احمدی‌نژاد کجا ایستاده؟

«بسیاری می‌گویند چرا با احمدی‌نژاد برخورد نمی‌شود یا ماجرا چیست که او با وجود همه اینها آزادانه به این شهر و آن شهر سفر می‌کند و آزادانه هم حرف می‌زند. برخی چهره‌های قضائی و سیاسی از حکمت سخن گفته‌اند. برخورد نکردن با او حکمت دارد اما ماجرای مهم‌تر این است که احمدی‌نژاد فقط خودش است و تعداد محدودی نزدیکانش و چهره‌های اصلی این جریان هم در بازداشت هستند.»

«بسیاری می‌گویند چرا با احمدی‌نژاد برخورد نمی‌شود یا ماجرا چیست که او با وجود همه اینها آزادانه به این شهر و آن شهر سفر می‌کند و آزادانه هم حرف می‌زند. برخی چهره‌های قضائی و سیاسی از حکمت سخن گفته‌اند. برخورد نکردن با او حکمت دارد اما ماجرای مهم‌تر این است که احمدی‌نژاد فقط خودش است و تعداد محدودی نزدیکانش و چهره‌های اصلی این جریان هم در بازداشت هستند.»
۱۳ سال پس از روزی که جناح اصولگرا یکپارچه به حمایت از شهردار تهران برخاست و او را به ریاست‌جمهوری ایران رساند، از همه حامیان احمدی‌نژاد حلقه‌ای بیشتر باقی نمانده است؛ از زمانی که اطاعت از احمدی‌نژاد اطاعت از خدا تلقی می‌شد تا زمانی که گفته شد در او حالتی انحرافی دیده می‌شود. حالا محمود احمدی‌نژاد خودش مانده و تعدادی اندک از یارانش که تازه از میان آنها هم دو، سه چهره اصلی و خط‌دهنده، یعنی حمید بقایی، اسفندیار رحیم‌مشایی و عبدالرضا داوری در بازداشت هستند. احمدی‌نژاد ۱۳ سال بعد از آن روز که روزنامه کیهان تیتر زد: «ملت کار را تمام کرد»، یک پرونده پر و‌ پیمان قضایی هم دارد؛ اگر چه مشخص نیست زمان رسیدگی به آن چه موقع فرا می‌رسد. ماجرا از آن دلدادگی به جایی رسیده که حتی شایعه ممنوع‌الخروجی رئیس سابق دولت نیز مطرح شده است. دادستان دیوان محاسبات درباره تخلفات احمدی‌نژاد گفته بود: «عنوان شد او را ممنوع‌الخروج کنیم؛ معمولا کسی ‏را ممنوع‌الخروج می‌کنند که ممکن است مخفیانه برود و از دسترس خارج شود، اما در این سطح چنین موضوعی منتفی است. ‏مجلس دستش باز است و می‌تواند درباره ایشان تصمیم بگیرد.»
از ماه عسل تا ماه تلخ
دولت نخست احمدی‌نژاد ماه عسل او و اصولگراها بود؛ سهم مناسبی به حامیانش در قدرت داد و در مقابل حمایت کامل را نیز از آنها گرفت. برای همین بود که تصمیمات اقتصادی اشتباه او، مانند منحل‌ کردن سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی، سهام عدالت، مستقیم‌سازی یارانه‌ها، مسکن مهر و... با وجود نامه ۵۰ اقتصاددان به او تأثیری در روند دولت‌داری احمدی‌نژاد نداشت و صدای اعتراض هیچ‌کدام از اصولگراها را درنیاورد. در انتخابات ۸۸ نیز اصولگراها از احمدی‌نژاد به‌ شدت راضی بودند. نقشی که در مناظره‌ها ایفا می‌کرد و حملاتش به هاشمی و ناطق‌ نوری، نه‌تنها اعتراضی در میان اصولگرایان برنینگیخت، بلکه شاید باعث خرسندی‌ آنها نیز شد. آنها سال ۸۸ هم از احمدی‌نژاد حمایت کردند؛ اگر چه این‌ روزها یک‌ به‌ یک اعلام برائت