مرگهای زندگي بخش
شنيدن خبر مرگ مغزي از سوي پزشك، كوهي را بر سر خانواده آوار ميكند. پزشك ميگويد بيمار مرگ مغزي شده با دستگاه هم بیش از هشت روز نمیتواند زنده بمانداما در حالي كه خانواده در شوك و بهتي عظيم فرورفتهاند و تحمل دوري از عزيزشان را ندارند، پزشكان بحث اهداي عضو را مطرح كرده و به آنها ميگويند اگر به فکر بیماران نیازمند باشید، میتوانید به چند نفر جان دوباره ببخشید. اکنون تصمیم با شماست. حالا خانواده بايد تصميم بزرگي بگيرند و ميان مرگ عزيزشان و نجات جان چند بيمار كه مدتهاست در انتظار پيوند به سر ميبرند ، يكي را انتخاب كنند؛ انتخابي سخت كه به منزله آزموني مهم و انتخاب ميان مرگ و زندگي بخشيدن است.
شنيدن خبر مرگ مغزي از سوي پزشك، كوهي را بر سر خانواده آوار ميكند. پزشك ميگويد بيمار مرگ مغزي شده با دستگاه هم بیش از هشت روز نمیتواند زنده بمانداما در حالي كه خانواده در شوك و بهتي عظيم فرورفتهاند و تحمل دوري از عزيزشان را ندارند، پزشكان بحث اهداي عضو را مطرح كرده و به آنها ميگويند اگر به فکر بیماران نیازمند باشید، میتوانید به چند نفر جان دوباره ببخشید. اکنون تصمیم با شماست. حالا خانواده بايد تصميم بزرگي بگيرند و ميان مرگ عزيزشان و نجات جان چند بيمار كه مدتهاست در انتظار پيوند به سر ميبرند ، يكي را انتخاب كنند؛ انتخابي سخت كه به منزله آزموني مهم و انتخاب ميان مرگ و زندگي بخشيدن است.
تصميمي به سختي مرگ
اهداي عضو را بايدتصمیمي بسیار سخت برای خانوادهها دانست زيرا خانواده بیماران مرگ مغزی با مراحل مشکل و آسیب زننده درک مرگ مغزی روبهرو هستند و همزمان با این بحران، با مشکل تصمیم برای اجازه اهداي عضو نیز روبهرو میشوند كه شرايط بحراني خانواده، انتخاب و تصميمگيري در اين زمينه را سختتر ميكند و در برخي موارد تصور اينكه شايد عزيزشان دوباره به زندگي بازگردد مانع از انتخاب و تصميمي درست براي اهداي عضو خواهد شد. اين در حالي است كه برخي از افراد هنگام زنده بودن با رضايت قلبي نسبت به دريافت كارت اهداي اعضا اقدام ميكنند و تمايل دارند پس از مرگ، اعضاي بدنشان بتواند به چندين نفر زندگي بخشيده و مرهمي بر آلام افرادي باشد كه سالهاست رنج و درد بيماري را به جان خريدهاند.اما نكته مهم اين است كه در بسياري از موارد با وجود اينكه فرد مرگ مغزي شده در زمان حيات خود با رضايت قلبي كارت اهداي عضو را دريافت كرده اما هنگام بروز مشكل، بايد اهداي عضو با رضايت خانوده صورت گيرد كه البته در مواردي نيز با توجه به اينكه فرد در زمان حيات خود رضايت قلبي براي اهداي عضو داشته اما خانواده از اين عمل خودداري ميكنند.
