لایک استوری
سالها پیش خط تلفن در همه خانهها وجود نداشت اما باگذشت زمان این ابزار جدید فراگیر شد و در اختیار بیشتر خانواده قرار گرفت. با فراگیر شدن تلفن پدیدهای به نام مزاحم تلفنی به وجود آمد که پیش از آن وجود نداشت و فردی تنها برای سرگرمی یا به دلیل فرهنگ نادرست با تلفن به مزاحمت برای دیگری دست میزد که گاه حتی میتوانست بنیان خانوادهای را به هم ریزد. اما تلفنهای ثابت در خانهها جای خود را به تلفنهای همراه دادند.
مینا عباسپور - اصفهان امروز: سالها پیش خط تلفن در همه خانهها وجود نداشت اما باگذشت زمان این ابزار جدید فراگیر شد و در اختیار بیشتر خانواده قرار گرفت. با فراگیر شدن تلفن پدیدهای به نام مزاحم تلفنی به وجود آمد که پیش از آن وجود نداشت و فردی تنها برای سرگرمی یا به دلیل فرهنگ نادرست با تلفن به مزاحمت برای دیگری دست میزد که گاه حتی میتوانست بنیان خانوادهای را به هم ریزد. اما تلفنهای ثابت در خانهها جای خود را به تلفنهای همراه دادند. آن پدیده نوظهور هم در سالهای نخست ورود خود به بازار تنها در انحصار قشر خاصی بود. در ابتدا قیمت گوشی و سیمکارت آنقدر زیاد بود که هرکسی توانایی تهیه آن را نداشت ولی از روزی که سیمکارتهای اعتباری و گوشیهای ارزانقیمت به بازار آمد، تلفن همراه همهگیر شد. بازهم بازار مزاحمتهای تلفنی رونق پیدا کرد و فضا برای اقدامهای غیرفرهنگی باز شد؛ امروز اما شاید مزاحمت تلفنی برای نسل جدید خندهدار به نظر آید، درحالیکه درگذشته به یک آسیب اجتماعی جدی تبدیلشده بود. چه اتفاقی افتاد که چنین شد؟ آیا خطوط تلفنها قطع و سیمکارتهای دائمی و اعتباری جمعآوری شدند؟ البته که نه. فرهنگ استفاده از تلفن همراه و سیمکارتها بهمرور در مردم ایجاد و تنها با نظارت دستگاه قضایی و قانون در برخورد با مزاحمان این روند تسهیل شد. اکنون دیگرکسی دغدغه استفاده نادرست از تلفن همراه را ندارد و گذر زمان این فرهنگ را در مردم ایجاد کرده است که از تلفن همراه استفاده درست داشته باشند؛ این روزها اما مزاحمت در فضای مجازی به بحث روز و آسیب اجتماعی تبدیلشده است. بازار داغ فضای مجازی هرروز آبستن خبر و حاشیه جدیدی است که باعث شده مسئولان برای کنترل آسیبهای این فضا دست به اقدامهای قهری و دستوری بزنند. فیلترینگ تلگرام یکی از این اقدامهاست که به نظر میرسد نهتنها موفق نبود بلکه جریان ساز آسیبهای دیگر و دور زدن قانون از طریق نصب فیلترشکن توسط مردم شد. حال زمزمههای فیلترینگ اینستاگرام نیز به گوش میرسد، پخش مستند بیراهه در صداوسیما و ماجرای دستگیری دختران رقصنده در فضای اینستاگرام این شایعه را تا حدود زیادی تقویت کرده است. مائده هژبری تا روز قبل از پخش این مستند برای عموم قدر شناختهشده نبود، اما یکشبه توانست توجه قشر زیادی از مردم را به دست آورد. بدون اینکه خودش در این راستا اقدامی کرده باشد. موج حمایتی از او توسط اقشار مختلف ازجمله بازیگران و ورزشکاران و حتی مسئولان به راه افتاد و کمپینهایی نظیر «#برقص_تا_برقصیم» در حمایت از او ایجاد شد. رسانهها مطالب مختلفی را از سوی مسئولان مختلف انتشار دادند و عملکرد صداوسیما با انتقادهای بسیاری مواجه شد. همین موضوع باعث ایجاد محبوبیت کاذبی شد که دقیقا برخلاف انگیزه اولیه صداوسیما بود.
