بررسی اختلافات روسیه و آمریکا در دوره ترامپ
در طول تاریخ روابط دو کشور آمریکا و روسیه فراز و نشیب های زیادی داشته است. بعد از ورود ترامپ به کاخ سفید روابط روسیه و آمریکا وارد یکی از بدترین دورههای خود بعد از جنگ سرد شد. روابط این دو کشور در حالی به کمترین حد خود رسیده است که پوتین با انتخاب شدن ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا امید به گرمترشدن این روابط داشت.
در طول تاریخ روابط دو کشور آمریکا و روسیه فراز و نشیب های زیادی داشته است. بعد از ورود ترامپ به کاخ سفید روابط روسیه و آمریکا وارد یکی از بدترین دورههای خود بعد از جنگ سرد شد. روابط این دو کشور در حالی به کمترین حد خود رسیده است که پوتین با انتخاب شدن ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا امید به گرمترشدن این روابط داشت.
روابط روسیه و آمریکا بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی
بعد از فروپاشی شوروی روابط روسیه و آمریکا فراز و نشیب های زیادی را پشت سر گذاشته است. در دوره یلتسین این دو کشور روابط کم تشنجی داشتند. البته این دوره خالی از مشکل نبود و ازجمله اختلافات رخ داده در این دوره جنگ در صربستان بود که یلتسین حمایت آمریکا از این جنگ را محکوم کرد و همچنین محکوم شدن حمله روسیه به چچن توسط کلینتون بود.
در سال 2002 آمریکا از پیمان ضد موشک بالستیک خارج شد و این موجب خشم پوتین شد. در مارس 2007، آمریکا اعلام کرد قصد دارد تاسیسات دفاع ضدموشکی بالستیک در لهستان و ایستگاه رادار در جمهوری چک بر پا کند . این اقدام با واکنش شدید مسکو روبرو شد اما با این حال آگوست 2008، آمریکا و لهستان توافق کردند که 10 رهگیر موشکی در لهستان مستقر کنند. علاوه بر این، جمهوری چک نیز با قرارگیری ایستگاه رادار آمریکا در کشورش موافقت کرد. به این ترتیب روابط پوتین و جورج بوش رو به سردی و تنش گذاشت.
در پی انقلاب مخملی سال ۲۰۰۳ میلادی در گرجستان، این کشور در راستای تقویت روابط با ناتو اقدام و عضویت در این سازمان را اولویت سیاست خارجی خود اعلام کرد که این تلاشها موردحمایت اجلاس سران کشورهای عضو ناتو در سال ۲۰۰۸ میلادی در بخارست قرار گرفت. همچنین طرح عضویت اوکراین در ناتو از دیگر سرفصلهای کارى نشست بخارست به شمار میآمد. گرچه این اهداف تحقق نیافت اما منجر به بروز تنش در روابط روسیه و غرب شد. رویداد مهم دیگری که در روابط غرب با روسیه تأثیر منفی داشت امضای اعلامیه «مشارکت شرقی اتحادیه اروپا» بین سران اتحادیه اروپا و همسایههای شرقی این اتحادیه یعنی ارمنستان، آذربایجان، گرجستان، اوکراین، بلاروس و مولداوی، در می سال 2008 بود. این اعلامیه گواه بر این بود که اتحادیه اروپا در حال تلاش برای گسترش بهسوی اوکراین است. روسیه نیز که کشورهای مزبور را حیاطخلوت خود میداند بهشدت از این پیمان برآشفته شد. به قول آلکسی آرباتوف روسیه کشورهای مستقل مشترکالمنافع را پوسته خارجی روسیه میداند که وظیفه آنها حمایت از هسته روسیه در برابر تهدیدات و خطرات خارجی و تضمین ثبات و امنیت است. بلاروس و اوکراین مناطق استراتژیک حساسی برای روسیه محسوب میشوند. با پیوستن لهستان به ناتو، روسها اکنون بلاروس را منطقهای حایل در مقابل ناتو میبینند. اوکراین نیز از اهمیت استراتژیک برابری برای روسیه برخوردار است زیرا مدخل زمینی برای جنوب غربی روسیه است. به این ترتیب روسیه در واکنش به این اقدام غرب سه ماه بعد به گرجستان حمله کرد و این هشداری بود به غرب.
