آقای احمدینژاد! آن قدرها هم که فکر میکنید مردم فراموشکار نیستند
محمود احمدی نژاد پس از مدت ها سکوت درباره برجام و روند مذاکرات هسته ای در دولت روحانی، لب به انتقاد گشوده و ضمن آنکه همه بهانه قطعنامه و تحریم ها را به سال های ۸۰ تا ۸۲ یعنی در زمان دبیری حسن روحانی در شورای عالی امنیت ملی نسبت داده، بار دیگر این ادعا را تکرار کرده است که «گفتم شما ۶ ماه به من فرصت دهید تا فشار تحریم را برداریم. گفتند نه. من گفتم بعدا پشیمان می شوید.»
به گزارش انتخاب، محمود احمدی نژاد پس از مدت ها سکوت درباره برجام و روند مذاکرات هسته ای در دولت روحانی، لب به انتقاد گشوده و ضمن آنکه همه بهانه قطعنامه و تحریم ها را به سال های ۸۰ تا ۸۲ یعنی در زمان دبیری حسن روحانی در شورای عالی امنیت ملی نسبت داده، بار دیگر این ادعا را تکرار کرده است که «گفتم شما ۶ ماه به من فرصت دهید تا فشار تحریم را برداریم. گفتند نه. من گفتم بعدا پشیمان می شوید.»
اظهارات محمود احمدی نژاد در حالی است که ۶ قطعنامه تحریمی شورای امنیت علیه ایران که کشورمان را به ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل برده، در فاصله سال های ۸۵ تا ۸۹ در دولت او صادر شد. در واقع او که مدعی است ۶ ماهه می توانست فشار تحریم را جمع کند، در ۸ سال دوره مسئولیتش کشور را به لبه پرتگاه سقوط اقتصادی برده بود.
فارغ از این موضوع، اظهارات احمدی نژاد در حالی بیان می شود که ابهامات فراوانی نسبت به آن وجود دارد.
موضع گیری های احمدی نژاد در دوران ریاست جمهوری وی، نشان می دهد که او اساس برای نهادهای بین المللی مانند شورای امنیت سازمان ملل، شان وجودی و حقوقی خاصی قائل نبود و در نتیجه این تفکر، هیچ قطعنامه و تصمیمی از این نهادها را هم به رسمیت نمی شناخت. این موضوع البته فارغ از قضاوت درمورد عملکرد نهادهای بین المللی است؛ به بیان ساده تر، بسیاری از شخصیت ها و نهادهای سیاسی داخلی و بین المللی عملکرد شورای امنیت را در موارد متعددی زیر سوال برده و از بی عدالتی آن انتقاد کرده اند اما احمدی نژاد همچون دسته ای از اصولگرایان تندور در داخل، اساسا شانیتی برای این نهادها قائل نبود.
همین نوع نگاه باعث شده بود تا از کنار قطعنامه های این شورا، با بی تفاوتی و در موارد متعددی با تمسخر عبور کند. درمورد شورای حکام آژانس بین المللی انرژی هسته ای هم همین نگاه وجود داشت.
با این وجود در واپسین روزهای دولت دوم احمدی نژاد، اوو وتغییر رویه داد و به طور کلی از پذیرش مسئولیت پرونده هسته ای کشور شانه خالی کرد. اکنون او به گونه ای صحبت می کند که گویی این چرخش آشکار او در اواخر دوره راست جمهوری، مشی همیشگی اش بوده. گو اینکه در همان دوره هم صرفا بحث عدم مسئولیت پذیری مطرح بود وگرنه او هیچ گاه هیچ راهکار عملی و قابل اتکایی - چنانکه امروز در فضای غبارآلوده پیش آمده پس از خروج آمریکا از برجام - مدعی آن است، ارائه نداده بود.
حسن روحانی، در کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» که در سال ۹۰ و دو سال پیش از ریاست جمهوری او منتشر شده، خاطره جالبی از روزهای آغاز شروع بهکار احمدی نژاد تعریف کرده که به خوبی نوع نگاه احمدی نژاد به سازوکارهای بین المللی را نشان می دهد. روحانی نوشته است: در تاریخ ۱۸/۵/۱۳۸۴ قرار بود در آژانس، جلسه اضطراری شورای حکام تشکیل شود؛ آقای احمدینژاد دو روز قبل از آن (۱۶/۵/۱۳۸۴) به من زنگ زدند و خواستند ملاقاتی با هم داشته باشیم و لذا به ریاست جمهوری رفتم. در آن ملاقات بحث ما عمدتاً پیرامون مسئله هستهای و اجلاس آتی شورای حکام بود. ایشان گفتند چرا آژانس میخواهد جلسه فوقالعاده تشکیل دهد؟ گفتم میخواهند مسئله راهاندازی اصفهان را بررسی کنند.
گفتند آژانس حق ندارد چنین کاری بکند، چون ما کار خلافی نکردهایم، خوب است با البرادعی تلفنی صحبت کنید. گفتم اینطور نیست که مدیرکل همهکاره باشد، اعضای شورای حکام آژانس، سفرای ۳۵ کشور هستند که بر اساس گزارش مدیرکل تصمیم میگیرند. بعد بحث شد که آژانس تحت نفوذ غرب است. پرسیدند چرا آژانس تحت نفوذ آنهاست؟ گفتم برای اینکه هم بیشتر بودجه آژانس را آنها میدهند و هم بر اکثر کشورهای عضو نفوذ دارند. [آقای احمدینژاد] گفت: هزینههای آژانس در سال چقدر است؟ گفتم نمیدانم. مثلاً چند صد میلیون دلار.