پای صحبت سلبریتیهای اصفهانی
اکنون مائده و مائدهها پس از رسانهای شدن برخورد قانونی با فعالیتهایشان در فضای مجازی دیگر یک شهروند معمولی نیستند و قدرتشان در تأثیرگذاری روی فالوئرها یا دنبال کنندگانش بیش از گذشته شده است. فضای مجازی به مجالی برای عرضه عمومی تبدیلشده است؛ خواه باانگیزه کسب شهرت، خواه برای کسب درآمد باشد. این روزها به کسانی که در اینستاگرام کلیپهای یک دقیقهای میسازند «واینر» گفته می شود. محمدصادق تیغ بخش معروف به «موسی» تیغ بخش یکی ازواینرهای معروف اصفهانی است که به قول امروزیها از پرفالوئرهای اینستاگرام است،. او جوانی دهه هفتادی است که با ساخت کلیپهای طنز توانسته بهسرعت در میان شهروندان اصفهانی و فراتر از آن مشهور شود. تیغبخش در گفتگو با اصفهان امروز از علاقهاش به دیده شدن گفت و از اینکه فضای مجازی به او فرصت مطرح کردن درد دلهای دانشجویان را در قالبی طنز داد. او دانشجوی رشته فیزیک هواشناسی بود و باهدف استخدام در اداره هواشناسی تصمیم به تحصیل در این رشته را گرفت اما در خلال تحصیل متوجه شد که نهتنها رشته بسیار دشواری را برای تحصیل انتخاب کرده بلکه در مراجعه به اداره هواشناسی استان نیز فهمید هیچ آینده شغلیای در این زمینه نخواهد داشت. چراکه بسیاری از تحصیلکردگان این رشته بیکارند و جذب سیستم این اداره نخواهند شد؛ بنابراین برای کاهش فشار فکری و آنچه باعث کور شدن انگیزههای او شده بود به فضای مجازی ورود پیدا کرد. نخست کلیپهای طنز او به داستانهای ملموس در فضای دانشگاه محدود میشد اما رفتهرفته به سوژههای روز نیز ورود کرد. او امروز لابهلای داستانهایی که برای دل خود میسازد سفارش آگهیهای تبلیغاتی هم میگیرد و بهنوعی از این فضا درآمدزایی میکند. تیغ بخش در کلیپهایی که میسازد مخاطبانش را سرگرم میکند تا به هدفی که سوژه اصلی کلیپ اوست توجه کنند و با او همراه شوند. او معتقد است در این فضا بهواسطه شهرتی که اکنون پیداکرده نباید اعتقادات شخصیاش را به دنبال کنندگانش تحمیل کند، اگرچه گاه کلیپهایی از موضوعات اجتماعی مانند خشکی زایندهرود یا بازاریابی شبکهای و مواردی از این قبیل را دستمایه قرار میدهد. تیغ بخش از اینکه هنوز سازمان یا نهادی مسئولیت حمایت از فعالان فضای مجازی را به عهده نگرفته است گلایه دارد، چراکه با فیلتر شدن این فضا تمام فعالیت آنها متوقف خواهد شد.
رضا بابایی و امیر کیخائی دو واینر دیگر اصفهانی هستند که با نگاهی تخصصیتر به کلیپ سازی در فضای مجازی واردشده و اگرچه درونمایه کلیپهایشان به فراخور سلیقه مخاطبان محور طنز دارد اما در مسیر ساخت کلیپهای تبلیغاتی هزینه قابلتوجهی را صرف تهیه تجهیزات فیلمبرداری کردهاند. این دو نفر نخست بهصورت جداگانه در صفحههای شخصی خود فعالیت میکردند؛ اما از طریق کامنتهایی که برای پستهای هم میگذاشتند با یکدیگر آشنا شدهاند و همین امر زمینهساز همکاری آنها شد. بابایی که در کلیپها نقش شخصیتی بانام «آقاجون» را بازی میکند بهنوعی مغز متفکر این گروه است و اکنون از روند بسیار جدی و حرفهای که برای کلیپ سازی تبلیغاتی و فرهنگی در این فضا طی میکنند سخن میگوید. او و کیخائی هردو از فعالیت و تولید محتوا برای ادارات دولتی دلگیرند، چراکه مدتها پیش از کلیپ سازی برای شهرداری بازخوردی منفی داشتهاند. ضمن اینکه آنها معتقدند در تولید محتوا برای ادارات دولتی محدودیت بسیار مانع از شکوفایی و تأثیرگذاری کارهایشان میشود.
اینها و نمونههای بسیار دیگری از این نوجوانان و جوانان همگی کار خود را برای دیده شدن در این فضا آغاز کردهاند و اکنون به مسیری هدفمند دستیافتهاند تا با استفاده از آن حتی درآمدزایی کنند؛ اما ممکن است فعالیتشان به خاطر رفتارهای برخی کاربران هنجارشکن فضای مجازی تحت تأثیر قرار گیرد.
