پدر و مادرهای جوان و شیرینی مناسک‌گذار تولد

در شهرضا برای زایمان و تولد نوزاد اعتقادات و باورها، مراسم ویژه‌ای وجود دارد که در این گزارش به نمونه‌هایی اشاره شده است.

در شهرضا برای زایمان و تولد نوزاد اعتقادات و باورها، مراسم ویژه‌ای وجود دارد که در این گزارش به نمونه‌هایی اشاره شده است.به گزارش خبرگزاری فارس از شهرضا، تولد، ازدواج و سوگ موقعیت‌های حساس زندگی بشر هستند که از دیرباز جایگاه مهمی داشته‌اند.
در علم مردم‌شناسی گذشتن از مرحله‌ای و وارد شدن به مرحله دیگر با مراسم ویژه آن جامعه برگزار می‌شود که به آن مناسک‌گذار گفته می‌شود، نحوه برگزاری این آیین در هر جامعه‌ای به فرهنگ، اعتقادات و خلقیات مردمان آن، ارتباط نزدیکی دارد.
آداب و رسوم مردمان شهرضا بسیار گسترده و جامع بوده است به طوری که برای هر یک از مناسبت‌ها، رسوم و اعتقادات ویژه‌ای دارند.
در این گزارش شیوه برگزاری مناسک تولد را در شهرضا بررسی می‌کنیم، در مناسک‌گذار تولد، مراسم زایمان و حمام‌های زایمان، تاسیونه، سیسمونی، نذر عقیقه، نام‌گذاری، کام برداشتن، نان چلگی و آب چله ریختن و راه‌های مبارزه با آل بررسی می‌شود.
در این گزارش، آیین‌های تولد، به رشته تحریر درآمده است؛ حفظ و مکتوب کردن این آیین‌ها تلاشی اندک برای احیا و نگهداری سنت‌های دیرینه مردمان سرزمین‌مان است.
مناسک‌گذار اصطلاحی است در مردم شناسی و منظور از این اصطلاح توصیف آداب و رسومی است که در دوران حساس زندگی همچون زایش، بلوغ، پیوستن به گروه تازه، ازدواج و نظایر آن برگزار می‌شود.
این گذار، در لحظه‌های حساس زندگی انسان، به منظور ثبت و رسمی کردن گذر از یک موقعیت به موقعیت دیگر اجرا می‌شود و از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است.
* کارکرد مناسک‌گذار
مناسک ‌گذار در جامعه محل تولید مثل قانون عمل می‌کند و در روند زندگی یک فرد غالب می‌شود؛ مناسک ‌گذار به فرد برای عبور از این مراحل که در واقع همان بحران‌های زندگی «بحران‌های تکامل» نامیده می‌شوند، کمک می‌کند. در تمام طول زندگی فرد را همراهی می‌کنند، این مناسک به او اجازه می‌دهند در دنیایی که از آن بیرون آمده «جامعه» جای بگیرد و جایگاه اجتماعی خاص خود را به دست آورد.
آیین‌های گذار علاوه بر این‌که مراسم شادمانی، سوگواری هستند، موقعیتی برای گردهمایی افراد و کُنش جمعی فراهم می آورند.
* تولد
زایش و باروری در فرهنگ مردم ایران، با آیین‌ها و باورهایی همراه شده است که تولد آدمی را به فال نیک بگیرند و ستاره اقبالش را جاودانه کنند؛ در شهرضا برای زایمان و تولد نوزاد اعتقادات و باورها، مراسم ویژه‌ای وجود دارد که در این گزارش به نمونه‌هایی اشاره شده است.
* تاسیونه
برای زنی که باردار است، اقوام غذاهایی که به آن‌ها میل داشته است (ویار) را می‌‌پختند و به خانه‌اش می‌بردند؛ همچنین مادر عروس موقع بارداری دخترش، برای فامیل داماد تاسیونه می‌فرستد.
در زمان ویار، اگر کسی چیزی در حضور زن باردار بخورد، حتما مقداری از آن را به او می‌دهند؛ بر این عقیده بوده‌اند که شاید بچه دلش بخواهد و اگر به او ندهند چشمش سبز می‌شود.