بهرغم روابط متشنج آمریکا و روسیه در دوران جرج بوش، دیمیتری مدودف و باراک اوباما برای ایجاد شروعی تازه در روابط آمریکا و روسیه تلاش کردند که ازجمله دستاوردهای این تلاش امضای توافقنامه کاهش تسلیحات کشتارجمعی موسوم به استارت 2 بود؛ اما این تلاشها زیاد به طول نینجامید و افشاگری اسنودن و حمایت مسکو از وی سرآغاز فصل جدیدی از اختلافات بین مسکو و آمریکا شد. پس از آن موضع روسیه در برابر سوریه و بحران اوکراین و الحاق کریمه به روسیه روابط روسیه و غرب را بهکلی متشنج کرد. همچنین اوباما در چند روز آخر ریاست جمهوری خود با طرح این مسئله که روسیه در روند انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مداخله کرده است اقدامات تلافی جویانه ای را به مورداجرا گذاشت که شامل تحریم دو نهاد اطلاعاتی و اخراج 35 کارمند روسیه و بستن دو مرکز مرتبط به این کشور در آمریکا میشد. بهاینترتیب روابط روسیه و امریکا بهشدت رو به سردی گذاشت. دونالد ترامپ در کمپین انتخاباتی خود وعدههای زیادی در مورد بهبود روابط با روسیه داده بود و همین باعث شد که جهان ازجمله کرملین تصور کند که با انتخاب وی بهعنوان رئیسجمهور آمریکا فصل جدیدی از روابط بین این دو کشور آغاز میشود؛ اما اولین ضربه با آغاز تحقیقات پلیس فدرال آمریکا در مورد دخالت روسیه در انتخابات آمریکا به پیکره این روابط زده شد. پس از آن در پی این تحقیقات کنگره آمریکا تحریمهای جدیدی را علیه روسیه به بهانه دخالت این کشور در انتخابات و حمله سایبری آن به امریکا وضع کرد. در واکنش به این کار پوتین نیز 755 دیپلمات آمریکایی را از روسیه اخراج نمود و امیدها برای بهبود روابط این دو کشور در دوره ترامپ به ناامیدی مبدل شد.
مهمترین موارد اختلاف روسیه و آمریکا در دوره ترامپ
1. اوکراین
روسیه بعد از انقلاب 2014 و برکناری ویکتور یانکویچ رئیسجمهور اوکراین اقدام به مداخله نظامی در این کشور نمود. متعاقب این حمله نظامی همهپرسی در کریمه برگزار و اکثریت قریب به اتفاق مردم این منطقه رأی به پیوستن به خاک روسیه دادند. بهاینترتیب کریمه از اوکراین جدا و به روسیه پیوست. کریمه در واقع در ابتدا متعلق به روسیه بود و در زمان خروشچف به بخشی از اوکراین تبدیل شد البته در آن زمان هم روسیه و هم اوکراین بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بودند. ایالاتمتحده بعد در پاسخ به پیوستن کریمه به روسیه تحریمهایی را علیه دولت روسیه وضع نمود. این تحریمها در دوره ترامپ هم ادامه پیدا کرد. سارا سندرز سخنگوی کاخ سفید دراینباره گفته است: تا زمانی که روسیه در این مورد رفتار خود را عوض کند با این کشور سختگیرانه برخورد خواهیم کرد.
اما علیرغم موضع سخت واشنگتن در مورد بحران اوکراین، پوتین مواضع دیگری دراینباره دارد. پوتین نسبت به وارد شدن ناتو به داخل مرزهای قلمرو شوروی سابق بسیار حساس است و این منطقه را حیاطخلوت خود میداند. به همین دلیل وقتی رئیسجمهور غربگرای اوکراین به قدرت رسید روسیه به کریمه حمله کرد و بعد از جدایی کریمه شروع به حمایت و تجهیز مخالفان دولت اوکراین در شرق این کشور نمود. آمریکا هم در مقابل در راستای تقویت اوکراین در برابر روسیه اقدام به فروش تجهیزات نظامی ازجمله سیستم موشکی ضدتانک به اوکراین کرده است که این مسئله بر شدت تیرگی روابط پوتین و ترامپ افزوده است. این اقدام آمریکا به منجر به واکنش شدید روسها شد بهنحویکه سرگئی ریباکف در این مورد گفت: آمریکا به فروش تسلیحات به اوکراین این کشور را به سمت خونریزی خواهد کشاند. ایالاتمتحده خطوط را رد کرده و به آتش جنگ در اوکراین دمیده است. این تجهیزات منجر به خونریزیهای دیگری در کشور همسایه ما خواهد شد که نمیتوانیم نسبت به آن بیتفاوت باشیم.
