شورای مرکزی حزب توسعه ملی است که صراحتا می‌گوید اصلاحات بعد از 20 سال به نتیجه لازم نرسیده است. او تصریح می‌کند: دخالت کمتر شورای نگهبان در به‌کارگیری یا حتی رفع نظارت استصوابی، کاهش فساد و آزادی های مدنی کدامیک به نتیجه رسیده است؟ البته همین که به یک ضرورتی برای بازنگری رسیده ایم جای خوشحالی دارد هرچند که به اهداف کلان سیاسی خود نرسیده باشیم. قدم اول این است که استراتژی و تاکتیک را عوض کنیم. این یک مقدمه دارد: پوست اندازی تیم مدیریتی اصلاح طلبان و اینکه بدنه تازه نفس نه لزوما جوان را وارد هسته تصمیم گیر خود کند. ما برای اصلاحات تعیین تکلیف نمی‌کنیم اما ادامه این روند بدون رعایت آن دو مولفه نتیجه ای جز شکست ما نخواهد داشت.
او در نقد نردبان ساختن از مردم برای رسیدن به قدرت و در نهایت فراموش مطالبات جامعه هشدار می‌دهد: اصلاح طلبان باید از بدنه اثرگذار و نوگرای خود استفاده کنند نه اینکه به صندلی ها بچسبند، با چندتا شعار دنبال صندلی و پست باشند و هیچ کاری هم برای مردم نکنند.
و در بیان راه حل و بایدهای اصلاح در اصلاح طلبی: ما یکسری اهداف داریم این را به مردم شفاف بگوییم و به آنها بفهمانیم که رسیدن به این اهداف نیازمند دست یابی به قدرت است. لوازم و بایدهای حمایتی را به آنها گوشزد کنیم تا بهتر بتوانند شرایط را درک کنند. نه اینکه عده ای بیایند بدون باورمندی عمیق به جریان اصلاح طلبی و تخصص لازم وارد عرصه شوند در نهایت هم چیزی جز سرخوردگی را در جامعه به ارمغان نیاورند. برای این مهم به عنوان پیشنهاد می‌گو‌یم بزرگترها عرصه را برای اثرگذاری جوانان باز کنند. این را هم بگویم که اگر ما به نتیجه نرسیده ایم به ساختار نظام ما هم برمی گردد که اصلاح طلبان تنها کارکردی دفاعی برای پیش نیامدن بحران بوده و از کارکرد ایجابی به دورمانده است. ما از پوزیتیویسم دور شدیم هرچند که در بعد سلبی موفق بوده است.
اصلاحات در بیست و یک سالگی اش سعی دارد تا خود را پالایش کند. جوانان اصلاح طلب به شدت از این تغییر و تحولات درون گفتمانی و درون ساختاری استقبال می‌کنند. اصلاحات که تاریخچه ای همسن مشروطه در ایران دارد می‌تواند با تجربه از دیروز، استفاده از امروز و امید به فردا بار دیگر پیشگام همه عرصه ها شود تا اینکه بخواهد بقول دکتر شریعتی: با حسرت دیروز، اتلاف امروز و ترس از فردا دودمانش را برباد دهد.
منبع: روزنامه ابتکار

ارسال نظر