* سیسمونی
مادر عروس برای نخستین فرزندی که دخترش باردار است سیسمونی که عبارت است از: نایینی (نینی) و لباس بچه و داروهای گیاهی برای نوزاد می‌خرد و به حمومی می‌دادند تا به خانه دخترش ببرد و انعام بگیرد.
* تشخیص دختر با پسر بودن بچه در شکم مادر
در فرهنگ مردم شهرضا، نوزاد پسر از جایگاه والایی برخوردار بوده است. در تشخیص پسر یا دختر بودن، در خمره‌های اشیایی می‌ریختند، زن حامله یک شی را خارج می‌کند اگر مهره و یا سنجاق بیرون می‌آمد بچه‌اش دختر بوده اما اگر تیغ با چاقو یا قیچی بیرون می‌آمد، می‌گفتند بچه پسر است.
اگر قیافه مادر بی حال و خسته باشد، بچه دختر است و اگر مادر شاداب و زیباتر باشد بچه‌اش پسر است.
اگر شکم مادر بزرگ باشد بچه دختر است و اگر شکم جمع و جور و کوچک باشد پسر است.
اگر زن آبستن بیشتر میل به شیرینی داشته باشد بچه دختر است و اگر میل به ترشی داشته باشد بچه‌اش پسر است.
همچنین معتقد بودند که مردهایی که طبع‌شان سرد است فرزندشان دختر می‌شود، و مردان گرم مزاج، فرزندشان پسر می‌شود.
اگر زنی پسر به دنیا می‌آورد به او آرد نخودچی و پودر قند می‌دادند و هفته‌اش پلو ماش می‌پختند و از او مراقبت می‌کردند که کمرش برنگردد و زایمان بعدی هم بچه‌اش پسر باشد.
اگر دختر به دنیا می‌آورد، آب انار و هفته‌اش پلو عدس و آب هندوانه می‌دادند که به اصطلاح خودشان کمرش برگردد و فرزند بعدی پسر شود و یا به دروغ خبری ناگوار به زن می‌دادند که از ناراحتی به او شوک وارد شود و کمرش برگردد و زایمان بعدی پسرزا شود.
* حمام‌های بعد از زایمان
روز سوم بعد از زایمان مادر زنی که زایمان کرده است دخترش را به حمام می‌برده و روز دهم نیز او را حمام می‌بردند که به آن «حمام هفته» می‌گفته‌اند؛ اعتقاد داشتند زنی که زایمان کند مغزش پوک می‌شود. پس دستمالی بر سرش می‌بستند و در هفته‌ای که میخواستند او را به حمام ببرند تخم مرغ و آرد نخودچی روی سرش می‌گذاشتند.
40 روز بعد از زایمان، او را به حمام می‌بردند و برایش آب چله می‌ریختند، به این صورت که به آب 40 بسم‌الله می‌خواندند و روی بدن زن می‌ریختند و این آب را دور نمی‌ریختند و می‌گفتند آب می‌ریزیم تا زحمت نبرد، یعنی بیمار و افسرده نشود.
اگر زن پسر زاید روز دهم او را به حمام می‌بردند و اگر دختر، روز هفتم یا نهم او را به حمام می‌بردند.
در حمام، مادر زائو، به دیگران نقل می‌داده و به بدن بچه حنا می‌زدند. بعد از حمام در خانه اسفند روشن می‌کردند و شمع و آینه می گذاشتند.
* زایمان
زمانی که درد زایمان زن شروع می‌شده است، مردی روی پشت بام اذان می‌خوانده است که زایمان زن آسان شود؛ حمومی، ماماچه و دستیارش که به او دلگیر می‌گفتند را خبر می‌کردند، حمومی از حمام آب می‌آورده که زائو به نیت شفا بنوشد.
* سقف دهان بالا بردن
ماما، به نیت این‌که کودک خوش گفتار شود و زود زبان باز کند و خوشبخت شود، انگشتش را در عسل و روغن می‌زد و با آن سقف دهان را فشار می‌داد.