2. سوریه
مداخله روسیه در جنگ داخلی سوریه در ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۵ شروع شد. این مداخله شامل حمله هوایی روسیه علیه داعش و دیگر دشمنان دولت سوریه است. پیش از این مداخله، نقش روسیه در این جنگ عمدتاً شامل تسلیح نیروی زمینی سوریه بود . آمریکا و روسیه تا جایی که صحبت از مبارزه با داعش و عناصر تروریستی در سوریه است باهم اختلافی ندارد. اختلافنظرها زمانی شروع میشود که بحث از آینده سیاسی سوریه به میان میآید. پوتین میخواهد مطمئن شود که بشار اسد بر سریر قدرت باقی خواهد ماند چراکه به زیر کشیده شدن اسد از قدرت برای روسیه دو معنا دارد:1- سوریه با دولت بعد از اسد به جرگه کشورهای وابسته به غرب خواهد پیوست 2- روسیه با از دست دادن نفوذ خود در سوریه بخشی از نفوذ خود در خاورمیانه را از دست خواهد داد. این در حالی است که آمریکاییها تاب تحمل کشوری که پیوندهای نزدیکی با ایران و روسیه دارد را در خاورمیانه ندارند و به دنبال ترسیم افق سیاسی سوریه بدون بشار اسد هستند. در واقع جنگ در سوریه تبدیل به جنگی در مورد نقشی که آمریکا در جهان دارد و نقشی که روسیه میخواهد داشته باشد، شده است.
3. مداخله روسیه در انتخابات آمریکا
یکی از مسائلی که در دوره ترامپ برخلاف میل وی در مورد روابط روسیه و آمریکا توسط کنگره آمریکا مطرح شد بحث مداخله روسیه در انتخابات این کشور از طریق انتشار اخبار نادرست و هک کردن ایمیلها است. در همین زمینه در بیانیه مشترک دفتر اطلاعات ملی و همچنین وزارت امنیت داخلی آمریکا آمده است: جامعه اطلاعاتی آمریکا مطمئن است روسیه مسئول هک ایمیل چهرهها و مؤسسات آمریکایی ازجمله مؤسسات سیاسی است. این اقدامات مسکو کار جدیدی نیست. مسکو قبلاً هم اقدامات مشابهی ازجمله نفوذ در افکار عمومی در اروپا و اوراسیا انجام داده است. با توجه به حساسیت چنین اقداماتی ما معتقدیم که فقط بالاترین مقام روسیه قدرت انجام چنین اقداماتی را دارد. پوتین این اتهام را رد کرده است. وی در گفتگو با شبکه ان بی سی گفته است: هکرهای آمریکا کار را بهگونهای ترتیب دادهاند تا مسئله را به گردن روسیه بیندازند. هکرها هرجایی میتوانند باشند؛ اما امریکا جرم را به گردن روسیه انداخته است.
گفتنی است در دسامبر 2015 دولت آمریکا به فرمان باراک اوباما، رئیسجمهوری پیشین این کشور با اخراج 35 دیپلمات روسیه از خاک آمریکا، به دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا واکنش نشان داد؛ اما دولت روسیه در آن زمان با این امید که با آغاز دوره ریاست جمهوری ترامپ اوضاع بهبود یابد واکنشی نشان نداد اما پس از تحریمهای کنگره آمریکا علیه روسیه و عدم مخالفت دونالد ترامپ با این تحریمها و بروز تنشهای سیاسی در مورد سوریه و اوکراین، امیدهای پوتین در مورد بهبود روابط با آمریکا به ناامیدی بدل شد و او نیز در تلافی اقدام به اخراج دیپلماتهای آمریکایی از خاک کشورش کرد.
ترامپ و پوتین چه میخواهند؟
یکی از مهمترین خواستههای پوتین این است که آمریکا بپذیرد که روسیه هم در قرن بیست و یکم در عرصههایی که پای منافع حیاتیاش در میان باشد (مانند حل منازعات در کشورهای قلمرو شوروی و آینده سوریه و خاورمیانه) بهاندازه آمریکا قدرتمند است. روسیه میخواهد مانند آمریکا بتواند بدون ترس از عواقب، گاهی فراتر از قوانین بینالمللی دست به اقدامات و ابتکاراتی در عرصه جهانی میزند به همین دلیل تحریمهای آمریکا بعد از حمله کرملین به اوکراین را نوعی گستاخی آمریکا در برابر خودش در نظر میگیرد و بیشتر به دلایل سیاسی و نه اقتصادی به دنبال لغو این تحریمها است. پوتین به دنبال این است تا ناتو را به عقب براند نه بهاینعلت که معتقد است نزدیک شدن ناتو به روسیه تهدید حیاتی است برای این کشور، بلکه به این دلیل که تلاش ناتو برای نزدیک شدن به حوزه نفوذ روسیه را نوعی تلاش غرب برای مرعوب و تحقیر کردن این کشور و جسارت دخالت غرب در حوزه نفوذ خود به عنوان قدرتی جهانی میداند. اوکراین در واقع مرز میان روسیه و ناتو است و از دید مسکو غلتیدن کییف به دامان غرب کمکم تک کشورهای حوزه شوروی را به اینسو سوق خواهد داد. در سوریه نیز روسیه به دنبال این است که پس از سالها درگیر بودن در این کشور و موفقیت در شکست دادن داعش، آمریکا به نظم موردنظر پوتین در سوریه تن دهد و منافع حاصل از شکست داعش در سوریه را به نفع خود برداشت نکند.
