پلنB، برگ برنده زیدان مقابل كلوپ
در ابتدا باید موضوعی را به عنوان مقدمه بیان کنم تا آنالیز واضح و دقیقی از بازی رئال مادرید-لیورپول، داشته باشیم. هر تیمی در دنیا حتی در ایران، فقط در یک قسمت از زمین فوتبال می تواند خوب بازی کند؛ یعنی اگر زمین فوتبال را به چهار قسمت تبدیل کنیم، تیمی وجود ندارد که بتواند در هر چهار قسمت، خوب و کامل بازی کند.
در ابتدا باید موضوعی را به عنوان مقدمه بیان کنم تا آنالیز واضح و دقیقی از بازی رئال مادرید-لیورپول، داشته باشیم. هر تیمی در دنیا حتی در ایران، فقط در یک قسمت از زمین فوتبال می تواند خوب بازی کند؛ یعنی اگر زمین فوتبال را به چهار قسمت تبدیل کنیم، تیمی وجود ندارد که بتواند در هر چهار قسمت، خوب و کامل بازی کند. می توان گفت هرتیمی متخصص یک قسمت است. برای مثال بارسلونا متخصص قسمت چهارم است یا رئال در قسمت سوم زمین خیلی خوب بازی می کند. برای درک بهتر این مساله می توان گفت، قسمت «نخست» محوطه ای است که در آن جمع می شویم و دفاع می کنیم. قسمت« دوم» جایی است که طراحی مقدماتی حمله را انجام می دهیم. قسمت «سوم» جایی است که جهت توپ مشخص شده و مرحله دوم طراحی حمله است. قسمت «چهارم» نیز اطراف و داخل محوطه جریمه حریف است که برنامه های حمله ای در آن کامل می شوند. تیم های بزرگ دنیا نمی توانند برای هر چهار قسمت زمین بازیکن بخرند و در همه آن ها خوب بازی کنند. برای مثال، بارسلونا به هر بازیکنی مانند سوارز یا سمدو که بتواند در قسمت چهارم خوب بازی کند، علاقه مند می شود یا رئال مادرید به بازیکنانی توجه می کند که بتوانند در قسمت سوم کیفیت خوبی داشته باشند و به خوبی دیده ایم که گرت بیل متخصص این قسمت است. او نمی تواند در قسمت چهارم کیفیت لازم را داشته باشد چون فیزیک بدنی او در قسمت چهارم خیلی جواب نمی دهد. البته اینکه نمی تواند، به معنای آن نیست که ناتوان باشد بلکه تخصص او در قسمت چهارم نیست.
نگرش كلوپ مقابل رئال مادرید
با این مقدمه، به سراغ بازی فینال لیگ قهرمانان اروپا میرویم. این بازی در واقع تقابل دو نگرش بود. یورگن كلوپ به خوبی می دانست که رئال مادرید متخصص قسمت سوم زمین فوتبال است. پس برای اینکه به تیم رئال اجازه ندهد تا در این قسمت خودش را بختک کند، برنامه ریزی کرده بود و گونه ای از پِرِس را که ابداع و ساخت خود كلوپ است انجام داد. در واقع تفکری که می گوید اجازه ندهید حریف به قسمت سوم نفوذ کند، ابداع سرمربی فعلی لیورپول است. او این برنامه را مقابل رئال اجرا کرد و خیلی موفقیت آمیز پیش رفت. لیورپول خیلی خوب موقعیت سازی می کرد و نزدیک به 11 بار توپ را در قسمت سوم، از بازیکنان رئال پس گرفت که یک مورد استثناست. توپ های رئال در این منطقه قطع میشد، بازیکنان این تیم نمی توانستند وارد قسمت سوم بشوند تا اینکه آن حادثه بد اتفاق افتاد و صلاح آسیب دید. او دونده فوق العاده ای است و سرعت بالایی دارد. با حضور او لیورپول مجموعه کاملی از درک متقابل است اما وقتی صلاح از این درک متقابل خارج شد، نفر جایگزین نتوانست جای او را پر کند. رئال مادرید موفق شد وارد قسمت سوم بشود و از اینجا مشکلات تیم كلوپ شروع شد. وقتی اساس کار در سیستم كلوپ آسیب خورد، مجبور شد به جای كسي (صلاح) که کار دو نفر را انجام می داد، دو نفر بگذارد و به همین دلیل تیم رئال آزاد شد و توانست وارد قسمت سوم شود. همزمان با این اتفاق می توان گفت رئال یک مکمل سوم نیز داشت که دروازه بان لیورپول بود و روی گل اول و گل سوم که تار و پود لیورپول را به هم ریخت، مقصر بود. كلوپ با یک تفکر آلمانی و بازیکنانی که از جاهای مختلف دنیا هستند، تیم بسیارخوبی را ساخته اما این تیم از دو جهت ضربه خورد؛ یکی مصدومیت صلاح و دیگری اشتباهات دروازه بان و وقتی یک تیم از دو جهت مهم آسیب می بیند، نمی توان امید زیادی به بازگشتش داشت.
