شكست در سطح روانشناختی

شكست تيم ملي واليبال ايران در مقابل ژاپن يكي از تقديرهاي تلخ و باورنكردني براي جامعه واليبال ايران است.

شكست تيم ملي واليبال ايران در مقابل ژاپن يكي از تقديرهاي تلخ و باورنكردني براي جامعه واليبال ايران است. در مقام آسيب‌شناسي اين شكستِ ناباورانه، فرهنگِ ارزيابي و تحليلِ كارشناسانه متداول، معمولا توجه خود را به عوامل فيزيكي و ميزان آمادگي جسماني و مهارت‌هاي فني و تغذيه و ميزان خواب و استراحت و روزه‌داري و عواملي از اين دست معطوف مي‌دارد. اما به گمان نويسنده اين يادداشت؛ اين شكست عمدتا از ماهيتي روانشناختي و ذهني برخوردار است. مطلب از اين قرار است كه ما ايرانيان در ناخودآگاه جمعي خود عادت داريم كه آنهايي را كه از خود كمتر و پايين‌تر و ضعيف‌تر مي‌پنداريم، دست كم بگيريم و نسبت به آنها خودبرتربين باشيم و از موضع كبرورزي و غرور و به حساب نياوردن و جدي نگرفتن رقيب رفتار كنيم. يكي از اصولي كه سبب مي‌شود تا يك ورزشكار در مقام فرد و همچنين در مقام يك تيم به مرحله دستيابي به شرايط مطلوب بهره‌گيري از حداكثر توان فيزيكي و قابليت‌هاي جسماني و فني خود برسد، «اصل انگيزش رواني حداكثري» است. دست‌كم‌گيري حريفان و خودبرتربيني نسبت به آنها در ميدان مسابقه و فرورفتن در پرده غرور و كبر باعث مي‌شود تا ورزشكار، خود را پيش از شروع مسابقه، پيروز ميدان بداند بدون آنكه زمينه‌هاي رسيدن به انگيزش رواني حداكثري را براي خود فراهم آورد و خود را از نظر ذهني مهياي حداكثر تلاش و جنگيدن و پيروز شدن بكند. اين امر سبب فرونشست توان رواني و ذهني در فرد مي‌شود، يعني همان رفتاري كه از آن تحت عنوان تخليه رواني نيز نام مي‌برند. واليباليست‌هاي ايراني در بازي با ژاپن دچار چنين وضعيت رواني و ذهني بودند. البته نه فقط واليباليست‌ها، بلكه ورزشكاران ساير تيم‌هاي ملي نيز گاه و بيگاه به اين رفتار اختلالي دچار شوند. ناكامي تيم ملي فوتبال ايران در مقابل تيم ضعيفي همچون بحرين در بازي‌هاي مقدماتي جام جهاني ٢٠٠٢، همچنين شكست مقابل تيم سطح سومي فوتبال لبنان در بازي‌هاي مقدماتي آسيايي در سال ١٣٨٩ و حتي تساوي اخير اين تيم در مقابل سوريه در ورزشگاه آزادي ازجمله مصاديق همين ضعف روانشناختي و ذهني ايرانيان در ميادين ورزشي است. احتمال شكست تيم‌هاي ملي ما در مقابل تيم‌هاي ضعيف گاهي بيشتر از شكست در مقابل تيم‌هاي قوي‌تر است. حتي چند سال پيش تيم ملي واليبال ايران در مقابل چين شكستي سه بر صفر را متحمل گرديد كه درنتيجه چيزي نمانده بود تا از راهيابي به المپيك ٢٠١٦ باز بماند، درحالي كه در همان تورنمنت، تيم‌هاي قدرتمندي همچون آرژانتين و امريكا و... را شكست داده بود.

عدم سازوكاري براي آسيب‌شناسي روانشناختي تيم‌هاي ملي ايران و به ويژه تيم واليبال، يكي از خلأهاي تحليلي جامعه ورزشي و مجموعه تيم‌هاي ملي ايران است. مربيان ايراني سابقه روانشناسي قابل قبولي در مديريت تيم‌هاي ورزشي ندارند. مهم‌تر از آن؛ بسياري از آنها هنوز ضرورت وجود يك مربي روانشناس را در كنار تيم ملي احساس و درك نكرده‌اند. اما يك مربي در حد كلاس جهاني كولاكويچ اگر توان رصدكردن روانشناختي اعضاي تيمش را نداشته باشد، بسيار عجيب مي‌نمايد و البته وي با اين نقصان حرفه‌اي، مقدمات عدم موفقيت خود را در رهبري تيم واليبال ايران فراهم خواهد آورد. به بازي گرفتن افرادي در بازي با ژاپن كه از نظر روانشناختي از قابليت كمتري برخوردارند (مانند ميرزاجهان پور و قائمي) يا بازيكناني كه از نظر ذهني در خصوص دست‌كم‌گيري و به حساب نياوردن حريفان مستعدترند (مانند موسوي)، نشان‌دهنده عدم شناخت ويژگي‌هاي روانشناختي افراد تيم از سوي كولاكويچ و تيم ايراني همراه اوست. جاي تعجب است كه در چنين شرايطي، هم بر استفاده از افرادي كه از نظر رواني كارايي خود را از دست داده‌اند، تاكيد مي‌شود و هم از سويي ديگر؛ از بازيكناني كه خون تازه دارند و منتظر فرصتي مناسب براي اثبات كردن خود هستند، استفاده نمي‌شود. اين وضعيتِ قفل‌شدگي در خصوص تصميم‌گيري بن‌بست‌شكنانه در كادر فني، حكايت از ناكارآمدي آنان در شكستن قفل چنين بن‌بست‌هايي دارد. تيم‌هايي كه در رنكينگ جهاني در رده پايين‌تري نسبت به ايران قرار دارند و به ويژه تيم‌هاي آسيايي، در مقابل تيم ايران، از انگيزه بسيار بالايي براي شكست دادن تيم ملي ايران برخوردار هستند. كادر فني لازم است پيش از بازي با چنين تيم‌هايي، تدابيري پيشگيرانه اتخاذ كند تا همان ويژگي نهفته در ناخودآگاه جمعي ايراني در ذهن و روان اعضاي تيم فعال نشود. در حين مسابقه نيز خنثي‌سازي چنين اختلال جمعي نيازمند در پيش‌گيري و به كار بستن تدابير روانشناختي ويژه است.

از اين كادر فني به خاطر نشناختن همين ويژگي‌ها نمي‌توان انتظار به دست آوردن موفقيت‌هاي بزرگ در ميدان‌هاي بزرگ را داشت، مگر آنكه از كمك‌هاي تحليلي و اصلاحي روانشناساني بهره بگيرند كه هم نسبت به ورزش (واليبال) آگاهي لازم را دارند و هم نسبت به ويژگي‌هاي جمعي مردم ايران از وقوف علمي بايسته برخوردارند و هم همزمان شناسنامه ذهني و روانشناختي اعضاي تيم را تهيه و تنظيم كرده باشند. حضور چنين كارشناساني در كنار تيم ملي براي شناختن و رفع ضعف‌ها و برطرف ساختن رفتار و ذهنيات نامطلوب موجود در افراد تيم كه ناخودآگاه ايرانيان را نمايندگي مي‌كنند، ضروري است.

منبع: روزنامه اعتماد
ارسال نظر