استفتا از فقها
اما نظر فقها در مورد پيوند اعضا چيست؟در اين راستا از بسياري مراجع عظام تقلید از جمله حضرت امام خمینی(ره)، مقام معظم رهبری، آیت ا... فاضل لنکرانی، مکارم شیرازی، نوری همدانی و آیت ا... صافی و مولانا مطهری (مولوی اهل تسنن) استفتا شده است و ایشان اهدای عضو و پیوند به بیماران نیازمند اعضا را که نجات جان برخی بیماران موقوف برآن است، جایز شمردهاند. در عین حال اهدای عضو براساس قانون «پیوند اعضای بیماران فوتشده یا بیمارانی که مرگ مغزی آنان مسلم است»، مصوب 17 فروردین سال 1379 مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان، امری قانونی است. آییننامه هیات وزیران نیز نحوه اجرای آن را تبیین کرده است.
رضایت خانواده و وصیت فرد در اهدای اعضا
بايد گفت اهدای عضو فرد مرگ مغزی شده به دو صورت ممكن است، اول رضایت خانواده و دوم وصیت خود فرد، اما نباید فراموش كرد كه حتی در صورت وصیت فرد این كار تنها با رضایت خانواده مرگ مغزی شده امكان پذیر خواهد بود. با توجه به اين موارد حال اين سوال مطرح ميشود با در نظر گرفتن لزوم رضایت اولیای دم از اهدای عضو دلیل دریافت کارت چیست؟كارشناسان در اين زمينه اعتقاد دارند كه کارت اهدای عضو، نشان دهنده آرزوی قلبی فرد در مورد اهدای اعضای بدن خویش است و همین امر میتواند با نشان دادن خواسته فرد به اولیای دم، تصمیمگیری را برای آن ها در آن زمان حیاتی آسانتر كند و درضمن این کارت میتواند جنبه فرهنگسازی نیز داشته باشد اما نكتهبسیار مهمي را كه نبايد از نظر دور داشت، اين است كه نزدیکان و خانواده درجریان این امر خداپسندانه يعني رضايت فرد براي اهداي عضو قرارگیرند تا درزمان فوت فرد، غافلگیر نشوند و آن را مصیبتی افزون بر از دست دادن عزیز خود ندانند؛چراکه بنابر قانون جمهوری اسلامی ایران و اکثریت کشورهای جهان، برای اهدای عضو رضایت اولیای دم ضروری است و حتی با وجود داشتن کارت اهدای عضو درصورت عدم رضایت اولیای دم، اهداي عضو صورت
نخواهد گرفت. حال اين سوال مطرح است در اين زمينه چه اقدامي بايد صورت گيرد تا اين اقدام خداپسندانه تسهيل شود؟ آيابه لحاظ حقوقي و با تصويب قانون ميتوان دريافت كارت اهداي عضو را به منزله وصيت فرد تلقي كرد؟
علي نجفيتوانا، حقوقدان و وكيل دادگستري در اين زمينه با بيان اينكه پس از فوت شخص، خانواده او طبق قانون ميتوانند مجري وصيت متوفي باشند، به «قانون»ميگويد: البته اجراي وصيت فرد منوط به اين است كه تمام ورثه مفاد به طور متفق وصيت نامه را بپذيرند .در اين گونه موارد اگر يك ياچندنفر از ورثه موافق اجراي وصيتنامه نباشند، نسبت به سهم آنها بايد اين مخالفت منظور شود.
اين حقوقدان ادامه داد: در مورد اهداي عضو هرچند شخص با دريافت پذيرش كارت مربوطه و موافقت براي اهداي اعضا به نوعي اين اختيار را به سازمان مربوطه واگذار ميكند، اما واقعيت اين است كه به دليل اينكه پس از فوت اين اجازه مبنا و مأخذي براي عدم استفاده وراث از تكاليف و حقوق مقرر در مورد شخص متوفي ندارد، پس اين ابهام بهوجود ميآيد كه اجازه مقدم، نافي اختيار موخر باشد يا حقوق موخر كه با توجه به مفاد قانون مدني و همچنين احكام حاكم بر توارث بايد معتبرتر شناخته شود.