* نام‌گذاری
برای نام‌گذاری، پدر کودک و یا پدربزرگش در گوش راست کودک اذان و در گوش چپش اقامه می‌خواند و نامش را می‌گوید.
به روایتی دیگر، قبل از تولد دو نام مذهبی پسر و دختر انتخاب می‌کردند. برای مثال اگر پسر بود محمد و اگر دختر، نام فاطمه را انتخاب می‌کردند. اگر بعد از تولد می‌خواستند نام را تغییر دهند برای اذان گفتن، همان نام مذهبی‌اش را می‌گفتند. عده‌ای هم برای سلامتی فرزندشان، نذر می‌کردند که نام مذهبی انتخاب کنند که آن صاحب نام، شفیع‌شان باشد.
* نذر عقیقه
برای سلامتی بچه، گوسفندی نذر می‌کردند. به روایتی قبل از سر بریدن گوسفند، نباتی در دهانش می‌گذاشتند و به نیت شفا به کودک بیمار می‌دادند. با این گوسفند آب‌گوشت می‌پختند و نذر می‌دادند؛ از این نذر پدر و مادر کودک نمی‌بایست بخورند. در محل ذبح سوره انعام می‌خواندند.
* راه‌های مبارزه با آل
آل یا زائوترسان موجودی خیالی و افسانه‌ای است، در باور عامه، موجودی است که اگر زن تازه‌زا را تنها بگذارند، سراغش می‌آید و به او آزار یا آسیب می‌رساند.
برای دور کردن خشم موجودی خیالی به نام آل که گاه و با مرگ موجب مرگ مادر و فرزند می‌شده است، به راه‌هایی متوسل می‌شدند. برای مثال، زمان زایمان، ماماچه شکم زائو را فشار می‌داده و به زائو می‌گفته: ماما مریم (فرقی نمی‌کرده نام زائو چه باشد، او را ماما مریم خطاب می‌کرده، من سنگین‌ترم یا تو؟ زائو در جواب باید بگوید نه من نه تو.
ماماچه این کار را سه بار تکرار می‌کرده تا جن و آل نیاید.
ماماچه با قیچی دور زائو حصار می‌کشد و می‌گوید: حصار می‌کشم، حصار
زن‌های دیگر در جواب: برای کی؟
- برای مادر و بچه
بکشید تا مبارک باشد.
این قیچی را زیر رختخواب زائو می‌گذاشته‌اند و زائو می‌بایست همیشه همراهش آهن‌ربا یا قیچی را نگه می‌داشته است تا آل و جن نیاید. سرمه در چشم زیاد می‌کردند تا سیاهی همراهش باشد و آل نیاید.
* نان چلگی
زائو تکه‌ای از یک نان را می‌خورد و بقیه را زیر رختخواب می‌گذاشته تا آل نیاید.
* آب چله
چهل روز بعد از زایمان، زن به حمام می‌رود، به آب 40 بسم‌الله می‌خواندند و این آب را 40 بار روی زن می‌ریختند برای اینکه جن و آل نیاید. بر این باور بودند که اگر این آب را به زنی که باردار نمی‌شود یا دختر بخت بسته بریزند، زن باردار و بخت، باز می‌شود.
* زبان باز کردن بچه
برای زبان باز کردن به کودک زبان گنجشک و گل گندم می‌دادند. اگر زبان باز کردن بچه نشود، تخم کبوتر به او می‌دهند.
* دندان درآوردن
موقع دندان درآوردن، اگر بچه سرفه می‌کرد و یا تب داشت، می‌گفتند آب دندانش پایین رفته است.
* آش دندونی
زمان دندان درآوردن بچه، آش دندونی درست می‌کردند و اقوام را دعوت می‌کردند و جشن می‌گرفتند. در این آش فقط حبوبات است. کمی از این آش را روی پشت بام می‌ریختند که کبوترها بخورند و دعا کنند و بقیه را برای همسایه‌ها نذری می‌بردند.
موقع پختن آش می‌خواندند: خبر دهید به گندم، فلانی در آورده مرواری دندون.
زمان دندان درآوردن نوزاد، قصبک به گردنش آویزان می‌کردند تا موقع درد به لثه‌هایش بکشد.

ارسال نظر