می‌کنند و برخی از آنها مدعی‌اند به او رأی نداده‌اند. شروع جدایی اصولگراها از احمدی‌نژاد از زمانی آغاز شد که در چهار مرداد ۱۳۸۸ و در شرایطی که تنها هشت روز از عمر رسمی کابینه اول محمود احمدی‌نژاد باقی‌ مانده بود، او غلامحسین محسنی‌اژه‌ای و محمدحسین صفارهرندی، وزرای وقت اطلاعات و ارشاد را که از منتقدان اصلی مشایی در دولت بودند، برکنار کرد. اما ماجرا از زمانی عجیب‌تر شد که احمدی‌نژاد با وجود تذکر رهبری و نامه‌ای که خودش به رهبری نوشت، در انتخابات ثبت‌ نام کرد و رد صلاحیت شد. بعد از آن بود که مدام پیام ویدئویی منتشر می‌کرد، ماجرای بست‌نشینی را به همراه بقایی و مشایی راه انداخت و حتی بعد از بازداشت این دو نفر، به تنهایی در امامزاده‌ صالح تحصن کرد و جمعی محدود هم گردش آمدند. پس از این اقدامات بود که شایعه برکناری‌اش از مجمع تشخیص مصلحت منتشر شد؛ اخبار حاکی از این بود که رابطه اعضا با او در مجمع هم چندان حسنه نیست تا جایی که حتی احمد توکلی نیز در یک جلسه در مقابل دیگران به او و رفتارهای اخیرش اعتراض کرده بود.
کسی که فقط حرف می‌زند
در این میان برخی معتقدند بست‌نشینی‌ها و بیانیه‌های تند و تیز احمدی‌نژاد خطاب به قوه قضائیه در حمایت از دو یار بازداشت‌شده، احتمالا بی‌ارتباط با پرونده‌های خودش نیست. فاضل موسوی، عضو کمیسیون اصل ۹۰ مجلس هشتم گفته بود: احکام صادره برای احمدی‌نژاد بیشتر از هفت حکم است. او گفته بود: «طبق اخباری که از منابع موثق به من رسیده، ۱۱ حکم قطعی علیه ایشان صادر شده است؛ پس بست‎نشینی فرافکنی و فرار رو به جلو است برای مبراشدن از این اتهامات. تا امروز مکرر از احمدی‌نژاد خواسته شده پاسخ‌گوی اتهاماتش باشد.»
احمدی‌نژاد در این یکی، دو سال اخیر تغییر گفتمانی هم داده است. از ادبیاتی وام گرفته که در گفتمانش سابقه نداشت. دیگر خبری از گفتمان عدالت نیست. او نگران آزادی شده و در نامه‌نگاری‌های خود خواستار آزادی زندانیان سیاسی و برگزاری انتخابات آزاد شده است. این در حالی است که مصداق آزادی زندانی در سخنان او تنها دو نفرند، بقایی و مشایی. او هیچ‌وقت از هیچ زندانی دیگری دفاع نکرده است. در این شرایط است که بسیاری می‌گویند چرا با احمدی‌نژاد برخورد نمی‌شود یا ماجرا چیست که او با وجود همه اینها آزادانه به این شهر و آن شهر سفر می‌کند و آزادانه هم حرف می‌زند. برخی چهره‌های قضائی و سیاسی از حکمت سخن گفته‌اند. برخورد نکردن با او حکمت دارد اما ماجرای مهم‌تر این است که احمدی‌نژاد فقط خودش است و تعداد محدودی نزدیکانش و چهره‌های اصلی این جریان هم در بازداشت هستند. عباس سلیمی‌نمین به خبرآنلاین گفته بود دلیل برخورد نکردن با محمود احمدی‌نژاد این است که او فقط حرف می‌زند: «اگر فرض کنید که آقای میرحسین موسوی هم حرف می‌زد مشکلی برایش ایجاد نمی‌شد... حرف بزند و مسائلی را به برخی مقامات نسبت بدهد حتی اگر خلاف واقع باشد.»
منبع: روزنامه شرق

ارسال نظر