رفع ایراد در تیم رئال مادرید
در طرف مقابل، رئال برای متوقف کردن نظم ماشینی-آلمانی لیورپول، چنته پری داشت. زیدان یک پلنB بسیارعالی را در این بازی پیاده کرد. تعویض گرت بیل با ایسکو و توجه به نقاط باز پشت دفاع لیورپول، پلنB رئال بود که به خوبی لیورپول را به زانو در آورد. بر اساس تصور اشتباهی که در تلویزیون و کارشناسی ها دیده ام، تصور بر این است که در پلنA تیم را ناقص به زمین می فرستند و وقتی تیم را از ناقصی خارج و آن را کامل می کنند، میشود پلنB! که اینطور نیست. در پلنA یک تیم همان آرایش و ابزار را دارد. یعنی وقتی رئال با ایسکو بازی می کند، ایسکو بازیکن پشت مهاجم است و همان وظایف را دارد. البته ممکن است سمت راست این تیم به دليل حضور ایسکو کمی خنثی باشد چون ایسکو نمی تواند رفت و برگشت های زیادی داشته باشد و به همین علت رونالدو گاهی از چپ به راست میرود. این پلن ایراد دارد و حتی کارشناسان سایت رئال مادرید نیز معتقدند زمانی که ایسکو بازی می کند، کارایی رونالدو کم می شود. آن ها معتقدند رونالدو وقتی عالی عمل ميكندکه با بنزما بازی کند چون بنزما فداکاری بیشتری در خط حمله رئال دارد. دیدیم که مقابل لیورپول، گرت بیل در انتهای بازی فرار خوبی داشت، در این لحظه رونالدو موقعیت خوبی به دست آورد و بیل می توانست توپ را به او برساند اما به حرکت انفرادیاش ادامه داد و در نهایت نتوانست گل چهارم را برای رئال بزند.
نقش فکر مکمل در سیزدهمین قهرمانی
پلنA رئال باعث می شد این تیم نتواند در سمت راست خودش یا سمت چپ حریف، فشار خوبی ایجاد کند و بنابراین تلاش می کرد تمام فشارها را از سمت مارسلو و رونالدو ایجاد کند. در این حالت ایسکو نیز به میانه زمین می آمد و سمت راست رئال تا حدودي بی اثر بود. در پلنB، زیدان با حضور بیل که یک بازیکن پرسرعت و با انرژی است، تمرکز حملات تیمش را از سمت چپ به سمت راست برد. در این تغییر پلن رئال، لیورپول نتوانست انعطاف تاکتیکی از خودش نشان دهد و در واقع غافلگیر و اسیر شد. این یک عمل هوشیارانه از زیدان بود. بعد از این تغییر پلن،زمانی که دوربین تلویزیونی او را نشان داد که در حال گفتوگو و خنده با دستیارش بود، در مورد همین موضوع و جواب دادن این برنامه صحبت می کردند. در این لحظه اگر به كلوپ دقت می کردید، می دیدید که او کنار خط تنهاست و شاید بعدها کارشناسان در مورد این مساله صحبت کنند. وقتی دستیاران اینقدر به سرمربی نزدیکند و حرف هایشان را به هم انتقال می دهند، تیم با کیفیت بهتری از کنار زمین مدیریت می شود تا اینکه سرمربی تنها باشد و فکر جدیدی به او تزریق نشود. دیدیم که زیدان خیلی آرامش داشت، روی نیمکت می رفت، آب می خورد و دوباره به کنار زمین باز می گشت و حتی با دستیارش می خندیدند که مساله مهمی است كه شما در چنین بازی حساسی این قدر آرامش داشته باشید و راحت باشید. با این تفاسیر می توان گفت كلوپ از سه عامل ضربه خورد. 1-مصدومیت صلاح، 2-دروازه بان تیم و 3-نداشتن فکر مکمل.
عوامل قهرمانی رئال
آخرین موضوعی که باید به آن توجه کرد، کمیت و کیفیت است. در تمامی خطوط، کیفیت عمومی تیم رئال به کیفیت عمومی تیم لیورپول برتری داشت. به جز یکی دو بازیکن رئال مانند ایسکو یا کارواخال و ناچو که بازیکنان لیورپول می توانستند تنه به تنه آن ها بازی کنند و به آن ها نزدیک باشند، در بقیه نفرات این حالت وجود نداشت. برای مثال چه کسی به کروس که انگار برای هر پاس خط کش می گذارد، شباهت داشت یا چه کسی از لیورپول تسلط مارسلو را داشت؟ در جمع بندی کلی باید گفت کیفیت بالای رئال، پلنB زیدان و تعویض های خوب او به اضافه اتفاقات منفی بازی که همه به ضرر لیورپول بود، نتیجه بازی را رقم زد و قهرمان را تعیین کرد.