اسقاط حقي كه ايجاد نشده
در قانون مجازات اسلامي در يك مورد خاص پيشبيني شده است در صورتي كه شخصي مجروح و مصدوم شده و در حالت قبل از فوت قرار دارد، ميتواند جاني را از مجازات قصاص معاف كند. نجفيتوانا با بيان اين مطلب تصريح كرد: البته در اين زمينه ميان فقها و حقوقدانان اختلافنظر وجود دارد كه آيا ميتوان حقي كه ايجاد نشده است، اسقاط كرد. بعضي معتقدند اقدام اين فرد، اسقاط ما لم يجب است ( به معنی از بین بردن چیزی بوده که هنوز واجب و لازم نشده است)پس نميتوان قبل از آنكه امري بهوجود آمده باشد نسبت به آن اعمالي مانند واگذاري، صلح يا عفو واقع شود. اما برخي ديگر معتقدند همين كه سبب ايجاد آن امر به وجود آمد، ما ميتوانيم نسبت به واگذاري، عفو يا هرنوع استفاده ديگري اقدام كنيم.
نجفيتوانا با بيان اينكه البته مقايسه ايندو ، چندان به ظاهر منطقي نيست اما واقعيت اين است كه در آن مورد خاص نيز قانونگذار مقرر كرده تا جاني بتواند حقوقي را كه بعد از مرگ او بهوجود ميآيد، مورد عفو يا بخشش قرار دهد،خاطرنشان كرد: در مورد اعضاي بدن نيز شايد با اعمال «قاعده قياس» بتوان اين حق را براي شخص قائل شد تا اختيار واگذاري اعضاي بدن خود را داشته باشد تا بعد از فوت فرد، سازمان اهداي عضو، مجاز به استفاده از اعضاي شخص متوفي باشد. اما در مقابل به نظر ميرسد كه نميتوان حقوق وراث را ساقط كرد يا براي حقي كه ايجاد نشده، اين اختيار را به متوفي كه در زمان زنده بودنش مالك جان خود بوده اما بعد از فوت ديگر از خود چنين اختياري ندارد، اين امر را موجبي براي سلب حقوق وراث تلقي كنيم. هرچند از لحاظ رعايت اصل نوع دوستي و منافع اجتماعي ميتوان اعطاي اين حقوق را پذيرفت اما به نظر ميرسد از لحاظ قانوني نقطه قوت به حدي است كه محروم كردن وراث از اعمال چنين حقي بسيار آسان نباشد. نجفي توانا در پاسخ به اين سوال كه آيا قانونگذار ميتواند به لحاظ قانوني و حقوقي دريافت كارت اهداي عضو را به منزله وصيت فرد تلقي كند،خاطرنشان كرد: در
مورد قانونگذاري بي شك اين حق براي نمايندگان مجلس محفوظ است كه با تغيير قوانين در اين زمينه ضوابطي را به تصويب برسانند كه اين حق از وراث سلب شود، اما با توجه به موازين فقهي و سابقهاي كه در قوانين ما وجود دارد، اين اقدام شايد نوعي بدعت در حقوق شناخته شده افراد و در فقه و قانون باشد؛ به همين دليل نيز ميتوان پيشبيني كرد كه چنين حركتي با چالشهاي اجرايي مواجه شود.