گفتند شما همین حالا به البرادعی زنگ بزنید و بگویید ما کل مخارج آژانس را پرداخت میکنیم. گفتم اولاً آژانس نمیتواند بپذیرد، چون برای مخارج آژانس و بودجه آن، مقرراتی وجود دارد و ثانیاً ما همچنین اختیاری نداریم، چون اگر بهجایی بخواهیم کمک بلاعوض کنیم، مجلس باید تصویب کند. [آقای احمدینژاد] گفتند: من به شما میگویم، شما چهکار دارید! گفتم روش کاری من اینطور نیست و من چنین کاری نمیکنم. اگر اصرار دارید، خودتان با البرادعی صحبت کنید. در ادامه گفتم شما من را خواستید تا به من چنین توصیهای بکنید یا مسائل مربوط به هستهای را از من بپرسید؟! گفتند من نظرم را به شما میگویم.
گفتم من فکر کردم من را خواستهاید تا به شما مشورت بدهم. اگر میخواهید چنین دستوراتی را بدون مشورت و تصویب در جلسه سران بدهید، خوب است زودتر، دبیر جدیدی را منصوب کنید و این دستورات را به او بدهید و با او خداحافظی کردم. پس از پایان این ملاقات، تلفنی با آقای علی لاریجانی صحبت کردم و گفتم ظاهراً باید زودتر خودتان را آماده کنید و دبیرخانه را تحویل بگیرید.»
احمدی نژاد در ۲۵ اسفندماه ۸۵ در میبد یزد، اظهارنظر مشهور خود درباره قطعنامه های شورای امنیت را بیان کرد و آن ها را کاغذپاره خواند: «شما فکر مي کنيد که اگر جمع شويد و کاغذ پاره صادر کنيد، مي توانيد جلوي ملت ايران را بگيريد، شما بيست و هشت سال مخالفت کرديد، محاصره اقتصادي، تحريم و فشارهاي سياسي را انجام داديد، اما امروز ملت ايران هسته اي است و اگر باز هم تکرار کنيد، حاصل آن را خواهيد ديد ... اين قدرت ها براي خودشان سازمان و شورا درست کرده اند و اسمش را جامعه جهاني گذاشته اند و به ملت ايران ميگويند بياييد با جامعه جهاني همکاري کنيد اما امروز ملت ايران و ساير ملت هاي عالم دست شما را خوانده است ... اين سازمان ها در نظر ملت هاي عالم، اعتباري ندارد.»
او در ۴ آذر ۸۷ اظهارنظر مشهور دیگر خود را در خوزستان بیان کرده و گفته بود: «وقتي كشورهاي غربي شاهد رشد و پيشرفت ايران بودند هر روز يك قطعنامه تهيه كردند و در شوراي امنيت عليه ما صادر كردند. من امروز به آنها ميگويم آنقدر قطعنامه بدهيد تا قطعنامهدان شما پاره شود». او در همین سخنرانی تحریم نفت را هم بی اهمیت خوانده و گفته بود: «برخي افراد وقتي قيمت نفت بالا ميرود بر سر ملت ميزنند و وقتي پائين ميآيد باز بر سر ملت ميكوبند و بايد به آنها بگويم اگر بجايي برسيم كه اصلا از ما نفت نخرند ملت ما ميتوانند خود را بدون نفت هم اداره كنند.»
با این وجود این ادعا در دولت او عملا سر از جای دیگری درآورد و باعث شد افرادی مانند بابک زنجانی وارد شده تا با واسطه گری نفت ایران را بفروشند تا در قبال آن پول نفت را به کشور بازگردانند که البته هنوز هم در موارد متعددی این اتفاق رخ نداده است.
تحریم نفتی کشور در دولت احمدی نژاد، صادرات ایران را به یک میلیون بشکه کاهش داد و کشورهایی مانند چین و هند از این فرصت استفاده کرده و در قبال دریافت نفت، راه های دیگری مانند صادرات محصولات خود به ایران را پیشنهاد می کردند.
احمدی نژاد در مرداد سال ۸۹ هم طی اظهارنظری گفته بود: «می گویند قطعنامه می دهیم، خوب قطعنامه بدهید، آن قدر قطعنامه بدهید که بشود چهار هزار تا، بابا دیگر آن ممه را لولو برد.»
با وجود این موضع گیری های بی سابقه و صریح، احمدی نژاد در روزهای آخر ریاست جمهوری خود، تلاش کرد از پرنده هسته ای شانه خالی کند و گفت: «نمیخواهم وارد بحث مذاکرات هستهیی شوم چون خودشان مسئولند و میدانند چه باید بکنند و کاری به آن ندارم و دخالتی هم ندارم.»
اکنون باید پرسیید که چه شده است که احمدی نژاد درست در این روزها که انتقاد از برجام با توسل به تصمیم ترامپ برای خروج از آن، راحت شده و هر منتقد دولتی تیری به سمت آن رها می کند یاد برجام افتاده؟
واقعا اگر احمدی نژاد راهکاری متفاوت از آنچه در دولتش با همراهی سعید جلیلی پیاده کرد، برای مسئله هسته ای داشت، چرا در همان دوره مسئولیتش آن را اجرا نکرد؟ چرا پس از آن تا کنون حرفی از راهکاری که مدعی است با آن ۶ ماهه تحرم ها را می توانست جمع کند، نزده بود؟
کارنامه محمود احمدی نژاد در سیاست خارجی و به وژه پرونده هسته ای روشن تر از آنی است که بتوان اکنون آن را به گونه ای دیگر وانمود کرد. کشور، نتیجه سیاست های مورد حمایت او را در ۶ قطعنامه تحریمی و حرکت کشور به سمت تحریم نفت در برابر غذا، تورم افسارگسیخته، سقوط ناگهانی ارزش پول ملی و بسیاری از امور دیگر دیده است و نمی توان با کلمات آن را تغییر داد.