آموزه‌هایی از جام‌جهانی فوتبال 2018

یکی از کنش‌ها و رفتارهای اجتماعی انسان به‌منظور تخلیه هیجان و بروز احساسات و بیان احساس تعلق به یک پدیده اجتماعی در طول تاریخ بشریت ابداع انواع ورزش‌ها و روی‌آوری به آنها بوده است. بازی و ورزش در هر شکل و نوع آن یک کنش اجتماعی و رفتار گروهی است و یکی از راهکارها برای جامعه‌پذیر شدن افراد است. در این گفتار به بهانه بازی‌های جام‌جهانی به دنبال بیان آموزه‌هایی هستیم که از این مناسک جهانی می‌توان آموخت.

مرتضی پدریان*| یکی از کنش‌ها و رفتارهای اجتماعی انسان به‌منظور تخلیه هیجان و بروز احساسات و بیان احساس تعلق به یک پدیده اجتماعی در طول تاریخ بشریت ابداع انواع ورزش‌ها و روی‌آوری به آنها بوده است. بازی و ورزش در هر شکل و نوع آن یک کنش اجتماعی و رفتار گروهی است و یکی از راهکارها برای جامعه‌پذیر شدن افراد است. در این گفتار به بهانه بازی‌های جام‌جهانی به دنبال بیان آموزه‌هایی هستیم که از این مناسک جهانی می‌توان آموخت.

درس نخست: اصولا بازی‌ها، چه دونفره مثل شطرنج و کشتی چه بازی‌های تک‌نفره گروهی مثل دومیدانی و چه بازی‌های گروهی نظیر فوتبال و والیبال؛ حتما دارای دسته بازنده و دسته برنده خواهد بود. بازنده بازی باید پذیرای این باشد که برنده حتما بهتر از او بازی کرده و ازنظر شایستگی و لیاقت، توانمندی سرآمد بوده است. پس باید قانون «پذیرش توانمندترها، شایسته‌ترها و برترها» نهادینه شود. به دنبال این پذیرش تلاش برای توانمندتر کردن، شایسته‌تر کردن و قدرتمند کردن جسمی و فکری خود به‌منظور چیرگی بر حریف و نشاندن «اصل رقابت به‌جای ستیز» باید در نظر گرفته و انجام شود.

درس دوم: تمامی بازی‌ها از قانون‌مندی ویژه خود برخوردار هستند و افراد با پذیرش این قانونمندی وارد بازی می‌شوند؛ بنابراین تمامی کنش‌ها باید در چارچوب این قانونمندی صورت پذیرد و تخطی از این قانون می‌تواند با مجازات فردی و گروهی روبرو شود. نظام اجتماعی و زندگی انسان‌ها هم می‌تواند بر همین مبنا باشد که جهان برای کنش‌های افراد قواعد و قوانینی وضع کرده است اگرچه این قوانین را انسان کنشگر وضع کرده است اما قوانین حاکم بر او شده است (عاملیت- ساختار گیدنزی) تخطی از قوانین هم جریمه فردی دارد هم جریمه گروهی.

نگاه سوم: بازی‌ها یک پدیده ساختارمند هستند که در آن افراد بر اساس نوع توانمندی و تخصص خود اقدام به نقش گیری کرده و در نظام ساختاری بازی نقش ایفا می‌کنند. در بازی هرکس بر اساس تخصصش به ایفای نقش انتخابی خود در مجموعه ساختاربندی شده می‌پردازد. این ایفای نقش در کل نظام بازی معنا پیدا می‌کند و اگر آن را از نظام بازی حذف کنیم بازی فاقد معنی خواهد شد. در نظام اجتماعی هم ما شاهد این پدیده هستیم که زندگی جمعی انسان یک فرآیند و پروسه است که ساختاربندی ویژه خود را دارد و برای موفقیت، پیشرفت جامعه و رسیدن به اهداف باید کل جامعه موزون، هماهنگ و متعادل باشد.

