از چوپان راستگو تا آرزو‌های کوچک کودکان کرمانشاهی در ماه عسل

اولین مهمان که به ماجرای زندگی او پرداخته شد چوبانی از یکی از روستاهای پیرانشهر بود که در سیلی که اتفاق می افتد حدود سیصد نفر را نجات می‌دهد.

اولین مهمان که به ماجرای زندگی او پرداخته شد چوبانی از یکی از روستاهای پیرانشهر بود که در سیلی که اتفاق می افتد حدود سیصد نفر را نجات می‌دهد.
به گزارش میزان، برنامه دیشب ماه عسل میزبان مهمان هایی از 4 خطه کشور بود.اولین مهمان که به ماجرای زندگی او پرداخته شد چوبانی از یکی از روستاهای پیرانشهر بود که در سیلی که اتفاق می افتد حدود سیصد نفر را نجات میدهد. او صدای سیلی که اتفاق افتاده بود را به صدای اژدها تشبیه کرد.
علیخانی در ادامه گفت این ترک روستا توسط روستاییان نشانه اعتماد به این مرد بوده است. خانه این مرد که سال گذشته با 12 میلیون بدهی ساخته بود و مدارک شناسایی و اموالش در سیل به طور کلی ازبین رفت و لباسی که در برنامه پوشیده بود نیز از دوستش قرض کرده است .همچنین در این روستا همه خانه ها خراب شده است.
این مرد گفت در دستانش پلاتین کار شده و پول خروج آن را ندارد.مهمان دوم برنامه امشب ماه عسل امید و سید مصطفی از کاشمر بود.امید از شخصیت فیلمش علی گفت که فداکرانه تلاش می کند و پای زندگی اش ایستاده است.
سید مصطفی از شرافت و پاکی سید علی می گوید که کیف پولی را پیدا می کند و با 110 تماس می گیرد و از طریق کارت ملی و مدارک فرد را پیدا کرده و به او تحویل می دهد.
در ادامه برنامه سید علی و همسر و سه فرزندش در استودیو حاضر شدند. علی و همسرش گفتند مالک پس از دریافت کیفش را باز می کند و میگوید هر چه می خواهید بردارید اما با وجود اصرارهای بسیار آن ها برنمیدارند و در نهایت مالک کیف به هر کدام از فرزندان سید علی 10هزار تومان هدیه می دهد.
در ادامه علیخانی به نمونه ای از شرافت زندگی سیدعلی اشاره کرد که او در محل زندگی اش برنج به او هدیه دادند و او قبول نکرد به این خاطر که در خانه 2 کیلو برنج داشت و نیازی نداشت.
مهمان بعدی برنامه زنی بود که به دلیل آمپول اشتباه در سه سالگی فلج شده بود. بعد از ازدواج پزشکان گفته بودند به دلیل معلولیتش نمی تواند بچه دار شود و اگر شود با سقط همراه است اما او با توکل بر خدا فرزندش را طبیعی به دنیا اورد. شوهر او را تنها گذاشت و فرزندش در خانواده به مادرش کمک می کند و دست فروشی می کند تا هزینه زندگی را تامین کند و البته مادر هم کنار اوست و کمک می کند. مادر از فرزند و کارهایش فیلم گرفت و به عنوان قهرمان زندگی اش به برنامه ماه عسل فرستادند.
زن در ادامه گفت شب قبل از انتخاب قهرمان من به قم و جمکران رفتیم و در کنار این که امید داشتم از خدا خواستم که فیلممان برنده شود. زن از پیام هایی که مردم دادند گفت و این که گفتند نگذاشته ام فرزندم بچگی کند. در همان لحظه صدای سیلی خوردن فرزندم را شنیدم و پاسخش که گفت من تقصیری ندارم.
او گفت به دنبال صدا رفتم و دیدم صورت پسرم سرخ است و مردی به صورت او سیلی زده است و فرزندش به او گفت که مادر من دردم نیامده است ناراحت نباش.
زن در پایان گفت چنانچه برنده شوم با پولش سرپناهی خواهم ساخت و زندگی را پیش خواهم برد. برای من کار و سر کله زدن با مردانی که در ارتباطاتشان با من کلام های مختلفی ممکن است رد و بدل کنند سخت است و این پول شاید می تواند کمک زیادی به زندگی من بکند.
مهمانان و فیلم اخر برنامه امشب ماه عسل کودکانی از کرمانشاه بودند که با ارزوهای ساده و شیرین و از روی غیرتشان در استودیو برنامه حاضر شدند.
یکی از این کودکان گفت مادرم سه ماه دیگر فارغ می شود و من دوست داشتم مادرم در خانه وضع حمل کند چون کانکسهای فعلی بسیار گرم و زندگی در آن سخت است. بنابراین کپر ساختیم اما باران زد و آنها را ویران کرد. بچه های دیگر گفتند ما می خواهیم خانه ای داشته باشیم تا با فروش شیرینی محلی بژی برای بچه های دیگر کرمانشاه خانه بنا کنیم. یکی دیگر از کودکان گفت ما نماینده کودکان سر پل ذهاب هستیم و نیازمند نیستیم بلکه فقط سرپناهی می خواهیم که بتوانیم کار کرده و تلاش کنیم.

ارسال نظر