تسهيل شرايط اهداي عضو
امروز به بركت پيشرفتهاي گوناگون در زمينه علم پزشكي بسياري از اعضاي بدن از جمله قلب، ريهها،کبد، رودهها، لوزالمعده و کليهها قابل پيوند هستند. علاوه بر این اعضا، برخی از بافتهای بدن نیز ميتوانند به بدن فرد بيمار انتقال يابد. همچنين با اهدای قرنيه نيز میتوان بينایی رابه فردی که دچار صدمه شديد به چشم شده باز گرداند و به عبارتي آلام و دردهاي فرد بيمار را تسكين بخشيد. در اين راستا بايد گفت با توجه به فرهنگسازيهاي صورت گرفته در مورد اهداي اعضا و روشن شدن آثار مثبت آن بر همگان، تعداد زيادي از افراد با ثبتنام و دريافت كارت اهداي عضو، خواهان اين هستند كه به برخي از بيماران زندگي دوباره ببخشند. اين درحالي است كه برخي از خانوداههاي اين افراد،تن به رضايت به اهداي عضو نداده و اين عمل را به مثابه مثلهكردن عزيزان خود ميدانند. پس به نظر ميرسد با وجود تلاشهاي فراوان براي تبيين فرهنگ اهداي عضو و زندگي بخشيدن دوباره به بيماراني كه رنج و درد بسياري را تحمل ميكنند اما اين اقدامات كافي نيست؛ به طوری که براساس آمارها، خانوادههای ایرانی در زمان رویارویی با عزیز مرگ مغزی شده خود، یا رضایت نمیدهند یا به سختی رضایت
میدهند.پس لازم است در اين زمينه از سوي مسئولان اقدامات قانوني و حقوقي لحاظ شود تا خانوادهها رغبت بيشتري براي اين عمل خداپسندانه داشته باشند.
روند اهداي عضو در برخي از كشورها
وقتي فردي دچار مرگمغزي ميشود، همه اعضای بدنش کار میکند و فقط مغز دچار مرگ شده و در این حالت فرد هرگز به زندگی برنمیگردد. در این بین شاید اهدای عضو عاقلانهترین و البته انسانیترین کاری باشد که خانواده بیمار مرگ مغزی میتوانند انجام دهند و زندگيبخش چندين بيمار نيازمند عضو باشند. اهداي عضو امري مرسوم در بسیاری از کشورهاست؛ براي نمونه به اختصار به چگونگی اهداي اعضا در چند كشور جهان ميپردازيم.
چين
زمان انتظار برای پیوند عضو در چین تنها چندروز است درحالیکه در دیگر کشورها باید چند ماه در نوبت بود تا بتوان عمل پیوند صورت گیرد. به همین دلیل در مدت دو سال، بیش از ٤٠٠نفر آمریکا را برای دریافت پیوند کبد ترک کردهاند که از این تعداد حدود ٤٠درصد آنها ساکنان ایالتهای کالیفرنیا و نیویورک بوده و اکثر آن ها نیز به کشور چین سفر کردهاند.
برزيل
در كشور برزيل طی کمپیني که توسط باشگاه ورزشی رسیف ایجاد شده ، لیستی از افرادی که در انتظار پیوند عضو هستند، تقریبا به صفر نفر برسد. درحالی که در برزیل به افراد کارت اهدا عضو داده میشود و قانونی وجود دارد که خانواده اشخاصی که میمیرند میتوانند برای رضایت اهداي عضو بدهند، اما با این حال روند اهداي عضو در این کشور رو به کاهش است.
اتريش
در کشور اتریش فردی که نمیخواهد اعضای بدنش را اهدا کند، باید مخالفت خودش را پیش از مرگ اعلام کرده باشد؛ در غیراینصورت در صورت بروز مرگ مغزی حتما اعضای قابلپیوند او برداشته میشوند. البته این اقدام هم مخالفتهای زیادی به همراه داشته است. بسیاری از افراد آن را نوعی اجبار میدانند و معتقدند پزشکان نباید درباره چنین موضوعی تا این حد خودسرانه عمل کنند.
ژاپن
نرخ اهدای عضو در ژاپن بهطور قابل توجهی پایینتر از کشورهای غربی است. این موضوع به دلایل فرهنگی موجود در ژاپن و همچنین برخی بیاعتمادیها نسبت به طب غربی است که باعث شد در سال۱۹۶۸ قانونی برای ممنوعیت پیوند عضو در این کشور اجرا شود اما بعد از 30سال از آن قانون در سال۱۹۹۷، ژاپن قانونی را برای اهداي عضو تنظیم کرد که در آن افرادی که دچار مرگ مغزی میشوند، میتوانند اعضای بدن خود را اهدا کنند.
منبع:روزنامه قانون