درک اینکه ترامپ در منازعه بین روسیه و آمریکا به دنبال چیست کمی سخت است چراکه ترامپ درک درستی از سیاست خارجی نداشته و بهطورکلی رفتارهای او غیرقابل پیشبینی و مبتنی بر قضاوتهای شخصی خود او و گاهی متعارض است. علاوه بر این مناسبات بین روسیه و آمریکا در همان بدو ورود ترامپ به کاخ سفید تحت تأثیر رسوایی دخالت روسیه در انتخابات آمریکا به نفع ترامپ قرار گرفت و بهگونهای او را از ترسیم یک نقشه راه در مورد روابطش با روسیه ناتوان و وی را وادار به اتخاذ مواضعی کرد که مشروعیت پیروزیاش در انتخابات را زیر سؤال نبرد. ترامپ با اقدامات خود نشان داد که در واقع در سیاست خارجی دکترین مشخصی ندارد و درحالیکه در ابتدای ورود به کاخ سفید صحبت از خروج آمریکا از بحران سوریه میکرد پس از مدتی خودش به یکی از پایههای ثابت منازعه در سوریه تبدیل شد بهنحویکه نیکی هیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل اعلام کرد که نیروهای آمریکایی تا زمان تحقق اهدافشان سوریه را ترک نخواهند کرد. در واقع با این موضعگیری جدید ناگهان سیاست «اول آمریکا» مبتنی بر انزوا گرایی ناگهان به سیاستی مداخلهجویانه و فعال تبدیل میشود. باید گفت آنچه ترامپ در برابر مسئله اوکراین و سوریه انجام میدهد تا حد زیادی تحتفشار کنگره و دیدگاههای کلی حاکم بر سیاست خارجی آمریکا است. اوکراین برای امریکا بسیار حائز اهمیت است، چرا که در مجاورت روسیه قرار دارد. بنابراین نفوذ ایالاتمتحده در اوکراین به منزله پیشروی بهسوی مرزهای روسیه است. بر این اساس امریکا در راستای سیاست همیشگی خود مبنی گسترش نفوذ در کشورهای حوزه شوروی، اوکراین را عرصه مناسبی برای بسط حضور خود در نزدیکی روسیه میداند . در سوریه هم از دید آمریکاییها ادامه حکومت اسد و یا دولتی جدید زیر سایه ایران و روسیه امنیت متحدان منطقهای واشنگتن بخصوص اسرائیل را در معرض خطر قرار میدهد و کنار کشیدن آمریکا از جنگ سوریه به مفهوم شکست واشنگتن در برابر روسیه است. در واقع نبرد سوریه به جنگی حیثیتی بین دو ابر قدرت جهانی تبدیلشده است.