در الگوسازی موفق نبودهایممرتضی پدریان، جامعهشناس در بررسی رفتارشناسی جوانان و نوجوانان در فضای مجازی به اصفهان امروز میگوید: «افرادی مانند مائده هژبری در این فضا بهعنوان الگو و اسطوره جامعه مطرح میشوند، به دلیل اینکه ما نتوانستیم الگوهای مناسبی به جامعه عرضه کنیم. گاهی وقتها در افراد، نیازها و ویژگیهایی برای ابراز وجود دارد که جامعه اجازه تبلورشان را نمیدهد و بنابراین وقتی کسی آن ویژگیها را بروز میدهد، وجود آن فرد که تجلیگاه نیازها، خواستهها و علایقمان شده است ما را جلب میکند. حال هنگامیکه او بخشی از نیازهای سرکوبشده همنسل خود را به منصه ظهور میگذارد جامعه نیز با او همراه میشود و او را بهعنوان الگو میپذیرد. از این به بعد هر کاری که او انجام دهد بهعنوان یک «هنجارساز» مطرح میشود؛ بنابراین هر رفتاری ازآنپس توسط او انجام شود پسندیده است، حتی اگر بهطور مخفیانه یا زیرزمینی انجام شود.»
دکتر احمد پدرام روانشناس نیز در همین باره به اصفهان امروز میگوید: «با توجه به سن دختر رقصنده درمییابیم این رفتار «توجه طلبانه» بهواسطه ویژگیهای دوره نوجوانی از او سرزده و طبیعی است. وقتی با نوجوانی که دوست دارد در شرایط اجتماعی مطلوب دیده شود برخورد کنیم او از در دیگری وارد خواهد شد. بارها در رسانهها گفتهایم جوانان ما ازنظر زیستی، روانی، اجتماعی و حتی معنوی نیاز دارند که خودشان را مطرح کنند. حال اگر جامعه و مسئولان فضای مجازی بستر مناسبی برای این خوشرقصیها و میل به دیده شدن در نظر بگیرند و الگوهای سالمی از قهرمانان و سلبریتیها برایشان به وجود آورند، نوجوانان با پیروی از الگوهای سالم میتوانند امیال خود را اقناع کنند؛ اما اگر دریچهها به رویشان بسته و با فشار با آنها برخورد شود از روزنی دیگر و فضاهای متضاد باارزش و هنجارهای جامعه سر درمیآورند. نوجوان ساختارشکن است اما وقتی به او فشار آورده شود که ساختارشکنی نکند او یک پله بالاتر رفته و هنجارشکنی میکند، ممکن است او نهتنها به ارزشها پشت کرده بلکه حتی پایمالشان کند؛ بنابراین باید فضای مجازی را به افکار، اطلاعات و جریانهایی مزین کنیم که وقتی جوان ما در آن قرار میگیرد فضای سالم آنقدر محیا باشد که انتخابهای افراد به سمت جریانهای سالم هدایت شود.»
وقتی تعادل سلامت جامعه به هم میخورد
در این میان مبحث دیگری مطرح میشود که نوجوانان و جوانان جامعه ما چطور فرایند باید صحیح را تشخیص دهند؟ پدرام معتقد است: «برای درمان ریشهای این آسیبها باید خویشتنداری، خودباوری و رفتار صحیح را در خانواده و فضای آموزشوپرورش به نوجوانان آموزش داد. او با آموختن خویشتنداری در فضای مجازی یا جامعه در برابر محرکها و آسیبهای اجتماعی واکسینه شده، در اثر خودباوری رفتار ضدارزشی نخواهد کرد و از اینکه به شکلهای بیمارگونه خود را نشان دهد بینیاز خواهد شد. او با آگاهی از آنکه ارتباط سالم چیست رفتار بهتری در کنشهای اجتماعی خواهد داشت و تا حدود زیادی نگرانی ما از سلامت و آینده او برطرف خواهد شد. این در حالی است که سلبریتیهای جامعه ما هم باید بدانند که میلیونها نفر از آنها پیروی میکنند، پس آنقدر چهره سالمی از خود بروز دهند که در ایجاد جریانها توسط دنبال کنندههایشان جذابیت سالم ایجاد شود. این در حالی است که ناگزیریم بپذیریم در هر فضا و جامعهای مشکلات و آسیبهایی هم وجود خواهد داشت که البته این لازمه جامعه سالم است. درواقع وجود مقداری آسیب یا نابهنجاری طبیعی است اما بودن فضای مناسب میل به فضای نامناسب را کاهش میدهد؛ مشکل اما آنجاست که این تعادل با افزایش میزان ناسالمی یا عدم ورود رفتارهای سالم به این فضا به هم میخورد؛ بنابراین باعث میشود میدان برای کسانی که بیمحابا و با سوءنیت، خشم و نادانی فضای نامناسبی برای فرزندان و خانواده ما ایجاد کند باز شود.»