درس چهارم: بازی باوجود ساختارمند بودن، یک نظام کنشی، تفهمی و تفسیری هم دارد چراکه فرد در بازی باید بتواند تمامی کنش‌های دیگران را درک و تفهم کند و بتواند خود را جای دیگران قرار دهد سپس بر اساس آن اقدام به کنش کند (دیدگاه تفهمی -تفسیری) این موضوع در جامعه می‌تواند به‌عنوان یک کنش موردتوجه واقع شود و آن اینکه ما باید بتوانیم خود را به‌جای سایر کنشگر آن قرار دهیم و سپس بر اساس آن اقدام به کنش کنیم. به نظر می‌رسد این موضوع در جامعه چندان موردتوجه کنشگر آن اجتماعی قرار نگرفته است. ما در نظام کنشی به‌ندرت قادریم که خود را به‌جای سایر کنشگر آن قرار دهیم و پس‌ازآن اقدام به کنش کنیم. اگر این موضوع موردتوجه کنشگران قرار گیرد قطعا برخی از کنش‌های ما اصلاح خواهد شد.

درس پنجم: نکته دیگر داور و عامل قضاوت کننده در دنیای ورزش است. پذیرش خطای داوری به‌عنوان یک عامل انسانی پذیرفته‌شده است اما این خطا به‌صورت «قاعده» نیست بلکه «استثنا» است. این قضاوت در معرض افکار عمومی بوده و امری کاملا شفاف و واضح است. تمام قضاوت‌های او در معرض افکار عمومی قرار داشته و موردسنجش قرار می‌گیرد. جالب اینکه در دنیای پیشرفته امروز برای کاهش خطا و حفظ بی‌طرفی این داور علاوه بر سلامت نفس، صداقت و افکار عمومی سیستم‌های جدیدی مانند ویدیو چک نیز تعریف‌شده است. در جامعه نیز باید قضاوت کنندگان و داوران بازی‌های اجتماعی کاملا شفاف و آشکارا قضاوت کنند و در معرض افکار عمومی قرار گیرند تا حقی از کنشگران اجتماعی ناحق نشود...

درس ششم: دربازی‌ها اسطوره بودن و تک بودن خیلی کارآمد نیست. اسطوره بودن و تک بودن به معنای موفقیت گروه نخواهد بود. شاید بتوان این موضوع را با این جمله قصار بیان کرد که تک‌درخت بودن در بیابان اگرچه قابل‌ستایش است اما اگر درختی باشی در جنگل ماندگارتر، رقابتی‌تر و مفیدتر خواهی بود. این قانون در جهان‌سومی‌ها بیشتر دیده می‌شود که همه به دنبال اسطوره‌ها و تک‌درخت‌ها حرکت می‌کنند اما جامعه هیچ‌گاه تغییری مداوم، مستمر و پیشرفتی نخواهد داشت

درس هفتم: آخرین نکته مشهود دربازی‌های جام‌جهانی فوتبال تفاوت میان بازیکنان تیم‌ها بود. کشورهایی مثل فرانسه، بلژیک، انگلیس، نروژ و... ترکیبی از نژادهای مختلفی تیم خود را تشکیل داده بودند، از سیاه‌پوستان، دورگه‌ها و سفیدها و نشان‌دهنده این موضوع بود که در این کشورها ویژگی‌های انتسابی در انتخاب افراد هیچ نقشی ندارد و هرچه افراد توانمندتر باشند و لیاقت و شایستگی بیشتری داشته باشند جایگاه مناسب‌تری پیدا خواهند کرد. از طرف دیگر اسامی بازیکنان نشان‌دهنده این بود که این افراد علاوه بر تنوع نژادی دارای تنوع دینی هم هستند اسامی مسلمان، مسیحی و یهودی و... این به این معنی بود که جامعه بشری به سویی حرکت می‌کند که به‌جای توجه به ویژگی‌های انتسابی و ویژگی‌های دینی به خصوصیات اکتسابی و انسان بودن و فارغ بودن از همه خصوصیات گرایش پیداکرده است و به سمتی حرکت می‌کند به‌جای «کیستی» افراد به «چیستی» او نظر دارد و این موضوع در دنیای توسعه‌یافته و پست‌مدرن به‌شدت در حال تحقق یا یافتن است. شهردار لندن را بر اساس چیستی او انتخاب کردند، رئیس‌جمهور آمریکا بر اساس چیستی او انتخاب می‌کردند. اگر جامعه بشری به این سمت حرکت کند نوید جامعه‌ای انسانی را ارائه خواهد داد.

*جامعه‌شناس

ارسال نظر