چشمانداز روابط روسیه و آمریکا در دوره ترامپ
واشنگتن و کرملین هر دو مطلع هستند که روابطشان در شرایط بدی قرار دارد و میدانند که باید این روابط را ترمیم کنند چنانکه رکس تیلر سون وزیر خارجه پیشین ترامپ گفته است: روابط بین دو کشور در پایینترین سطح از زمان جنگ سرد قرار دارد و اوضاع در حال بدتر شدن هم هست. دو قدرت برتر اتمی جهان نباید چنین روابطی داشته باشند. ما باید راهی برای بازگشت این روابط به حالت قبل پیدا کنیم. گرچه دید شخصی ترامپ نسبت به پوتین مثبت است اما ساختار سیاسی و نظامی واشنگتن روسیه را تهدید قلمداد میکنند چنانکه در متن استراتژی امنیت ملی آمریکا روسیه یک قدرت تجدیدنظر طلب نامیده شده و در متن استراتژی دفاع ملی آنها آمده است که آمریکا با روسیه در یک رقابت استراتژیک قرار دارد. آمریکا روسیه را بهعنوان قدرتی مینگرد که میتواند قوانین نظم بینالمللی فعلی به رهبری آمریکا را تغییر دهد و به همین دلیل نمیتواند به کرملین به چشم متحد و یا حتی دوست نگاه کند. علاوه بر این بررسی در مورد دخالت روسیه در انتخابات آمریکا و روابط مخفیانه این کشور با ترامپ قبل از این انتخابات که ماهها است جریان دارد بر آتش خشم و نفرت آمریکاییها نسبت به کرملین افزوده است و این مانعی است بر سر راه ترامپ تا بتواند با خیال راحت با پوتین به مذاکره و چانهزنی بپردازد. چنانکه بعد از دیدار اخیر ترامپ و پوتین در فنلاند موجی از واکنشهای منفی نسبت به این اقدام در آمریکا به پا خواست. سناتور جان مککین، از سناتورهای ارشد جمهوریخواه نحوه حضور ترامپ در کنفرانس خبری هلسینکی را فضاحتبار خواند و گفت: پیشازاین هیچ رئیسجمهوری آمریکا خود را تا این حد حقیرانه در برابر یک رهبر مستبد خفیف نکرده بود . همچنین پل رایان رئیس مجلس نمایندگان آمریکا در بیانیهای تند گفته است: رئیسجمهوری آمریکا باید متوجه باشد که روسیه متحد ما نیست. هیچ معیاری نیست که بتوان بر اساس آن روسیه را که کماکان باارزشها و آرمانهای اساسی ما خصومت دارد همتراز آمریکا دانست و در دخالت روسیه در انتخابات آمریکا تردیدی وجود ندارد .
پوتین نیز انتخابات ریاست جمهوری 2018 را در پیش دارد و برای حفظ مشروعیت خود در داخل نمیتواند از مواضع خود در مورد اوکراین و سوریه عقبنشینی کند چراکه در غیر این صورت افکار عمومی این کشور نمیتواند بپذیرد که نتیجه سالها تلاش و هزینههای هنگفت کرملین بر روی دو موضوع اوکراین و سوریه حاصلی در بر نداشته باشد. علاوه بر این تا زمانی که روسیه از جانب ناتو احساس خطر کند نمیتواند با غرب وارد مذاکره شود چراکه این کشور طبیعتاً به دنبال مذاکره در شرایط برابر است و زمانی که ناتو چشم طمع به حوزه نفوذ روسیه دارد نمیتواند توقع مذاکرهای سازنده با روسیه را داشته باشد. با این اوصاف رهبران هر دو کشور با شرایط سختی برای بهبود روابط دوجانبه روبرو هستند.
جمعبندی
از زمانی که در آمریکا دونالد ترامپ قدرت را به دست گرفته است روسیه به مسئلهای خاص در سیاست خارجی واشنگتن تبدیلشده است. موارد اختلاف بین روسیه و امریکا زیاد است، الحاق کریمه به روسیه و دخالت این کشور در اوکراین، بحران سوریه و گسترش طلبی ناتو از سمت شرق بهسوی مناطق نفوذ روسیه؛ اما واقعیت این است که شخص ترامپ هیچ علاقهای به هیچکدام از موارد مذکور ندارد و این مسائل جزو اولویتهای اول سیاست خارجی او نیستند. چراکه او در کمپین انتخاباتی خود بارها به خروج کشورش از بحران سوریه وعده داده بود و بارها نیز به عدم سود ناتو برای کشورش تأکید کرده بود. ترامپ ازیکطرف با شعارهای کمپین انتخاباتی خود مبنی بر بهبود روابط با روسیه روبرو است و از طرف دیگر با فشار کنگره بر سر موضوع سوریه، اوکراین و دخالت روسیه در انتخابات آمریکا و کوتاه آمدنش بر سر هرکدام از این موارد گواهی خواهد بود در دست آن عده از افرادی که معتقدند ترامپ با همکاری روسیه توانسته است به ریاست جمهوری برسد. در مقابل موارد ذکرشده دقیقاً مواردی هستند که پوتین نسبت به آنها حساس است چراکه هم دربردارنده منافع حیاتی روسیه هستند و هم با توجه به اینکه او انتخابات سال 2018 را در پیش رو دارد قصد ندارد تا پای مذاکرهای بنشیند که او را از موضع قدرت به زیر بکشد. بر همین اساس به نظر میرسد حداقل تا زمانی که ترامپ و پوتین روبروی هم قرار دارند، نمیتوان چندان امید به بهبود روابط این دو کشور داشت.
منبع:شبکه مطالعات سیاستگذاری عمومی
نویسنده: آرین پورقدیری