نقش دنبال کنندهها چیست؟
یکطرف فضای مجازی واینرها یا سلبریتیها یا شاخهای مجازی هستند که تولید محتوا میکنند و در سوی دیگر فالوئرها یا دنبال کنندهها قرار دارند. وقتی مستند بیراهه پخش شد حمایت قابلتوجهی از مائده در فضای مجازی به راه افتاد؛ اما پخش تصاویر بعدی او در کنار یک خواننده زیرزمینی پرحاشیه در خارج از کشور باعث شد که بسیاری از حامیان مائده از او رویگردان شوند، به نکوهش او پردازند و رفتارش را یک بازی رسانهای برای گرفتن پناهندگی تلقی کنند.
حال اینکه تمام این اتفاقات در چند روز رخ داد که فاصله بسیار کوتاهی برای دو قضاوت متناقض بود. اگرچه در هر دو واکنش همچنان صداوسیما و عملکردش در پخش اعترافات یک نوجوان موردانتقاد بود و حتی دلیل بروز این اتفاقات به شمار میرفت. پدریان درباره واکنش مردم و وظیفه جامعه نسبت به این اتفاقات میگوید: «نخست باید ببینیم در ساختار اجتماعی اصلا در قبال این رفتارها وظیفهداریم یا نه؟ آیا ما باید نگاه تجویزی داشته باشیم یا نه؟ آن نوجوان بخشی از همین جامعه با تفکرات و نگرشهای خودش است. مشکل جامعه ما از نگاههای تجویزی نشئت میگیرد که جوابگو نیست. اینکه ما میخواهیم برای همهچیز تجویزی عمل کنیم خطرناک است. چه مردم، چه صداوسیما و چه مسئولان باید وجود افراد با رفتار و نگرشهای مختلف را بپذیرند نه اینکه در قبال هر کنش یک واکنش تجویزکننده یا بازدارنده بروز دهیم.»
این در حالی است که پدرام معتقد است: «مردم جامعه ما هیجانی شدهاند و مشتاق دنبال کردن خبرهای منفی و مطالب پرحاشیه هستند. خیلیها معترض بودند چرا بهجای مصاحبه با این دختر با چند اختلاس گر مصاحبه نشد؟ با نوجوانی که خودش محصول سیستم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی معیوب است بهعنوان معلول اینقدر تند برخورد میشود اما با علتش درست برخورد نمیشود. چرا با کسی که 2 تن سکه خریده در صداوسیما گفتگو نشد و شجرهنامهاش را نپرسیدند که از کجا آوردهای و چطور اینهمه سکه خریدهای؟ وقتی میگوییم چرا آبرویی از یک نوجوان میرود اصلا بحث فرد مطرح نیست. بحث جریان مطرح است. این رفتار میتواند صدها نوجوان دیگر را به خشم واداشته و از مملکت فراری دهد. پس درواقع خشم و حرف مردم درست است اما متأسفانه مردم ما حرف درستشان را نادرست بیان میکنند و گاه فریادی که میزنند بهاندازه دردی که دارند نیست، بلکه درشتتر و بلندتر است. اگر صداوسیما میتوانست بیغرض برنامهسازی کند میدیدیم که انتقاد به همه حتی خود صداوسیما وارد است. یکی از نهادهایی که میتواند به همین مردمی که نمیتوانند درست مسئله را حل کنند، آموزش صحیح بدهد صداوسیماست؛ بنابراین به خود صداوسیما هم بهعنوان علت و هم معلول انتقاد وارد است. پس ما بهعنوان مسئولان در هدایت جوانانمان ضعیف عمل کردهایم. مردم چون نمیتوانند از نهادهای رسمی کشور به خبرهای موردنظرشان دسترسی داشته باشند و محتوای انتخابی به دستشان میرسد ناچار و حریصانه به فضای مجازی پناه برده و بدون دقت جذب خبرهای درست و نادرست آن میشوند. درحالیکه این فضا مملو از خبرهای نادرست است، اما تصفیهای برایش وجود نداشته و جاذبههای آن باعث میشود پر مخاطب واقع شوند.»
ویدئو کامل مصاحبه موسی تیغ بخش با اصفهان امروز